به گزارش مشرق، در روزهایی که دلار، پلّههای ترقی را یکی پس از دیگری طی میکرد و نوروزِ پاستورنشینان را تلخ کرده بود، کمی آنطرفتر، اهالی شورای پایتخت، با چالشِ «ماندن یا نماندن محمّدعلی نجفی» دست و پنجه نرم میکردند. چالش شوراییها را، مهمان ناخوانده آقای شهردار؛ یعنی بیماری جدیدش بهوجود آورده بود. علّت چالش دولتیها را نیز حسن روحانی- زمانی که دولت پیش از خود را شماتت میکرد-،«سوء مدیریت» نامیده بود.
بیشتر بخوانید:
سکه دوباره گران شد
آغاز رقابت بانکها برای جذب سپرده ارزی
نیمه تعطیل شدن بازار لوازم خانگی
مهمّ نبود که علّت واقعی دو چالش، بیماری شهردار و بیماری تیم اقتصادی دولت است؛ مهمّ این بود که دولت و شورا، باید قرائت خود را از علّت مشکلات ارائه میکردند.
مشکلات کشور که تا دیروز، علّتهای عینی و ملموس داشت و ناشی از سوءمدیریت، عدم تدبیر، خودشیفتگی، عدم وجود تخصص و عدم استفاده از خرد جمعی بود امروز علّتهای انتزاعی، مبهم و غیر ملموس پیدا کردهاند و باید آنها را در موجود موهومی به نام «دستهای پشت پرده» جست!
مرموزانه کردن علل مشکلات، ادبیات مرموزانهی مخصوص را طلب میکند. شاید به همین دلیل زمانی که دولتیها، ترمز بریدنِ قیمت دلار را به نظاره نشسته بودند، «حسامالدین آشنا» وارد میشود و با توئیتهای مرموزانهی خود، افکار عمومی را به «فلسفیدن» وا میدارد: «مشکل فقط چهار راه استانبول نیست؛ بخشی از مشکل، ۴ راهی است که به استانبول، اربیل، دوبی و... منتهی میشود.»
رمزگشایی از توئیت مشاور رسانهای رئیسجمهور هنوز به سرانجام نرسیده بود که توئیت دیگر آشنا از راه رسید: «مردم و دولت نه تسلیم بحرانسازی اجتماعی دیماه شدند و نه تسلیم بحرانسازی اقتصادی، ارتباطی و اطلاعاتی اردیبهشت میشوند. ساعت پایتخت ایران هرگز به وقت شام تنظیم نخواهد شد.»
روزهای بعد؛ وقتی دولتیها از لاک سکوتِ ارزی بیرون آمدند، از ادبیات غریب «آشنا» رمزگشایی کردند. جهانگیری، نوبخت، سیف و بعد هم نهاوندیان مشکل تنش ارزی را «غیر اقتصادی» نامیدند!
شاید همین مرموزنماییها و آشفتگیها بود که زمانی که دستور دلار ۴۲۰۰ تومانی از نشست شبانهی دولت بیرون آمد، متحدِ روحانی در پارلمان، زبان به شماتت دولت گشود: «اینکه با توجه به شرایط موجود، ما اجازه دهیم فضا ملتهب شده و سپس در صحن و کمیسیون جلسه بگذاریم، ایرادی ندارد، اما بهتر بود زودتر تصمیمگیری میشد».
لاریجانی که دستی در آتش فلسفه نیز دارد، در ادامهی گلایه از آشفتگی ارزی، فلسفه تشکیل دولتها را نیز یادآور شد: «دولتها تشکیل میشوند تا شرایط زندگی بهتر برای مردم در نظر گرفته شود.»
در طرف دیگر داستان، شوراییها که در بازی استعفای شهردار، بالاخره دستها را بالا برده بودند، بهانه جدیدی به دست آورده بودند تا تجربه ناکام خود با محمّدعلی نجفی را به آن حواله دهند. سخنان جعفری دولت آبادی دادستان تهران و توصیه استعفای مجدد به نجفی، تنور رسانههای حامی شورا را برای چسباندن نان خود داغ کرده بود.
امّا شاید هیچ چیز مانند سخنان اسحق جهانگیری، نمیتوانست آب سردی باشد بر تنور گُر گرفته رسانههای اعتدال-اصلاحات:
«اگر آقای نجفی خودش نمیخواست از شهرداری برود، هیچ کس نمیتوانست او را مجبور به کنارهگیری کند. اینکه میگویند نجفی تحت فشار بوده، ممکن است فشارهای کاری وجود داشته باشد... اما اینکه مسئولی با یک فشار، از میدان بیرون رود، این طور مسئولی اصلاً نباشند بهتر است. البته خود آقای نجفی به من گفت که به خاطر بیماری جدید توانایی ادامه کار را ندارم».
آتشفشان چالشهای اقتصادی دولت، از نقطهای فوران کرده بود که حسن روحانی، هنر خود و کابینه تدبیر و امید را، مهار آن اعلام کرده بود: آرامش اقتصادی و کنترل بازار ارز. همین هنر، حسن روحانی را بر آن داشت تا در یکی از نخستین نطقهای انتخاباتی خود در سال ۹۲، بیهنری دولت وقت را اینطور به رخ بکشد: « چگونه میشود در یک گفتوگوی تلویزیونی بگویند نرخ دلار باید به ۷۰۰ تومان برسد و بعد از چند ماه نرخ دلار به چند برابر افزایش یابد؟ مشکل کجاست؟ مشکل از خودشیفتگی از عدم مشورت و استفاده از ابزارهای علمی برای اداره کشور است.»
این موضوع، به سبک اسحق جهانگیری، اینطور خود را نشان داده بود: «مردم ایران! ما مشکلات بزرگی حل کردیم؛ ما ثبات به اقتصاد برگرداندیم. مگر یادتان رفته که قیمت ارز لحظهای عوض میشد؟ اصلاً مگر سرمایهگذار میتوانست برای سرمایه گذاری و تولید فکر کند؟»
با این حال، رکوردزنی قیمت دلار و شکست تاریخی ایدهی «هنر آرامش اقتصادی»، میطلبید تا دولتیها با پذیرش مسئولیت آشفتگی ارزی و عذرخواهی از مردم، نسخه دیگری برای آشفتگیهای اقتصادی به کار میبستند؛ امّا حوالهی مشکلات به ناکجاآباد همچنان راهبرد مورد علاقه مردان اعتدال بود.
اداره امور- چه در پایتخت، چه کشور- با حوالهی علل و ریشه مشکلات به نقاط مبهم و خیالی، شاید در کوتاهمدّت نتیجهبخش باشد، امّا راهکاری اثربخش و نهایی برای عبور از سدّ مشکلات نیست.
دولت و شورا تا ۱۴۰۰، مسیر پر پیچ و خم و پر سنگلاخی پیش رو دارند. آیا نسخه مردان اعتدال و اصلاحات در مواجهه با مشکلات، همچنان حواله به غیر خواهد بود؟