سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابلاستفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
*******
** مظلوم نمایی از یک وطن فروش؛ کار ویژه مشترک اصلاح طلبان و آمدنیوز
در روزهای گذشته یک تیم جاسوسی که در پوشش فعالین محیط زیست به جمع آوری اطلاعات مهم از مراکز حساس کشور اقدام کرده و آن را در اختیار بیگانگان قرار میدادند، دستگیر شدند. «کاووس سید امامی» یکی از نفرات اصلی این تیم در زندان اقدام به خودکشی کرد. فیلم خودکشی این جاسوس موشکی برای نمایندگان مجلس پخش شد و خانواده وی نیز خودکشی او را تأیید کردند.
پس از انتشار خبر دستگیری این تیم جاسوسی، رسانههای معاند از جمله بی بی سی فارسی، رادیو فردا، صدای آمریکا، من و تو و کانال ضد ایرانی آمدنیوز با دستپاچگی به تردیدافکنی و تبرئه جاسوس موشکی پرداختند.
اما ماجرا به همین جا ختم نشد و روزنامههای اصلاح طلب و برخی از نمایندگان لیست امید نیز به جمع حامیان جاسوس موشکی اضافه شده و به مظلوم نمایی، تردیدافکنی و حمله به دستگاه قضا و نیروهای امنیتی پرداختند.
این جماعت به جای مذمت جاسوس و جاسوسی علیه منافع و مصالح کشور، با استدلالهای غیرمنطقی و بعضاً کودکانه، به دفاع از این شبکه جاسوسی پرداخته و دستگاه قضایی را به سیاسیکاری متهم کردند.
در همین رابطه روزنامه شرق در مطلبی با عنوان «پیامدهای فضای رازآلود» نوشت:
«تا آنجا که من به خاطر دارم، در تاریخ ۴۰ ساله جمهوری اسلامی تاکنون سابقه نداشته است که فردی در کسوت استاد دانشگاه جاسوس بوده باشد. این اتهام، بنیانهای اخلاقی را برای شماری از افراد به لرزه درمیآورد و میتواند قبح بزرگ عمل جاسوسی را برای عدهای عادی جلوه دهد. هشدار! که با ذهن و دل جوانان و نوجوانانی که برای نخستینبار حکایتی از جاسوسی میشنوند و میبینند، بازی نشود».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه در توجیهی مضحک نوشت: «همواره از کودکی آنچه از جاسوس در نظر نسل ما وجود داشته، این بوده که جاسوس فردی زبون، حاشیهای، بیخاصیت، بیشخصیت، وطنفروش و بزدل بوده که برای مشتی پول جاسوسی کرده و نه یک استاد دانشگاه که دارای آثار و تألیفات جدی بوده است. هشدار! که به عواقب کار خود بیندیشیم».
روزنامه بهار نیز در مطلبی نوشت:
«بحـث داغ ایـن روزها در فضـای مجازی و حقیقی مرگ کاووس سیدامامی محقق و پژوهشگر محیط زیست است. فارغ از دلایل مرگ این اسـتاد برجسـته، نوع پرداختن به این موضوع از سـوی دستگاهها و مقامات مسئول بسیار عجیب و در خور تأمل اسـت. بازداشـت و سکوت بیسـت روزه خانـواده، همـکاران و همفکـران او پـس از آن، جرم و نحوه مجازات او، مرگی که تاکنون از منظر بسـیاری هنوز مشـکوک اسـت و در نهایت شیوه اعلام این رویدادها از رسـانه ملی، پردهای از سؤالات ریز و درشت را در ذهن میکشد... با عمومی شـدن پرونده مرحوم سید امامی، مشخص شد که فعالان محیط زیست، هم میتوانند جاسوس باشند، اما اینکه چرا درهمـه عرصههای سیاسـی، اجتماعی و اقتصـادی ایران جاسوسی چنان گسترده شده که سردار فیروزآبادی میگوید ممکن است عدهای جاسوسی کنند و خود نفهمند، موضوعی قابل تأمل اسـت...مـرگ مشـکوک یـک اسـتاد دانشـگاه متخصص محیط زیسـت در سلول زندان به اندازه کافی بحث برانگیز است و نوع اطلاع رسانی به جامعهای که هر لحظه به ابزار خبررسانی با تنوع فراوان دسترسی دارد، بحث را بسـیار پیچیدهتر کرده است».
