به گزارش مشرق، «حسن رشوند» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
چهره خشونت، بار دیگر رخ نمایاند و با طراحی توطئهای دیگر درست در زمانی که هنوز زخمهای فتنه دیماه ۹۶ التیام نیافته بود، بر خلاف نگاه برخی مسئولان که گروهی به ظاهر درویشپیشه را مردمانی معتدل و آرام و چه بسا نجیب معرفی میکردند، در بستر اقدامات همین جماعت به ظاهر آرام، توطئهای دیگر شکل گرفت و ضمن تخریب چهره امنیت نظام، جان چهار تن از سربازان برقراری امنیت را آنهم در پایتخت و با خشنترین رفتار گرفت و شهادت را برای آنان به ارمغان آورد، هر چند این شقاوت دور از هرگونه انتظاری بود.
آنچه در خیابان پاسداران تهران رخ داد، نه یک حادثه، بلکه یک توطئه کاملاً هدفمند و سازماندهی شده بود، توطئهای که از بستر آن، جریانی شکل بگیرد و به حرکت درآید تا شاید بتواند فضای فروکشکرده و شکستخوردهای که در دیماه امسال توسط ضدانقلاب چهره ۸۳ شهر کشور را آلوده کرده بود، بار دیگر مخدوش کرده و شعلهای را برافروزد. شاهد این ادعا، دست به کار شدن رسانهها و شبکههای خبری دشمن همچون بیبیسی، منوتو و دهها شبکه خبری بیگانه بود که از همان آغازین ساعات تجمع، با برگزاری میز گرد و مصاحبه و دریافت تصاویر از تجمعات اندک غیرقانونی و ساختارشکنانه آنها فعال بودند. هرچند نیروی انتظامی در کمترین زمان پس از دستور مقابله و جمع کردن غائله خیابان پاسداران موفق عمل کرد ولی نباید این واقعیت را انکار کرد که در همین ۴۸ ساعت تشنج، مسئله امنیت آنهم در پایتخت کشوری که مدعی هستیم در عمق ناامنی منطقه از امنترین پایتختهای کشورهای منطقه است، دستخوش ناامنی شد.
به ندرت کسی پیدا میشود که منکر مسئله امنیت، خواه در سطح فردی یا اجتماعی یا در شکل نهادینه آن یعنی سطح ملی باشد، از این رو میتوان گفت که امنیت در جامعه بشری حالت محوری دارد، زیرا دولتها بر پایه شرایطی که تعیین کننده امنیت در سطوح مختلف باشد میتوانند اعمال قدرت کنند و بالعکس اگر نتوانند امنیت شهروندان و جامعه خود را برقرار کنند، طبیعی است که قادر نخواهند بود اعمال قدرت کرده و شهروندان را در انقیاد قوانین و مقررات درآورند.
با توجه به همین اهمیت است که مکرر معصومین (ع) دو نعمت سلامتی و امنیت را از بزرگترین نعمتها برشمردهاند یا حتی نظریهپردازان غربی، امنیت را رهایی نسبی از تهدیدات زیانبخش تعریف میکنند.
اگر بپذیریم که اقدامات خشن و ساختارشکنانه دراویش خیابان پاسداران و حامیان آنها، تعرض به حریم امنیت شهروندان و زیر سؤال بردن نظامی بود که وظیفه آن تأمین امنیت شهروندانش است، نمیتوانیم از کنار این اقدامات تخریبگرایانه به سهولت بگذریم و با برخی الفاظ دوپهلو و یکی به نعل و یکی به میخ، گذشته و دراویش را انسانهای وارسته، معتدل، معقول و بسیاری الفاظ مثبت بدانیم چراکه در این صورت جامعه را دچار تعارض کردهایم، چرا که هیچگاه نمیتوان فرض کرد جماعتی با این همه ویژگیهای مثبت، میتوانند خشنترین رفتارها را بروز داده و با کمال آرامش، جان دهها مأمور تأمینکننده امنیت و شهروندان جامعه را به خطر اندازند و اموال مردم را تخریب و هراس را بر آنان مستولی نمایند.
امنیت اگر در معنای عینی آن فقدان تهدید نسبت به ارزشهای کسبشده یک جامعه و در معنای ذهنی یعنی فقدان هراس از اینکه ارزشهای مزبور آن جامعه نباید مورد حمله قرار گیرد، با این نگاه و تعریف، رفتار خشن و تهدیدآمیز دراویش فرقه تابنده خیابان پاسداران از کدام صیغه بوده است.
بیشتر بخوانید:
کشورهای مختلف با «فرقه»های مُخلّ نظم و قانون چگونه رفتار میکنند؟ +تصاویر(۱۶+)
دروغگویی رسانههای آذربایجان درباره اغتشاشات دراویش خیابان پاسداران
در جایی که مردم حتی انتظار هراس از ارزشهای مادی و معنوی خود را ندارند، چگونه ممکن است جماعتی آن هم نه یک ساعت، بلکه دو روز مستقیماً ارزشهای شهروندانی را تهدید کنند و فراتر از ایجاد هراس، اموال مادی آنها را تخریب، حافظان امنیت آنها را شهید و ارزشهای معنوی آنها را با سر دادن شعارهای ساختارشکنانه مورد آماج قرار دهند. اکنون که دولت تدبیر و امید آقای روحانی با شعار استقرار حقوق شهروندی، فضای جدید ذهنی برای تأمین امنیت جار زده و در صدد فراهم کردن آن است، طبیعی است آشکارا عملکرد خویش و پرهیز از هر گونه سخنان دوپهلو، با عوامل امنیتزدا و ساختارشکن، آنگونه برخورد کند که سزاوار حقوق شهروندی است.
