به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در شماره امروز خود در تیتر یک با عنوان "عملیات انتحاری «داعش- درویش»ها سرپوش بر کدام مسائل بود؟!" نوشت:
ماجرا با دستگیری فردی بهنام رستمعلی به اتهام سرقت و با شکایت شاکی خصوصی کلید خورد. جمعی از اعضای این فرقه به همین بهانه مقابل کلانتری پاسداران تجمع کرده و خواستار آزادی سارق میشوند. داعش –دراویشها در ادامه با گستاخی هرچه تمامتر ماموران نیروی انتظامی را تهدید کرده نیم ساعت مهلت میدهند تا سارق مذکور بیهیچ قید و شرطی آزاد شود! پس از آن است که درگیریهای وحشیانه آغاز میشود و انواع سلاح سرد و حجم بالای سنگ و شیشههای کوکتل مولوتف که از قبل توسط این جماعت اوباش مهیا شده بود، آشکار میشود. داعش – دراویشها اموال عمومی مردم را آتش میزنند و تخریب میکنند با بریدن و آتش زدن یک درخت تنومند در مقابل کوچه و آتش ناشی از کپسولها بر التهابات دامن میزنند.
درست زمانی که نیروهای یگان ویژه ناجا برای آرام کردن فضا در محل حضور یافته بودند ناگهان اتوبوس سفیدرنگی که از چند روز قبل در آن خیابان پارک شده، با سرعت به سمت نیروهای ناجا و مردم حمله میکند.
اتوبوس مذکور متعلق به یکی از پیروان فرقه گنابادی به نام «یاور محمد ثلاث» و با پلاک شهرستان بود که در روزهای اخیر در حاشیه خیابان گلستان هفتم پاسداران متوقف بوده است.حرکت دیوانهوار این اتوبوس در خیابان پاسداران باعث شهادت حداقل ۳ مامور نیروی انتظامی و زخمی شدن تعدادی از پرسنل کلانتری ۱۰۲ پاسداران و آسیب رسیدن به ۱۲ دستگاه خودروی عبوری و پارک شده مردم و همچنین زخمی شدن تعدادی از عابران پیاده شد.راننده اتوبوس دیوانه بلافاصله پس از این اقدام وحشیانه توسط ماموران نیروی انتظامی حاضر در صحنه دستگیر شد. ماجرا به همین حمله ختم نمیشود و در حالی که نیروی انتظامی ظاهرا دستور داشته است که وارد درگیری نشود زیر باران سنگ داعش – دراویشها است که با زور به پشت بام خانههای مردم رفتهاند، یک سمند به جمع نیروهای انتظامی و بسیج حمله میکند و یک تن از نیروهای بسیج شهید میشود.
درگیریها در نهایت با دستگیری تعداد زیادی از اوباشی که امنیت منطقه را مختل کردهاند، آدم کشتهاند، به خانههای مردم حمله کردهاند، کوکتل مولوتف پرتاب کرده و درخت بزرگ و قدیمی سر خیابان را انداخته و آتش زدهاند غائله میخوابد.
جنایت و آدمکشی با ژست صلح طلبی
پرتاب بمب دست ساز، قدارهکشی و حمله اتوبوسی منجر به قتل به نیروی انتظامی به شیوه گروه های تروریستی نظیر داعش در برخی شهرهای اروپایی توسط داعش – دراویشها در حالی است که این جماعت خود را صلح طلب و مهربان و مهر پرور می نامند و ادعا میکنند سنت فرقه شان سنتی خشونت پرهیز است.
آنچنان که یکی از اعضای باند دراویش به نام « فرها-ن » ضمن مصاحبه با خبرگزاری دولتی ایسنا، به تبرئه این فرقه از جنایت دوشنبه شب پرداخته و مدعی شده است : « دراویش هیچگاه آغازکننده خشونت نبودند. دراویش هیچگاه نمیخواستند که این اتفاقات بیفتد. آنها همواره تجمعاتی مسالمتآمیز داشتهاند، اما درباره این اتفاقات باید دید که چه کسانی میخواهند از این اغتشاشات سود ببرند و تقصیر را بر گردن دراویش بیندازند.»
وی در ادامه در حالی که فیلمهای موجود کاملا عاملیت اصلی این اغتشاشات را به این جماعت منتسب می کند ، مدعی می شود : « هیچ کسی موافق خشونت نیست و حتی یک مورد پیدا نمیشود که دراویش آغازکننده خشونت، اغتشاش و ضرب و شتم بوده باشند. اتفاقی که شب گذشته افتاد باعث ناراحتی ما شد، در مسلک و مرام درویشها انجام چنین حرکتهایی وجود ندارد. دراویش هیچگاه خشونتطلب و عامل آغازکننده درگیری نبودند .»
از سوی دیگر وزیر کشور نیز در اظهارنظری عجیب و تامل برانگیز درباره آشوب و جنایت داعش – دراویش ها گفت : « رسانه های خارجی و... موضوع را به گونه ای مطرح کردند که منتسب بشود به جریان دراویش در کشور، ما جریان دراویش در کشور را جریان عاقلانه، منطقی و معتدل میدانیم»!
