به گزارش مشرق، فیلم «طوفان جغرافیایی» با ساختار عظیم آخرالزمانیاش و دستمایه داستانی تغییرات زیستمحیطی کره زمین، خیلی سریع و بدون هیچواسطهای دو فیلم «روزی پس از فردا» و فیلم «2012» را در ذهن متبادر میکند. دو فیلمی که توسط رولند امریش، کارگردان فیلم معروف دهه نود و مولف «روز استقلال» ساخته شد. در هالیوود فیلمهایی با موضوع بلایای طبیعی و تغییرات زیستی در مسیر نابودی زمین و بشریت به تعداد فراوانی ساخته شده است، اما آثار رولند امریش تالیفات خاصی است که امضا دارد و به نام او ثبت شده است.
بیشتر بخوانید:
امریش با شگردهای بصری و روایی خلاقانهای چنین آثاری را میسازد و با روشهایی خاص حفاظت از محیط زیست را به یک سوژه جهانی تبدیل و نگرانیهای بزرگی را در میان مخاطبان اثرش ایجاد میکند. امریش بهتر از هر کس میتواند فجایع و بلایای زیستمحیطی را به تصویر بکشد. البته در سینما تالیف ژانر فاجعه (Disaster ) با نشانههای متفاوت و هیجانی به نام رولند امریش ثبت شده و فیلمسازان جوانی مثل براد پیتون، کارگردان فیلم «سن آندرس»، بشدت تحتتاثیر تالیفات امریش هستند. بهصورت مطلق نمیتوان این تحلیل را ارائه داد، اما آثار ژانر فاجعه بهصورت گسترده دچار تغییرات پسا رولند امریشی شدند. به عبارت دیگر تغییرات ساختاری در آثار ژانر فاجعه را میتوان به تالیفات موثر این کارگردان در نیمه دهه 90 تا دهه نخست هزاره دوم نسبت داد.
بیشتر بخوانید:
بیگانه جدید ریدلی اسکات لبریز از کفر و شرک است؟!
فیلم طوفان جغرافیایی، ساخته دین دالین فیلمی کاملا امریشی است که تمام مولفههای آثار پیشین امریش را میتوان در آن جستوجو کرد. روایت از سال 2019 آغاز میشد و تغییرات مهلک جوی، کره زمین را تهدید میکند و دانشمندان موفق میشوند سیستمی ماهوارهای طراحی کنند که تغییرات جوی کره زمین را مهار کند. این سیستم توسط جیک لاوسون (جرارد باتلر) بهصورتی ساخته شده که میتواند تغییرات جوی و دمایی ناگهانی را مهار کند، بهگونهای که میتواند جلوی سیلها و توفانهای ویرانگر را بگیرد. اما در اثر یک توطئه جیک از مقام خود خلع و مکس(جیم استرجس) برادرش، جایگزین او میشود. مکس یکی از مدیران وزارت خارجه است و زیر نظر لئونارد دکوم (اد هریس)، وزیر خارجه فعالیت میکند. در این تغییرات مدیریتی سناتورهای آمریکایی تصمیم میگیرند اداره این ماهواره را به 17 کشور مشارکتکننده در ساختش واگذار کنند. چندی از این تحولات نمیگذرد که اختلالهایی در این ماهواره صورت میگیرد و مردم شهر کوچکی در افغانستان یخ میزنند و در هنگکنگ گرمای شدیدی منجر به انفجار لولههای گاز میشود. مرگهای مشکوکی سبب میشود اداره ماهواره دوباره به جیک لاسون واگذار شود. در نهایت فاش میشود که با توطئه وزارت خارجه و دکوم، قصد حذف فیزیکی رئیسجمهور را داشتند و در نهایت این توطئه توسط جیک و برادرش مکس خنثی میشود.
فیلم طوفان جغرافیایی یکی از بدترین آثار سال 2017 است. آکنده از کلیشههای همیشگی که برخاسته از سینمای امریش است. نکته جالب اینجاست که دین دالین یکی از تهیهکنندگان آثار امریش در ژانر فاجعه با مضمون تراژدیهای زیست محیطی است. فیلم در ژانر فاجعه به شکل فاجعه آمیزی ساخته شده است، جای هیچ دفاعی ندارد و سازنده بهانه پیدا کرده همه تئوریهای سینمایی امریش را هرس کند و برای مخاطبان جدی ژانر فاجعه، فاجعه بیافریند.
طوفان جغرافیایی در نهایت به دنبال تئوریهای ویرانکنندهای است که در فیلم «سقوط کاخ سفید» از امریش تکرار شده است و قابل فهم، این فیلم در مورد مهار خشم طبیعت است ولی آنقدر بد ساخته شده که نمیتواند خشم تماشاگر از فرط تکرار مولفههای امریش را مهار کند. طوفان جغرافیایی چند صحنه متقاعدکننده از آثار امریش را به شکل غیرمتقاعدکنندهای بازسازی کرده است و کارگردان در وصلهپینه کردن فیلمی به سبک و سیاق امریش کاملا ناتوان است. اگر آثار مشترک دالین و امریش را دنبال کرده باشید، حدس زدن فیلم از ابتدا تا پایان، کار آنچنان سختی نیست. فیلم فقط نماهای اصلی بشدت مجذوبکننده هوایی دارد و کارگردان از هر فیلمی که تماشا کرده و خوشش آمده مقداری را در طوفان جغرافیایی بازسازی کرده است. برشی از فیلم، کپی کردن شفاف فیلم «جاذبه» (آلفونسو کوآرون) است که حتی این بازسازی و نمایش معلق بودن فضانوردان در یک محدوده لایتناهی شاید نچسبترین و فاحشترین گرته برداری بدون واسطه و ناشیانه کارگردان است. فیلم طوفان جغرافیایی اثر بسیار ضعیفی است که حتی ارزش یکبار تماشا کردن را هم ندارد.
منبع : روزنامه جام جم