یادمان باشد حقوق شهروندی صرفاً بیان یکسری کلیات و حرفهای زیبا و حاشیهای نیست که در همایشها و نوشتهها مطرح میشود، بلکه حقوق شهروندی آن است که اگر گروهی یا جماعتی تعرض به حقوق فردی، اجتماعی و ملی داشت، بی ملاحظه و بدون اغماض زمینههای برخورد با عوامل متعرض به حقوق مردم فراهم شود. شاید سخن وزیر کشور در همان ساعات اولیه شکلگیری اغتشاش خیابان پاسداران البته با رعایت اقتدار نظام میتوانست، بین محرکین اصلی و جماعت اغتشاشگر با سلسله جنبان دراویش برای تفکیک مرز بین آنها مفید واقع گردد ولی وقتی نظام با همه رفتارهای صبورانه، با رفتارهای خشن آن گروه مواجه میشود و چهار شهید را در کف خیابان به نظاره مینشیند، طبیعی است دیگر سخن از اعتدال و اعتدالگرایی دراویش سخن نادرستی است.
وقتی رئیس پلیس پایتخت به صراحت میگوید راننده اتوبوس مهاجم و عامل به شهادت رساندن بچههای ناجا مکرر در تردد میان منزل رئیس فرقه گنابادی بوده است، دیگر سخن از نجابت، اعتدال و آرامش این گروه سخن صوابی نخواهد بود. لذا از این پس، نوع رفتارها باید متفاوت باشد و در این شرایط چند اقدام ضروری به نظر میرسد:
۱- دستگاههای امنیتی کشور لازم است سابقه فعالیت این گروه از دراویش را بار دیگر بررسی کرده و عوامل صحنهگردان داخلی و محرکین خارجی آنها را رصد کرده و عناصر شناخته شده آنها را دستگیر و اقدامات گذشته و برنامههای آینده آنها را برای تنویر افکار عمومی اعلام کنند.
۲- این حادثه، تجربه تلخ ولی خوبی برای دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی کشور است تا از این پس با این سؤال مادری که فرزند خود را از دست داده است مواجه نشوند که چرا فرزندان ما را در قبال جماعتی که می دیدید با انواع سلاح سرد به میدان آمدهاند، فرستادهاید. درست است که نظام در عین مظلومیت قصد دارد صداقت خود را نیز به رخ دشمنان بکشاند ولی وقتی در همه دنیا این یک امر پذیرفته شده است که نیروهای ضد شورش با انواع سلاحهای بازدارنده به میدان میآیند، چرا باید نیروهای ضدشورش، با دستان خالی با شورشگران و تخریبکنندگان اموال عمومی و جان مواجه شوند. طبیعی است در این سیاست نیز باید تجدیدنظر گردد تا شورشگران بدانند پلیس و نیروهای امنیتی در عین اقتدار کلامی، ابزار دفاعی نیز در اختیار دارند.
۳- گفتمان مشترک در بین مسئولان یقیناً بهترین ابزار برای بازداشتن اغتشاشگران و محرکین آنها خواهد بود. اگر قرار بر متانت و برخورد با صلابت و همراه با متانت است، این ادبیات باید در بین همه بخشهای درگیر آن مسئله امنیتی حاکم باشد. نمیتوان پذیرفت رئیسجمهور از یک ادبیات، وزیر کشور از ادبیات دیگر و دستگاههای امنیتی حاضر در صحنه از ادبیات دیگر استفاده کنند و انتظار داشته باشند آن حادثه یا رخداد تلخ در کمترین زمان جمع و موضوع فیصله داده شود.
۴- حوادثی که در سال جاری شاهد آن بودیم نشان داد از لحاظ اطلاعرسانی، رسانههای داخلی نظام بسیار عقبتر از رسانههای دشمن هستند و عملاً همین عقبماندگی باعث شده در حوزه عملیات روانی دست دشمن باز و دست رسانههای نظام خالی باشد.
از آنجا که در آینده نیز این دست حوادث احتمال بروز خواهد داشت، از هماکنون باید برای ساماندهی رسانهای در داخل و نحوه اطلاعرسانی و انتشار اخبار درست و به موقع آن فکری اساسی کرد تا پیش از آنکه افکار عمومی متأثر از رسانههای دشمن، اقدام به انتشار اخبار نادرست در جامعه کنند، با یک سازماندهی درست خبری، اخبار صحیح را در اسرع وقت انتقال داد و افکار عمومی را از تنشهای خبری و تشویش ذهنی دور کرد.