اصلاح طلبان همصدا با آمدنیوز و بی بی سی فارسی در استدلالی مضحک و کودکانه مدعی شدهاند که مگر میشود یک استاد دانشگاه که مؤلف کتاب بوده است، جاسوس از آب در بیاید؟! در پاسخ به این استدلال مضحک باید گفت مگر جاسوسی یک شغل است و فرد جاسوس، یک کارت شناسایی دارد که در مقابل عنوان شغل، کلمه جاسوس درجشده است و وقتی از آن فرد سؤال شود که آقای محترم، شغل شما چیست؟ طرف با آرامش جواب خواهد داد: جاسوسی!
علاوه بر این مخاطب اصلی نفوذ نخبگانی هستند که در حوزههای دانشی و پژوهشی فعالیت میکنند. طبعاً نفوذگر نیز برای رعایت ظاهر امر همین پوشش را رعایت و عناصر خود را در همین کسوت به سوژهها نزدیک میکند. تصور اینکه فردی که سابقه علمی ندارد، بتواند این پروژه را راهبری و یا اجرا کند، کاملاً ساده انگارانه است. پس به صرف علمی و ظاهر دانشورانه یک فرد نمیتوان او را ساده و بی آلایش تصور کرد.
** کشف رابطه میان جاسوسی و سفر ایرانیان به سواحل آنتالیا توسط روزنامه اصلاح طلب
همانطور که پیش از این نیز اشاره شد، اصلاح طلبان در دفاع از جاسوس موشکی به استدلالهای مضحک و کودکانه روی آوردهاند.
در همین رابطه روزنامه شهروند در مطلبی تأمل برانگیز نوشت:
«سخنان یک مقام نظامی مبنی بر جاسوسی از مراکز نظامی در لباس "ایرانگرد"...حاصلی جز فراریدادن جهانگردان خارجی و ترساندن ایرانگردان داخلی ندارد که در تحلیل نهایی ضربتی است آشکار بر آب باریکهای که از مسیر صنعت توریسم میگذرد...با سخنان مقام نظامی این ترس بر ایرانگردان چیره میشود که یک عکس از فلان کوه یا یک سِلفی ناقابل با بهمان ابنیه میتواند در حکم جاسوسی تلقی شود. این سخنان میتواند وضع صنعت گردشگری در کشور ما را با مشکلات تازهتری رودررو کند و گردشگران داخلی را بیش از پیش به سواحل آنتالیا سوق دهد».
گفتنی است هفته گذشته، سرلشکر فیروزآبادی در مصاحبهای با اشاره به دستگیری یک تیم جاسوسی در پوشش فعالیت محیط زیستی به شیوههای جالب و در عین حال عجیب دشمنان ایران برای جمع آوری اطلاعات و جاسوسی اشاره کرد.
فیروزآبادی در این مصاحبه گفت: «افرادی چندین سال پیش به عنوان فعالیت برای جمعآوری کمک به فلسطین به ایران آمدند از تهران شروع کردند بعد به ورامین رفته و از آنجا به سمت نایین و یزد راه افتادند. ما به مسیری که انتخاب کرده بودند شک کردیم اگر کسی میخواهد برای فلسطین کمک جمع کند باید به تهران و اصفهان بیاید جایی که مردم هستند و پول دارند نه وسط کویر راه بیفتند. آنها این مسیر را ادامه دادند و تا جیرفت کرمان رفتند، زمانی که به تهران رسیدند، خودشان را اجازه دادیم از کشور خارج شوند، اما اموال همراهشان را نگه داشتیم. در اموالشان انواع جانوران صحرایی را خریده بودند مثل سوسمار، مارمولک و آفتابپرست. سپس بررسی کردیم که این موارد به چه دردشان میخورد، بعد متوجه شدیم که پوست آنها امواج اتمی را جذب میکند و اینها جاسوس اتمی بودند که میخواستند با این بهانه در داخل جمهوری اسلامی از طریق پوست اینجانوران صحرایی به این نتیجه برسند که ما در چه مکانهایی معدن اورانیوم داریم و کجا در حال کار اتمی هستیم».
