سرویس سیاست مشرق - «عبور از روحانی» هیچگاه غیر قابل پیشبینی نبود...
دقیقا از صبح فردای انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ که اصلاحطلبان در حالی که نه در طول انتخابات حمایت رسمی از روحانی داشتند و نه عارف به نفع روحانی کنار رفته بود [۱] اما پرچم حمایت و همراهی با رئیسجمهور پیروز را بلند کردند؛ برخی محافل تحلیلی پیشبینی کرده بودند که این ابنالوقتی یک تاریخ انقضا هم خواهد داشت.
آن محافل تحلیلی طی ۵ سال گذشته بارها و بارها به روحانی و به مردم این هشدار را دادند که اصلاحطلبان با چشمانداز «طلاق سیاسی از روحانی» گامهای خود را برمیدارند و تعریف و تمجیدهای تمامقد آنها از روحانی یک روز تبدیل به تنافر و «کی بود، کی بود، من نبودم» تبدیل خواهد شد.
در واقع حتی زمانی که رسول منتجبنیا از این میگفت که اصلاحطلبان «فدائیان روحانی» هستند و مرعشی هم اظهار میکرد که تمام کارهای روحانی قانونیست! [۲] اما این تحلیل آیندهمحور در حدی از اسلوب و منطق قرار داشت که خدشهای عقلانی به آن وارد نمیشد.
و از آن روزها گذشت تا به امروز رسیدیم...
*بهزاد نبوی: هیچ توافق و ائتلافی با روحانی نداشتیم/ عارف: روحانی گرفتار است، ما هم دنبال کار خودمان هستیم!
چند ماه قبل بود که بهزاد نبوی، در یک سخنرانی و یک مصاحبه صراحتا هرگونه ائتلاف و توافق چپها با روحانی را تکذیب کرد. [۳]
در همین حال، محمدرضا عارف که چندی قبل در اظهاراتی تأکید کرده بود اصلاحطلبان در انتخابات مجلس یازدهم در سال ۹۸ با اعتدالیون ائتلاف نمیکنند نیز به تازگی به صحنه آمد و درباره ارتباط اصلاحطلبان مجلس با رئیسجمهور روحانی جمله عجیبی را مورد اشاره قرار داد.
او در یک مصاحبه اظهار کرده بود: انتظارمان این است که دولت تعامل و همکاری بیشتری با فراکسیون امید و شورایعالی سیاستگذاری اصلاحات داشته باشد.
عارف اما در ادامه و در پاسخ به این سؤال که «بهعنوان رئیس فراکسیون امید و چهره شاخص اصلاحطلب چقدر با آقای روحانی این ارتباط وجود دارد؟» گفت: اینکه بهعنوان رئیس فراکسیون امید یا رئیس شورای اصلاحطلبان هفتهای یا دو هفتهای یک بار جلسه داشته باشیم، خیر اینطور نیست. ایشان گرفتار هستند و ما هم دنبال کار خودمان هستیم. [۴]
به این اظهارات البته باید انتقادات تند این روزهای اصلاحطلبان از روحانی را نیز افزود. مثلا روزنامه شرق که چندی قبل طی مقالهای گفته بود روحانی باید آمادگی تنها ماندن را داشته باشد؛ اخیراً هم از این نوشت که از اواخر دولت اول روحانی معلوم بود که نمیتوان به برجام دل بست...! [۵]
این در حالیست که محمدرضا خاتمی، چند روز مانده به انتخابات ۹۶ به مردم گفته بود: ما تضمین روحانی هستیم. [۶]
سعید حجاریان نیز به تازگی از این گفته است که این اصولگرایان هستند که میخواهند روحانی را حفظ کنند!
*زیباکلام: ماهعسلمان با روحانی تمام شد اما باید مسئولیت کارهایمان را بپذیریم
ماجرای عبور از روحانی که مورد تأیید کامل ستادیهای اصلاحطلب است، اما مخالفانی جدی هم در میان چپها دارد.
