به گزارش مشرق، عباس سلیمی نمین، رئیس دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران طی یادداشتی درباره پشت پرده تاسیس اولین هنرستان موسیقی کشور نوشت: اطلاع از اینکه اولین هنرستان موسیقی توسط رضاخان به سال ۱۳۱۲ تأسیس شد چه قضاوتی را در وهله نخست به ذهن دریافت کننده آن متبادر می سازد؟ بی تردید تلقی اولیه خدمتی به این هنر دارای قدمت در ایران خواهد بود، اما آیا بهتر نیست از این سطح فراتر رویم و لایه های زیرین چنین اقداماتی را نیز به مطالعه بنشینیم؟ چراکه پدیده ها می توانند ظاهر و باطنی داشته باشند و صرفاً ظاهر آنها نمیتواند ما را به برداشت درستی رهنمون سازد.
بیشتر بخوانید:
حقایقی از کارنامه ۱۶ ساله رضاخان
برای روشن تر شدن این مسئله نگاهی به کتاب " تاریخ موسیقی ایران " می افکنیم؛ در این اثر میخوانیم: از آنجا که رضاشاه سعی در تضعیف فرهنگ و موسیقی ملی و محلی و جایگزینی فرهنگ غربی داشت، همه امکانات را در جهت گسترش این اهداف و ارتقاء فرهنگ غربی قرار می داد. این ویژگی در کلیه زمینه های فرهنگی و هنری عصراو نمودار است. هدف از تأسیس " اداره موسیقی کشور " تقویت و جایگزینی موسیقی غربی بر موسیقی ایرانی بود، به طوری که پایه موسیقی کشور یکجانبه و فقط بر اساس قواعد و گام های موسیقی غربی نهاده شد. نقض این اقدام در رشد و ترویج موسیقی غربی و چاپ کتب و نشریات مربوط به آن نبود بلکه در پایه گذاری روش آموزش موسیقی ایرانی بر اساس قواعد موسیقی غربی بود. اگر هدف آموزش هنرآموزان به شیوه جدید و علمی موسیقی در جهت ارتقاء و رشد موسیقی ملی بود و پیشبرد موسیقی غربی و ملی همپای، مانند شیوه وزیری صورت می گرفت این اقدام بسیار سودمند و مترقی محسوب می شد ولی امکانات وسیع " اداره موسیقی کشور "و آموزش موسیقی علمی نه تنها در جهت رشد و اعتلاء موسیقی ملی قرار نداشت بلکه بر عکس در جهت حذف این موسیقی و رشد یکجانبه موسیقی غربی بود و هدف از آموزش اصولی قواعد علمی موسیقی این نبود که هنرمندان بتوانند روح ملی خود را بهتر بیان کنند. چنان که ذکر شد، موسیقی ایرانی از مدرسه حذف و شیوه وزیری که در جهت ارتقاء وشکوفایی موسیقی ملی بود کنار نهاده شد. (تاریخ موسیقی ایران، روح انگیز راهگانی، انتشارات سرو، سال ۱۳۷۷، ص ۴۶۶)
شاید این شائبه به وجود آید که محقق و نویسنده اثر، برداشت های شخصی خود را در تاریخ نگاریاش دخالت داده است. گرچه این تصور از حقیقت به دور است. اما برای دقیق تر شدن در تشخیص واقعیت ها به اسناد مراجعه می کنیم؛ از جمله سندی که متن ابلاغیه وزارت فرهنگ را که طی آن وظایف اداره موسیقی مشخص شده در معرض قضاوت همگان قرار می دهد: " آقای سروان مین باشیان، رئیس اداره موسیقی کشور! پیرو ابلاغ شماره ۲۳۵۱۹ مورخه ۶/۷/۱۳۱۷ حسب الامر اعلیحضرت همایون شاهنشاهی مقرر گردیده که اداره ای به نام اداره موسیقی کشور در این وزارتخانه به منظور تغییر موسیقی کشور و برقرار نمودن اساس آن بر روی اصول و قواعد و گام های موسیقی غربی تأسیس گردد. وظایف کلی اداره مزبور به قرار زیر است :
۱-ساختن و انتشار قطعات موسیقی و سرود و تألیف کتاب ها طبق اصول و آیین موسیقی جدید و متداول نمودن قطعات و کتاب ها و روشهای موسیقی ادبی - علمی و موسیقی غربی.
۲-تأسیس مجله موسیقی و نشر مقالات و تشکیل کنسرت ها و نمایش و مجالس سخنرانی و ضبط و نقل صوت برای آشنا کردن اذهان و تعمیم موسیقی جدید بین اهالی کشور.