برخی کارشناسان معتقدند که فضاسازیها و فرافکنیها علیه اقدام دستگاههای امنیتی در دستگیری شبکه جاسوسی به احتمال قوی به این دلیل است که برخی از افراد از همکاران، مرتبطین و وابستگان به فرد دستگیرشده بوده و یا به دلیل ارتکاب برخی از جرائم و اقدامات مشابه فرد دستگیرشده – اقدامات علیه امنیت ملی – نگران هستند که دستگاه قضایی بخواهد به جرائم ایشان نیز ورود پیدا کند. در واقع مخالفت ایشان از جنس هزینهتراشی برای نظام و ممانعت از پیشروی نظام برای مقابله با افراد آلوده است. این افراد تلاش دارند فرد مجرم را که با وی در ماهیت نیت و یا عمل ارتکابی، مجانست دارند از ترازوی عدالت، رهایی بخشند و اگر در این امر موفق نشدند در افکار عمومی، حرکت و فعل نظام را تخطئه نمایند تا نظام به سمت تکرار اینگونه اقدامات حرکت نکند؛ بنابراین با جنگ روانی و فضاسازی رسانهای نظام را به سیاسیکاری متهم نموده و اعلام میکنند که نظام به بهانه امنیتی برای دانشجویان، اساتید، جریان سیاسی خاص و... پروندهسازی نموده است. تشکیک در سلامت دستگاه قضا و نهادهای اطلاعاتی و امنیتی کشور از جمله رویکردها و راهکارهای این افراد است.
** آمارهای اقتصادی ارگان رسانهای دولت چقدر به واقعیت نزدیک است؟!
روزنامه ایران در گزارشی با عنوان «رشد 85 درصدی صادرات ایران به اروپا» نوشت:
«اتحادیه اروپا از برنامه ایران برای پیوستن به سازمان تجارت جهانی حمایت میکند، زیرا این کار گامی ضروری برای ایران جهت تجارت در سطح جهانی و بهعنوان یک بازیگر مؤثر و قابل اعتماد است...بر اساس آمارهای گمرک، میزان صادرات ایران به اتحادیه اروپا که شامل 28 کشور است، از سال 1389 روند نزولی را آغاز کرد و در سال 1392 به کمترین مقدار خود طی سالهای اخیر، یعنی 900 میلیون دلار رسید.
پس از چهار سال متوالی رشد منفی صادرات به اتحادیه اروپا، سرانجام در سال 93 صادرات 900 میلیون دلاری ایران به اتحادیه اروپا با رشد 64 درصدی نسبت به سال قبل همراه شد و به سقف 5,1 میلیارد دلار رسید...در سالهای بعد نیز با توافق هستهای، روابط تجاری ایران و اتحادیه اروپا افزایش یافت و شیب افزایشی آن هنوز ادامه دارد...واردات اتحادیه اروپا از ایران در سال 2017 با رشد 85 درصدی نسبت به سال قبل از آن به 10.2 میلیارد یورو رسیده است».
گفتنی است در سال جاری با رشد واردات و کند شدن آهنگ صادرات غیرنفتی، مسئولان دولت به هنگام انتخابات با حبس آمار تلاش کردند ابزار تبلیغی تراز مثبت تجاری لوث نشود. پس از انتخابات که آمار سال جاری از حبس گمرک خارج شد، مشخص شد که صادرات غیرنفتی، نزولی شده و واردات دوباره سرعت گرفته است. از آن پس تاکنون دیگر مقامات ارشد دولت از تراز تجاری سخن نمیگویند و این شاخص از سر زبانها کنار رفته است. اما فعالان اقتصادی مشکلات را به خوبی درک میکنند. آنها میگویند مشکلات ناشی از تحریمهای بانکی دلیل اصلی کاهش صادرات غیرنفتی کشورمان است.
روزنامه فرهیختگان-آذر ۹۶- با اشاره به تراز تجاری منفی ۴ میلیارد دلاری نوشت: «طبق آمار گمرک در هشت ماهه امسال واردات با رشد حدود ۱۷ درصدی مواجه شده است. در همین مدت نیز صادرات کاهش حدود ۲۱ درصدی را تجربه کرده است...ما نه تنها نتوانستهایم مشکل رکود داخلی را حل کنیم تا امکان صادرات به وجود بیاید، بلکه سیستم تجارت خارجی را نیز نتوانستهایم رونق دهیم. با وجود این مسائل پیشبینی میشود در ماههای آینده وضعیت تراز تجاری منفیتر از این مقدار نیز خواهد شد».