درحالی که معلوم نیست حمله داعش – دراویش مسلح به قمه و گرز و دشنه به مردم و نیروهای انتظامی را در کدام دائره المعارفی جریانی عاقلانه و منطقی و معتدل مینامند؟ و اساسا صدق وفاداری این جماعت به عقلانیت و منطق و اعتدال را باید در لقلقه زبانی شان جست یا جنازه هائی را که در کف خیابان پاسداران بجا گذاشتند؟
آشوب و اغتشاش به پشتگرمی کدام جریان یا اشخاص؟
در شرایطی که بررسی تصاویر و فیلم هایی که خود اعضای فرقه منتشر کردهاند، نشان دهنده آمادگی این گروه برای اقدامات تروریستی و جنگ شهری و همچنین کشاندن اعتراض به خشونت مسلحانه است، پرسشی که به اذهان متبادر میشود این است که جماعت داعش - دراویش پشتشان به کدام جریان یا اشخاص گرم است و چه ماموریتی دارند که این چنین بی محابا و وقیحانه جنایت میکنند و آدم میکشند و نیروهای نظامی و انتظامی کشوری را تهدید می کنند که انبوه داعشیها و سایر تکفیریهای مورد حمایت مستقیم آمریکا، اسرائیل، انگلیس، فرانسه و شیوخ عرب منطقه را قلع و قمع کرده و پوزه کثیف قدرتهای بزرگ جهانی حامی آنان را به خاک مالیده است.
جنایاتی که این گروه در پوشش دراویش مرتکب شدهاند در حالی است که اخیرا شاهد کشف یک شبکه پیچیده و مهم جاسوسی در پوشش فعالان محیط زیستی بودهایم.
ابوالفضل حسن بیگی عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس در باره جزئیات این پرونده جاسوسی به دانا گفته است: «سید امامی در کنار یک تیم بزرگ دیگر که در قالب NGO ها فعالیت
میکردند، پروژهای جاسوسی و زیست محیطی شامل موضوعات زیست محیطی، نفوذ در جامعه علمی ایران و جمع آوری اطلاعات از اماکن حساس و حیاتی کشور از جمله پایگاههای موشکی
کشور و ... را پیگیری می کردند».
وی همچنین گفت: «از سال های گذشته این افراد به بهانه حفاظت از محیط زیست به استانهای مختلف حتی شهر دامغان هم سفر کرده بودند و اعضای این شبکه در برخی از مناطق استراتژیک کشور تعدادی دوربین در ظاهر برای رصد امور زیست محیطی نصب کرده بودند که در واقع پوششی برای رصد فعالیت های موشکی کشور بوده است».
دبیر کمیسیون امنیت ملی با بیان اینکه این افراد از سوی مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری به استانها معرفی می شدند عنوان کرد: «دوربین های زیادی از سوی این گروه در مناطق مختلف کشور برای رصد فعالیت های زیست محیطی در کشور نصب شده اما اساساً فعالیت های زیست محیطی را به منظور پیگیری خواسته های اروپا و صهیونیست ها رصد می کرده اند».
فتنه دراویش اشرافی و به حاشیه راندن مسائل اقتصادی
از سوی دیگر جنایت و ایجاد ناامنی بی دلیل داعش- دراویش ها در شرایطی اتفاق می افتد که مشکلات اقتصادی و معیشتی گریبان گیر کشور است و سهمگینترین جنگ اقتصادی تاریخ بر مردم تحمیل شده که ترکش های آن را در افسار گسیختگی بازار ارز شاهد بودیم . در چنین شرایطی دراویشی عجیب و غریب با کت و شلوارهای فاستونی انگلیس، سوار بر خودروهای شاسی بلند در خانههای اشرافی کاخ گونه، و تابعیت دوگانه با خانه هایی مجلل تر در پاریس و لندن بر خلاف دراویش قبل، پرخور،کاخ نشین،خشن، کوکتل به دست و ناجوانمرد به بهانه دستگیری یک سارق کشور را درگیر آشوب و بحران می کنند ، آدم می کشند، به اموال عمومی خسارت میزنند و خانه ها و اموال مردم را تخریب میکنند و عجیبتر استقبال برخی مسئولین از حاشیه سازی برای فرافکنی و فراموش شدن مطالبات مردم است.
نسبت اصلاح طلبان با فتنه گران جدید
فتنه گران جدید ابایی ندارند که ماموریت واگذار شده را با خشونت و جنایت تمام پیش ببرند؛ نوبت قبل، ری استارتی ها در اصفهان و دورود و .... آدم کشی و جنایت کردند و حالا دراویش که با حلقه قبلی همپوشانی دارند. دی ماه گذشته، قبیل همین شرارت و جنایت و خشونت را دیدیم. این شیوه عربده و ارعاب دقیقا شیوه گروه های تروریستی اجیر، از سازمان منافقین تا القاعده و داعش بوده است.
اما نکته قابل تامل اینجاست که طیف مدعی اصلاح طلبی در مواجهه با جنایت های زنجیره ای ارهابیون به جای محکوم کردن صریح و پرحجم با آنها افق مشترکی را در ساختار شکنی، ویرانگری و ناامن سازی نیابتی تعریف می کنند. اصلاح طلبان عموما در برابر برخی جنایات در سال های اخیر بیش از آنکه آشوبگران را تخطئه کنند، دستگاه های امنیتی و انتظامی را مورد نقد قرار داده اند و یا چنان موضع گرفته اند که جماعت آشوبگر از آنها ناراحتی به دل نگیرند و احیانا احساس تنهایی نکنند! نکته جالب اینجاست که اصلاح طلبان در پرستیژهای سیاسی خود را همواره مخالف خشونت معرفی می کنند ولی در همین چند سال اخیر از قداره کشهای فتنه 88، داعشی های سوریه!، اغتشاشگران 96 و حتی اینک دراویش داعشی نیز به نوعی حمایت کرده اند.
این جریان همچنین در مواقعی با سکوت توام با رضایت خود این جنایتکاری و خشونت را، نوعی جنجال مثبت(!؟) می بیند که باعث میشود افکار عمومی از مسئله ناکارآمدی غربگرایان و وارونه درآمدن وعده های برجامی منحرف شوند. روشن است که مسئله فراتر از معرکه گیری فلان یا بهمان فرقه است.