مخالفانی از جمله صادق زیباکلام که به تازگی طی یادداشتی در سرمقاله روزنامه شرق با عنوان «اصلاحطلبان با روحانی چه کنند؟ » نوشته است:
«هرقدر وصلت اصلاحطلبان با دکتر روحانی در دولت نخستش پیوند موفقی بود، وصال آنان در دولت دوم به نظر میرسد پیوند موفقی از آب درنیامده است، یا دستکم بخشی از اصلاحطلبان اینگونه تصور میکنند. همه چیز مانند دولت اول، خوب شروع شد؛ اصلاحطلبان با همه وجود به حمایت از روحانی در اردیبهشت برخاستند، حاصل هم موفقیتآمیز بود. به نظر میرسید همه چیز به خوبی و خوشی پیش میرود. برخی اصلاحطلبان باور داشتند ایبسا حضور آنان در دولت دوازدهم، ممکن است ابعاد گستردهتری نیز پیدا کند؛ اما عمر ماهعسل در دولت دوازدهم خیلی دوام نداشت. تابستان به پایان نرسیده بود که خزان زودهنگام این رابطه از محافل خصوصی اصلاحطلبان به بیرون راه یافت.»
او همچنین به تِزهای مطرح در محافل اصلاحطلب مبنی بر ماندن با روحانی یا عبور از او مینویسد:
«سؤال درستی که اصلاحطلبان باید مطرح کنند، این نیست که آیا باید از روحانی جدا شوند و روی پای خود بایستند؛ بلکه سؤال درست این است که آیا جریان میانه و نماد آن که حسن روحانی است، با همه کاستیهای آن، به احمدینژاد و نوع پوپولیسمی که در تیر ٨٤ به قدرت رسید، ترجیح ندارد؟ واقعیت تلخی که اصلاحطلبان تندتر نمیخواهند بپذیرند، آن است که ساختار رسمی در ایران به گونهای درآمده که هیچ جریانی بهتنهایی نمیتواند پیشرفت و موفقیتی کسب کند. به بیان دیگر، با وجود محبوبیت و پایگاه اجتماعی گسترده اصلاحطلبان، این جریان سیاسی مانند دوران اصلاحات نمیتواند با تکیه به صندوق رأی، جلوی پیشروی تندروها و پوپولیستها را بگیرد. تنها گزینه موجود، شراکت اصلاحطلبان و میانهروهاست ولاغیر؛ برای جلوگیری از پوپولیسم در انتخابات مجلس و ریاستجمهوری آینده، ائتلاف میانهروهاست. میماند چه باید کرد با روحانی؟ نخست آنکه اصلاحطلبان باید صادقانه به مردم در برابر سهمی که در پیروزی روحانی داشتهاند، پاسخگو باشند. با جدایی از روحانی، این سهم از بین نمیرود، برعکس باید همه مسئولیتهایمان را در قبال انتخاب روحانی بپذیریم و بهعلاوه از آنچه کردیم - با توجه به باور درستبودن آن- دفاع کنیم. اینکه در سطح جامعه یا فضای مجازی، موج عبور از روحانی به راه افتد و ما هم برای عقبنماندن به آن بپیوندیم، نه اخلاقی است، نه به سود منافع ملی و نه اصلاحطلبان.»
زیباکلام تأکید میکند:
«باید با پذیرش مسئولیت و دفاع از درستی حرکت در انتخابات ٩٢ و ٩٦، با تمام توان روحانی را نقد کرده و از او بخواهیم در راستای تحقق خواستهها و مطالبات ٢٤ میلیون رأیدهنده خود گام بردارد. هرقدر فاصله از رئیسجمهور بیشتر شود، او هم متقابلا از برآوردن مطالبات فاصله بیشتری میگیرد. جدایی راهحل نیست؛ بلکه همراهی دشوار مشترک و پافشاری روی خواستههای ٢٩ اردیبهشت ٩٦ راهحل است. با رفتن به سمت آرمانگرایی صرف و پشتکردن به دولت روحانی، زمینه تکرار تجربه سال ٨٤ را فراهم نکنیم.»[۷]
تمام این اظهارات و قال و مقالها اما در حالیست که همان محافل تحلیلی که در ابتدای متن به آنها اشاره کردیم از این میگویند که اصلاحطلبان و رئیسجمهور روحانی در واقعیت و البته در ذهن مردم دچار «همسرنوشتی» شدهاند و جدا شدن هریک از دیگری مثل تراژدی «لاله و لادن»، دوقلوهای به هم چسبیده؛ منجر به مرگ میشود...
***
1_http://namehnews.ir/fa/news/256337
2_http://fna.ir/a1hzoo
3_mshrgh.ir/790499
4_http://fararu.com/fa/print/350385
5_http://sharghdaily.ir/Modules/News/PrintVer.aspx?Src=Main&News_Id=162935
6_https://www.isna.ir/news/96021206977/
7_http://fna.ir/a4f8a1