۳- نظارت در تألیفات و مقالات و قطعات و کتب و نت موسیقی و کنسرت ها و نمایش ها و سایر اموری که ارتباط با موسیقی دارد و جلوگیری از آنچه موافق موسیقی جدید نباشد.
۴-تنظیم مقررات برای کسانی که به فن موسیقی اشتغال میورزند و صدور پروانه برای آن هایی که میخواهند از این راه امرار معاش کنند.
۵-تربیت معلم و هنرپیشه در جمیع رشته های مرتبط با موسیقی.
۶-تعلیمات موسیقی و سرود در آموزشگاه های دولتی و ملی و تنظیم برنامه و مقررات برای هر یک از آن ها.
کفیل وزارت فرهنگ-اسماعیل مرآت
(موسیقی ایران از آغاز تا امروز، غلامرضا جوادی، انتشارات همشهری، سال ۱۳۸۰ ص ۴۷۰)
همانگونه که از این سند بر می آید رضاخان به صراحت دستور ترویج موسیقی غربی و برخورد با کسانی را میدهد که بر تقویت موسیقی ملی پای می فشردند؛ بنابراین قضاوت ظاهری نمیتواند ما را به حقیقت نزدیک سازد. در آستانه کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ که منجر به برکشیدن رضاخان توسط بیگانه شد می بایست به جهت گیری عملکردهای صورت گرفته بعد از کودتا توجه ویژه ای مبذول داشت که آیا در راستای تأمین نظرات قدرتهای سلطه گر بود یا منافع و شئونات ملت ایران.
بیشتر بخوانید:
روایتی از فساد اخلاقی همسر شاه +عکس
یا برای نمونه در مورد انگیزه ادغام مؤسسات آموزش عالی توسط رضاخان و تشکیل دانشگاه تهران در کتاب تحقیقی " تاریخ جنبش دانشجویان ایرانی " میخوانیم: " در اواخر سالهای دهه ۱۹۲۰ م. دانشجویان چپگرای ایرانی مقیم آلمان دست به تظاهرات و تبلیغات علیه رضاشاه زدند. از جمله در سال ۱۹۲۸ م. در طول دیدار با تیمورتاش- وزیر دربار- از آلمان تظاهرات اعتراضآمیزی را انجام دادند... در فوریه ۱۹۳۱ م. در کنفرانسی از محصلین انقلابی که در کلن آلمان برگزار گردید{ کنفرانس مزبور}... درباره سرکوب و شکنجه زندانیان سیاسی در ایران گزارشی تهیه وآن را به زبانهای فرانسه، انگلیسی و آلمانی ترجمه کرد و برای مطبوعات اروپا فرستاد...سیاسی شدن دانشجویان در اروپا نگرانی رضاشاه را نسبت به تحصیل در خارج کشور افزایش داد و همین امر عامل و انگیزهای شد تا امر تأسیس دانشگاه تهران که بالاخره در ۱۳۱۳ افتتاح شد با شتاب بیشتری توأم شود. "(کنفدراسیون، تاریخ جنبش دانشجویان، نوشته افشین متین، ترجمه ارسطو آذری، انتشارات شیراز، سال ۷۸، ص ۴۷-۵۰)
نگرانی رضاخان از جنبش دانشجویی بیدلیل نبود و تعطیلی دانشکده فنی به فاصله کوتاهی از تأسیس دانشگاه تهران و تلاش برای تحت کنترل گرفتن دانشجویان این حساسیت را به خوبی روشن میسازد:" در سال ۱۳۱۶ اعتصاب دیگری...باعث تعطیلی دانشکده فنی دانشگاه تهران شد. "(همان، ص ۵۲)
هرچند در این نوشتار مختصر نمیخواهیم صرفاً از منظر این تحقیق به عملکرد رضاخان بپردازیم، اما قطعاً برخی اقدامات بعد از کودتای بیگانه خواستههای استبداد را تأمین میکرد؛ همانگونه که ساخت راه آهن شمالی-جنوبی خاستگاهی بیرونی داشت و آن چه پیشگامان از طریق قرار داد رویتر انگلیسی نتوانستند به دست آورند به سهولت بعد از کودتا بدون کوچکترین سرمایهگذاری به دست آوردند؛ به همین دلیل دکتر مصدق ساخت آن را سه بار خیانت می خواند. .(کتاب خاطرات وتألمات دکتر مصدق به کوشش ایرج افشار - انتشارات علمی سال ۱۳۶۵ -صص ۳۵۲-۳۴۹)
البته اگر بدانیم بند بند قراردادهای استعماری که ملت ایران با مخالفتهای گستردهاش ملغی ساخت بعد از کودتا توسط رضاخان عملی شد شاید کمتر به ظواهر بسنده کنیم و برای دست یابی به قضاوتی دقیق ابعاد هر مسئله ای را مورد توجه قرار دهیم.