به گزارش مشرق، «حسن رضایی» در یادداشت روزنامه «وطن امروز» نوشت:
انقلاب اسلامی مظلوم است؛ نه فقط بهخاطر آنکه ۴۰ سال به ناحق، تحت تحریم درندهترین دولتهای عالم قرار گرفته، نه فقط بهخاطر آنکه بانیان کشتار قریب ۱۰۰ میلیون آدم در جنگهای اول و دوم جهانی، طی ۸ سال جنگ تحمیلی، از شیر مرغ تا کش تنبان را به صدام میدادند و حتی نه بهخاطر اینکه حالا رسانههای خبیث همان دولتها، با وقاحتی باورنکردنی انقلاب عزیز ما را حامی داعش مینامند! مظلومیت اساسی انقلاب اسلامی، در حقیقت آن است که بخشی از فرزندان او مکرر و طی بازههای زمانی طولانی، بهرغم خواست مردم و رهبری، در صدد کشتن آن برآمدهاند.
مظلومیت اصلی انقلاب اسلامی در این سخن صدق دکتر حسن سبحانی، استاد اقتصاد دانشگاه تهران طی نامهاش به حسن روحانی پس از پیروزی او در انتخابات ۹۲ است که مینویسد:
«واقعیات تجربه شده اقتصادی امروز کشور نشان میدهد منشأ بسیاری از معضلات اقتصادی- اجتماعی کشور اجرای سیاستهای نامتناسب با شرایط ایران یعنی «تعدیل ساختاری» است».
سیاستهای «تعدیل ساختاری»، در واقع تجویز صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی
- عابربانک همان حامیان دیروز صدام!- برای اقتصاد ایران پس از جنگ بود که بهرغم تعارض آشکار با روح انقلاب با حمایت قاطع مرحوم هاشمی در دولت سازندگی کلید خورد و تا هماکنون تداوم داشته و تمام اقتصاد ایران را مریض کرده است. مظلومیت مضاعف انقلاب اسلامی آن است که حالا همزمان با تسلط مجدد طراحان و مجریان همان سیاستها بر دولت یازدهم و دوازدهم، این افراد به عنوان مقصران اصلی وضعیت اقتصادی گذشته و حال، نهتنها مسؤولیت گذشته را نمیپذیرند که از پذیرش مسؤولیت کنونی خود نیز طفره میروند و سعی دارند پرونده شکستخورده خود در برجام را نیز پای انقلاب سیاهه کنند.
دولت روحانی البته در این فرافکنی تنها نیست و فردی چون مسیح مهاجری هم دست به قلم شده که اختیارات رئیسجمهور ۱۵ درصد است و خب! با این اختیارات نمیشود اقتصاد را درست کرد! وسط روضه، نمیخواهم بخندانمتان، لذا اجازه دهید از سخنان جناب مهاجری رد شوم و بگویم از این واقعیت که: جمهوری اسلامی از انقلاب اسلامی هم مظلومتر است! جمهوری اسلامی مظلوم است، نه فقط بهخاطر اینکه حامیان اصلی تمام دیکتاتورهای تاریخ تا همین حالا، در لندن، واشنگتن و پاریس، بهرغم برگزاری قریب ۴۰ انتخابات در ۴۰ سال، آن را به دیکتاتوری متهم میکنند!
مظلومیت اساسی جمهوری اسلامی در آن است که آنقدر به همگان آزادی داده تا بنیصدری که هیچ اعتقادی به قانون اساسی آن نداشت هم نخستین رئیسجمهورش باشد. مظلومیت اصلی جمهوری اسلامی آنجاست که کسانی که سال ۸۸، علنا کمر به قتل جمهوری در این کشور بستند هم حالا به جای حساب پس دادن، وزیر و وکیل شده و طلبکار آن هستند! مظلومیت جمهوری اسلامی در این است که کسانی که از طریق ساختارهای همین نظام، تایید شده و به منصبی رسیدهاند، آنقدر آزادند که روز روشن، اپوزیسیون نظام و همان ساختارها با همان مسؤولان سابق(!) شوند. خلاصه آنکه مظلومیت اساسی جمهوری اسلامی در آن است که همچون علی(ع) بس به همگان آزادی داده، اپوزیسیونش، در شام نیست، که همواره در نخیله اردو میزند!