بر طبق گزارشهای اعلام شده، صادرات کالاهای کارخانهای در سال ۱۳۹۵ به میزان ۱۵ درصد نسبت به سال ۱۳۹۴ کاهش داشت و در شش ماهه اول ۱۳۹۶ به میزان ۵ درصد دیگر کمتر از شش ماهه مشابه سال قبل بود. کارشناسان معتقدند که اگر شرایط به همین ترتیب ادامه یابد، در سالهای آتی نیز با کاهش بیشتر صادرات مواجه خواهیم بود.
یادآور میشود ۲۰ درصد کاهش صادرات نسبت به سال ۹۴ (سال شروع اجرای برجام) درحالی است که دولتمردان ادعا میکردند با توافق، صادرات غیرنفتی رونق میگیرد.
لازم به ذکر است که «الکساندر بوردو» رئیس فدراسیون ملی گوشت فرانسه-آبان 96- در مصاحبه با فرانس 24 گفته بود: «ایران با وارد کردن گوشت از فرانسه، دامپروری ما را نجات داد».
گفتنی است واردات کالاهای مصرفی غیرضرور (ماهی زینتی، گلابی خشککرده، برنج، شیرینی، شکلات، سرکه، پفیلا و غذای سگ و گربه خانگی) در پسابرجام ۴ برابر افزایش یافته است. رونق بخشیدن به اقتصاد رکود زده فرانسه در پسابرجام در حالی اتفاق افتاده که آقای روحانی پس از دیدار با اولاند رئیسجمهور وقت فرانسه گفته بود ایجاد اشتغال برای جوانان ایران، یکی از دغدغههای رئیسجمهور فرانسه است!
** پیشنهاد روزنامه اصلاح طلب: دولت بجای پاسخگویی، مشکلات را به گذشته حواله دهد
روزنامه اعتماد در مطلبی نوشت:
«باید توجه کنیم که این دولت در چه وضعیتی کشور را تحویل گرفت. اکنون پنج سال از آن موقع میگذرد و دولت هنوز میتواند گذشته را یادآوری کند و بگوید صادرات نفت کمتر از ۸۰۰ هزار بشکه بود، پول کمی در دسترس بود، تجارت کم شد و در طول هشت سال گذشته حدوداً سالی چند هزار شغل نیز ایجاد شد. سیاستگذاران میتوانند به این اشاره کنند که شرایط کشور در گذشته اصلاً مناسب نبود و همین که وضعیت گذشته تغییر کرد، به هر حال جزو کارنامه من است».
علیرغم آنکه قریب به پنج سال از آغاز به کار دولت آقای روحانی سپری شده است و با وجود اینکه اکثریت مطلق کابینه در اختیار اصلاح طلبان است، این جریان با توهین به شعور مردم همچنان از قبول مسئولیت وضع موجود شانه خالی کرده و تمامی کم کاریها و مشکلات را به گذشته حواله میدهد.
این رفتار حتی صدای رسانههای همسو با دولت را نیز درآورد. مخالفان این رویکرد غیرمسئولانه به هم طیفیهای خود تذکر دادند که افکارعمومی دیگر توجیه مضحک «تقصیر دولت قبل است» را نمیپذیرد و ممکن است این روش نادرست در آینده نزدیک نتیجه معکوس در پی داشته باشد.
