به گزارش مشرق، سیدعباس عراقچی معاون امور حقوقی و بینالمللی وزارت امور خارجه کشورمان در یادداشتی که در سالنامه روزنامه اعتماد منتشر شد، نوشت: برجام در طول یک سال گذشته دوران پرفراز و نشیبی را پشت سر سرگذاشته است. دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده از بدو شروع به کار در ژانویه ۲۰۱۷ به دنبال تحقق شعار انتخاباتی خود و پاره کردن برجام بوده است. با این حال علیرغم اقدامات و ابتکار عملهای مختلف، وی هر بار با مقاومت جامعه بین الملل و حتی متحدان اروپایی خود مواجه شده و ناکام مانده است.
اقدامات امریکا وضعیت دشواری را برای اجرای برجام و ادامه حیات آن ایجاد کرده است. اگر چه استحکام درونی و بیرونی برجام تاکنون این توافق را در برابر هر تلاشی برای از بین بردن، یا حتی تغییر و اصلاح، حفظ کرده است، اما نباید نادیده گرفت که فضای ابهام و عدم اطمینانی که رئیس جمهور آمریکا پیرامون برجام ایجاد کرده باعث ترس و نگرانی در بنگاههای اقتصادی برای تعامل درازمدت با ایران شده و بدین ترتیب منافع حاصل از رفع تحریمها برای ایران کاهش یافته است. در حالی که ایران از منافع حاصل از رفع تحریمها در حوزه نفت و گاز و پتروشیمی، حمل و نقل به ویژه کشتیرانی، بیمه، تجارت و ... بهرهمند شده و از بسیاری بن بستها خصوصا در حوزه بانکی خارج شده است، اما فضای مسموم عدم اطمینان که توسط رئیس جمهور آمریکا ایجاد شده، بسیاری از همکاریهای درازمدت از جمله و به ویژه در حوزه سرمایه گذاری، مالی و بانکی را تحت تاثیر قرار داده و دچار مشکل کرده است. این در حالی است که براساس پاراگراف ۲۸ برجام، همه کشورهای طرف این توافق متعهد شدهاند که برجام را با حسن نیت و در فضایی سازنده اجرا کنند. بدین لحاظ هر گونه اقدام و تلاش امریکا برای ایجاد تزلزل در اجرای موفق برجام، نقض این توافق به شمار میرود و این در شرایطی است که ایران به گواه گزارشات مکرر آژانس بین المللی انرژی اتمی، تاکنون به طور کامل به تعهدات خود پایبند بوده است.
بنابراین یک سال گذشته را میتوان سال جدال ایران و آمریکا در حوزه برجام دانست. جدالی که منجر به یک صف بندی آشکار جهانی شد و جامعه بین المللی -- به شمول متحدان اروپایی آمریکا و البته نه برخی متحدان منطقهای آن کشور-- سمت ایران و برجام را انتخاب کردند. این جدال تاکنون در عرصه سیاسی و بین المللی منجر به پیروزی ایران و انزوای امریکا شده اما در عرصه اقتصادی پیشرفت هایی برای امریکا و هزینههایی برای ایران در پی داشته است.
شکستهای پی در پی رئیس جمهور آمریکا برای مقابله با ایران و برجام -- در شورای امنیت، در تقابل با اروپا، در افکار عمومی بین المللی و حتی در داخل کنگره آمریکا -- که وی را ناچار به تمدید هرباره اسقاطیهها و ادامه رفع تحریمهای ایران کرد، نهایتا ترامپ را به نقطهای رساند که اقدام به وضع ضرب الاجل خودخواسته برای متحدان اروپایی خود نموده و آنها را تهدید کند که یا برای اصلاح برجام، آنگونه که او میخواهد، همراهی کنند و یا او یک جانبه از توافق خارج خواهد شد.
واقعیت آن است که از دید دولت امریکا، اجرای برجام در طول دو سال گذشته به اعتبار بین المللی، اقتدار منطقهای و مقبولیت داخلی جمهوری اسلامی ایران افزوده است اما، برخلاف تصور آنان، به تغییر یا کاهش هیچ یک از اصول انقلابی و سیاستهای بنیادین برای مقابله با نظام سلطه جهانی و افزون طلبیهای امریکا و رژیم صهیونیستی منتهی نشده است. بزرگترین مشکل امریکا در حال حاضر، چگونگی مقابله با قدرت و اقتدار روزافزون جمهوری اسلامی در منطقه است. اگر در میزان اثرگذاری برجام بر قدرت و اقتدار جمهوری اسلامی اختلاف نظر وجود داشته باشد، اما حتما در این نکته اختلاف نظری نیست که تلاشهای اخیر امریکا برای مهار ایران از طریق وضع مجدد تحریم های نفتی، بانکی و حمل و نقل (سه حوزه کلیدی تحریم) اکنون به سد محکم برجام برخورده است.
اقداماتی همچون تصویب قوانین پی در پی در کنگره، و حتی تصویب قانون به اصطلاح جامعی چون کاتسا، در عمل نتوانسته است به جز برخی فضاسازی های روانی، کارایی موثری برای فلج کردن اقتصادی جمهوری اسلامی آن گونه که آمریکا میخواهد داشته باشد. از دید ترامپ و جریانهای تندرو و جنگ طلب در امریکا و منطقه (محور کوشنر – بن سلمان –نتانیاهو) سد برجام باید شکسته شده و راه برای برقراری دوباره تحریمهای سخت و فلج کننده بر ایران گشوده شود. ضرب الاجل ترامپ را باید از این زاویه دید.
در سه ماه آینده شاهد اوج گیری جدال سنگین برجامیان و ضدبرجامیان در عرصه بین المللی، به ویژه در آمریکا و اروپا، خواهیم بود. اروپا متحد راهبردی امریکا بوده و همچنان خواهد ماند، اما این به معنای اطاعت و پیروی دست و پا بسته از آمریکا نیست. علیرغم حرکتها و مواضع زیگزاگی برخی از کشورهای اروپایی، مجموعه اروپا تاکنون در مواضع خود در حمایت از برجام راسخ بوده است. با این حال نمیتوان ادامه این ثبات قدم را مسجل دانست. برجام تنها یک قطعه از پازل بزرگ روابط اروپا و امریکا است، اما اروپا میداند این یک قطعه معمولی نیست.
اعتبار سیاسی و بین المللی اتحادیه اروپا (که بانی و هدایتگر مذاکرات ایران و ۱+۵ بوده است) به برجام بستگی دارد. سیاست خارجی واحد اتحادیه اروپا هیچ دستاورد مهم دیگری در عرصه بین المللی ندارد و از دست دادن این دستاورد، اعتبار این مجموعه را به شدت زیر سوال خواهد برد. از سوی دیگر، برجام یک توافق اقتصادی نیست بلکه یک توافق بین المللی در حوزه عدم اشاعه است و از بین رفتن آن کل نظام عدم اشاعه سلاح های هستهای در سطح جهانی را تا مرز فروپاشی به پیش خواهد برد. و بالاخره، اروپاییها نیک میدانند که امنیت و ثبات در منطقه غرب آسیا چگونه با ثبات و امنیت در کل قاره اروپا پیوستگی پیدا کرده است. جنگهای داخلی ، تنشها و رقابت های منطقه ای و از همه مهمتر پدیده تروریسم تکفیری، این منطقه را به مرحله خطرناکی رسانده است. اضافه کردن یک بحران جدید، آن هم در مقوله حساس هسته ای، اشتباهی است که مسببان آن باید توان پذیرش مسئولیت تبعات سنگین آن را داشته باشند.