مظلومیت فرزندان خلف انقلاب اسلامی اما خود قصه پرغصهای دیگر است. گویی سرنوشت پیروان راستین علی(ع) را از ازل با مظلومیت رقم زدهاند که بهشتی با آن همه بزرگی هم باید تنها با شهادتش ثابت میکرد انقلابی بوده است! بهشتی در واقع، شهید آزادی فراخی بود که خود در متن قانون اساسی جمهوری اسلامی گنجانده بود و من معتقدم علاوه بر او، تمام ۳۰۰ هزار شهید انقلاب هم اینگونهاند؛ همچون مولایشان علی(ع)! اینجا اما کسانی تخصصشان، عوض کردن جای جلاد و شهید است؛ همچون خونخواهان دروغین عثمان! اگر فیلم زیر گرفتن شهدای نیروی انتظامی و بسیج را در آشوب اخیر عناصر فرقه نورعلی تابنده دیده باشید، بعید است چشمتان گرم نشده باشد و بر باعث و بانی آن، لعنت نفرستاده باشید.
شهیدانی بینهایت مظلوم که در شب شهادت مادرشان، زهرای مرضیه(س) شربت شهادت نوشیدند اما ظاهراً از نگاه برخی مقصرند!
محمدجواد فتحی، نماینده لیست امید تهران مصاحبه کرده، گفته:
«آنچه در فیلم پخششده از درویش گنابادی (راننده اتوبوس) بر تخت بیمارستان مشاهده میشود، حکایت از ضرب و جرح شدید او میکند که اگر توسط ضابطان صورت گرفته باشد، دادستان محترم باید نسبت به تعقیب مأموران متخلف اقدام کند و اگر توسط مردم عصبانی تحقق یافته باشد باید مأمورانی که قدرت ممانعت داشتند و اقدام نکردند مورد بازخواست قرار گیرند»!
از نگاه سوژه موردنظر انگار نیروی انتظامی و بسیج در برابر این عناصر داعشی که حالا قطبشان هم از آنها برائت جسته، حق تلاش برای کمتر کتک خوردن هم نباید داشته باشند. چه خوب میشد اگر فرزند جناب فتحی هم مثل آن گروهبان شهید تازه استخدام شده در نیروی انتظامی، آن شب در آنجا میبود.
حالا اما اینگونه نیست، که شهادت، کسب رندان است! لذا بعید نیست نمایندگان اصلاحطلب لیست امید، همین روزها دوره بیفتند که میخواهیم از زندان اوین بازدید کنیم، مبادا نظام با قاتلان، بدرفتاری کند. به هر حال، موقعیت مناسبی برای اپوزیسیونبازی است و نمیتوان از آن صرف نظر کرد. خاصه آنکه دولت، چرخ اقتصاد را پنچر کرده، بد نیست با حمایت از دواعش، چرخ امنیت را هم از جا دربیاوریم! در آن سوی دنیا اما لیلا حاتمی با قرار گرفتن در جبهه عناصر آشوبطلب، در جشنواره فیلم برلین، فرصت را برای حمله به شهدا و نظام مظلوم جمهوری اسلامی غنیمت دانسته، گفته:
«مایلم از این فرصت استفاده کنم تا خشم و اندوه عمیق خودم را نسبت به نحوه «برخورد» با معترضان اخیر در ایران را نشان بدهم؛ این شرمآور است که در کشور من، مردم فقط «به بها»ی جان خود میتوانند اعتراض کنند»!
ظاهرا خانم بازیگر خشمگین! نمیدانسته اولا آلمانیهای تامینکننده سلاح شیمیایی صدام، تنها برای کشتن مجدد ایرانیها با او همداستان میشوند و ثانیا کشتهشدگان، فرزندان مظلوم این انقلاب بودهاند که اساسا شهادت مظلومانه آنها، معلول آزادی بیش از حد موجود در این کشور است و ثالثاً همفکران او در همین مجلس جمهوری اسلامی، برای حمله به شهدا و نظام کفایت میکنند! چه خوب گفت امام روح الله(ره) که «ما مظلومان همیشه تاریخ، محرومان و پابرهنگانیم. ما غیر از خدا کسی را نداریم». ما غیر از خدا کسی را نداریم، خدا اما به گواهی ۴۰ سال پایداری انقلاب اسلامی، همیشه پشتیبان ما بوده و خود تقاص خون شهدا را از دواعش داخلی و دوستان آمریکا، انگلیس، فرانسه و دلبستگان آنها خواهد ستاند.
الیس الصبح بقریب؟!