** وزیر دولت اصلاحات: بعضی از اعضای شورای شهر تهران اطلاعات غلط میدهند
«علی صوفی» وزیر دولت اصلاحات در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت:
«عملکرد شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان در این مقطع] انتخابات شورای شهر پنجم[رضایت بخش نبود و انتقادات زیادی به شورای عالی سیاستگذاری وجود داشته و دارد و این انتقادات در آینده باید ملاک تغییرات در این شورا قرار بگیرد. در حال حاضر 9 نفر از اعضای شورای عالی سیاستگذاری در شورای شهر تهران حضور دارند. این افراد یعنی کسانی که در شورای عالی سیاستگذاری بودند، به هر طریق ممکن برای حضور در لیست تاثیرگذاشتند. و کسانی مانند من که در گذشته شورای عالی سیاستگذاری بوده و در این دوره حاضر به حضور در شورا نشدم و عقل هم این حکم را میکرد که در شورا نباشم در لیست قرار نگرفتم. مشاهده کردیم که ضوابط در آرایش لیست کنار رفت و عوامل بیرونی در بستن لیست شورا بسیار تاثیرگذارتر از عوامل داخلی شورا بودند. به هر حال جریاناتی به وجود آمد و این جریانات لیست شورا را به سمتو سویی هدایت کردند که خودشان میپسندیدند و تمامی این موارد به اسم شورای عالی سیاستگذاری تمام شد. این شورا نباید به راحتی از کنار این قضیه عبور کند. شورا آن زمانی که دخالتها را از بیرون مشاهده میکرد، باید جلوی آن میایستاد و اجازه نمیداد عوامل آنها در کارگروهها حضور پیدا کند. ضمن اینکه این انتقاد وجود دارد که چرا آنقدر فضا باز شد که دیگر امکان اعمال ملاکها وجود نداشت. اگر چهرههای شاخص اصلاحطلب تأیید صلاحیت شده بودند چرا فضا برای 800 نفر غیر حزبی باز شد. درحال حاضر افرادی در شورای شهر تهران هستند که اطلاعاتی که ارائه دادند اطلاعات غلطی بوده است. این موارد زیاد است. البته من شخصاً با کوچکترین اشاره کنار میرفتم اما بحث اینجاست که عناصری وجود داشتند که هم از تخصص شهری برخوردار بودند هم چهره حزبی و هم چهره سیاسی بودند اما از آنها استفاده نشد».
گفتنی است روزنامه شرق-3 مرداد 96- در مطلبی نوشته بود: «یکی از برگزیدگان در مصاحبهای گفته شرایط برگزیدگان برای انتخاب شهردار عبارت بوده است از «پاکدستی، توان کاری، تجربه کاری موفق در امور مشابه و کلان، روحیه نظارتپذیری و چهره ملیبودن». این معیارها آنقدر کلی است که برای هر سمتی میتواند به کار برود و به شهرداری تهران اختصاص ندارد. وقتی یک معیار اینقدر کلی باشد، مانند آن است که اصلاً معیاری وجود ندارد. معیار یعنی وسیلهای برای اندازهگیری و معیار کلی اندازهای را نشان نمیدهد. این کلیگویی بیانگر عدم تسلط و آگاهی برگزیدگان شورای پنجم به پیچ و خمهای مدیریت شهری و مسائل عدیده شهر تهران است».
پیش از این، «محمود علیزاده طباطبایی» عضو اصلاح طلب شورای شهر اول (منحله) تهران گفته بود: «برخلاف اینکه برخی از آقایان عنوان میکنند انتخاب اعضای لیست اصلاحطلبان [لیست امید برای شورای شهر تهران[به صورت دموکراتیک صورت گرفته اصلاً چنین نبوده است. به نظر میرسد در پشت پرده برای انتخاب اعضای جدید شورا زد و بند سیاسی صورت گرفته است. در شرایط کنونی نیز به نظر میرسد برخی تلاش میکنند در پستوها و در پشت پرده شهردار تهران را انتخاب کنند که این رویکرد صحیح نیست و شهردار تهران نباید در پستوها انتخاب شود».
چندی پیش «فاطمه دانشور» عضو شورای شهر چهارم، خبر «لیست فروشی» شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان مبنی بر پیشنهاد ۲ میلیارد تومانی برای گنجاندن نام وی در لیست اصلاحطلبان را رسانهای کرد. پس از آن روزنامه اصلاحطلب آفتاب یزد، خبر لیستفروشی اصلاحطلبان در انتخابات شورای شهر را تأیید و تصریح کرد که دبیرکل حزب کارگزاران در این خصوص نقشی کلیدی داشته است.
شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان در آستانه هر انتخابات بدون توجه به اصل شایسسته سالاری، به سهمیه دادن به تمام گروههای منتسب و راضی کردن آنها میپردازد و در نهایت بنا بر اصل «هم قبیله بودن» و با سازوکاری ناکارآمد، لیست امید بسته میشود. این روش تاکنون دو خروجی داشته است، لیست امید شهر تهران در دهمین انتخابات مجلس و لیست امید شهر تهران برای پنجمین انتخابات شورای شهر. به اذعان فعالان اصلاح طلب هر دو لیست تاکنون حواشی متعددی داشته است.