گروه جهاد و مقاومت مشرق - چهار تن از جانبازان مدافع حرم، فاطمیون، دفاع مقدس و مقابله با فتنه 88 در نشستی صمیمی میهمان خبرگزاری تسنیم بودند و از مشکلات، دغدغهها و فرهنگسازی در مورد مسئله جانباز سخن گفتند. جانبازان سالهاست که درگیر مشکلات مجروحیت خود هستند اما در لباس جانبازی نیز ایثارگری را هر روز و هر ساعت ادامه میدهند و برای رفع مشکلات جانبازان تلاش میکنند. کمتر از خود میگویند و هر کس از مشکلات و دغدغههای طیف دیگری از جانبازان میگوید که کمتر در جامعه دیده شدهاند. یکی از مشکلات مضاعف جانبازان فاطمیون میگوید و دیگری از جانبازان فراموش شده اعصاب و روان. یکی از عدم توجه به مدافعان حرم سخن میگوید و دیگری از جانبازانی میگوید که انجمنی برای حمایت ندارند.
حسین اسرافیلی، یک جانباز 70 درصد قطع نخاعی هشت سال دفاع مقدس محسوب میشود، او رئیس هیئت امنای انجمن جانبازان نخاعی و رئیس شورای عالی انجمنهای ایثارگران است. سیدحسن انتظاری، متولد 1352 در محله پیروزی تهران است. لیسانس مدیریت نظامی را در دانشگاه امام حسین(ع) به اتمام رساند و بعد مطالعات منطقهای خاورمیانه و شمال آفریقا را در رشته علوم سیاسی در مقطع کارشناسی ارشد ادامه داد. او هم برادر شهید و هم فرزند شهید است، بهعنوان مستشار نظامی به سوریه رفت و حالا نخستین جانباز نخاعی مدافع حرم است. هادی خیاطزاده متولد 1365 است. در 23سالگی و در جریانات مبارزه با فتنه سال 88 جانباز شد و هماکنون جوانترین جانباز قطع نخاع کشور است. سید محمد موسوی یکی از رزمندگان افغانستانی لشکر فاطمیون است که در سومین اعزام خود به سوریه در عملیات بازپسگیری شهر حلب از تروریستهای تکفیری از ناحیه پای راست مجروح شد. مشروح نشست تسنیم با جانبازان در ادامه میآید:
**: آقای اسرافیلی! شما بیش از 30 سال است که جانباز هستید و در این مدت فعالیتهای زیاد اجتماعی داشتهاید. از این فعالیتها بگویید.
حسین اسرافیلی هستم، سال 61 در منطقه کردستان جانباز شدم و افتخار میکنم که سالهاست با رضایت کامل ویلچرنشین هستم. من خوشحالم که بین دونسل جانبازی انقلاب هستم آقای خیاط زاده از مدافعان ولایت و انقلاب در سال 88 به جانبازی رسیده و آقاسید در زمانی که وانفسای جریانی بود که از حریم ولایت در جغرافیای اسلام دفاع کرده است. بعد از دوران نقاهتی که معمولا همه جانبازان نخاعی با آن مواجه هستند، فعالیتهایم را شروع کردم. از 64 تا 68 درس را ادامه دادم و وقتی لیسانس علوم دینی و معارف اسلامی را گرفتم درس را دیگر ادامه ندادم و فعالیتهای اجتماعی را شروع کردم.
نحوه شکلگیری انجمن جانبازان نخاعی کشور
سال 69 وارد مجموعه بنیاد شهید، قسمت ضایغات نخاعی شدم. آن موقع چند نفر بودیم که این قسمت را راه انداختیم اما با خصوصیات اخلاقی که داشتیم، نتوانستیم آنجا بمانیم. اواخر سال 69 در مرکز اروتز و پروتز بنیاد شهید بودم جایی که برای جانبازان قطع عضو دست و پا می ساختند که 9 سال حدودا آنجا کار کردم. بعد از آن به دنبال فعالیتهای اجتماعی برای جانبازان رفتم. یک ایامی دنبال خودرو برای جانبازان 70 درصد بودم. توانستم بحث خودرو را با چند جانباز دیگر پیگیری کنم و آن موقع به این فکر افتادیم که بیاییم تشکیلاتی راه بیندازیم و انجمنی ایجاد کنیم. در ابتدا جا و امکانات نداشتیم و جلساتمان را درحیاط تشکیل می دادیم کم کم یک اتاقی به ما دادند.
سال 87 در معاونت اجتماعی سازمانهای مردم نهاد، انجمن جانبازان نخاعی کشور را به ثبت رساندیم. توانستیم هم در بنیاد شهید و هم در سایر نهادها و وزارتخانهها کار جانبازان را پیگیری کنیم. دو سال یکبار این انجمن انتخابات دارد و در 20 استان کشور نمایندگی داریم که از این طریق مسائل و مشکلات جانبازان کل کشور در انجمن پیگیری میشود. کمیته بهداشت و درمان در اولویت کارهای ما قرار دارد. کمیته فرهنگی، تربیت بدنی، زیبایی سازی و حقوقی از بخشهای مختلف است. یک هفته درمیان هم این کمیتهها با هیئت مدیره جلسه دارند.
از جانباز 5 تا 70 درصد در شورای عالی انجمنهای ایثارگران/جانبازان اعصاب و روان فراموش شده و مظلوم هستند
**: شما مسئولین شورای عالی انجمنهای ایثارگران را هم برعهده دارید. از این شورا بگویید.
اسرافیلی: یک سال پیش با انجمنهای فعال کشوری شورایی را تشکیل دادیم که کار کل ایثارگران را پیگیری کنیم. یعنی علاوه بر صنف جانبازان نخاعی، با انجمن خانه نور ایرانیان بصیر که متعلق به جانبازان نابینای دوچشم است، جمعیت آزادگان دفاع مقدس، انجمن راست قامتان که متعلق به جانبازان قطع دو پا و قطع عضو است، جمعیت فرزندان نواندیش خدمتگذار که متعلق به فرزندان شهداست، انجمن ریههای خسته که متعلق به جانبازان شیمیایی است و چند تشکل دیگر شورایی تحت عنوان شورای عالی انجمنهای ایثارگران را تشکیل دادیم و در آن فعالیت کرده و جلسات هفتگی داریم. در این شورا کار کلی ایثارگران یعنی از جانبازان 5 درصد تا جانبازان 70 درصد، ایثارگرانی که انجمن نداشتند همچون جانبازان اعصاب و روان را که فراموش شده و بسیار مظلوم هستند و سایر ایثارگران را پیگیری میکنیم.
در این بین گروه همسران کوثر را داریم که همسران جانبازان هستند و بیشتر در قالب این گروه، کار جانبازان اعصاب و روان را پیگیری میکنند. نمیخواهند چیزی از خودشان بگویند و فقط برای رضای خدا کار میکنند که در تامین هزینهها از جمله جهیزیه فرزندان، بستههای مواد غذایی برای ایام عید ماه رمضان و برخی ملاقاتهای فصلی، کمک میکنند. برخی از جانبازان زیر 25 درصد ما اصلا دریافتی ندارند و شاید اصلا کسی باور نکند اما این همسران کوثر در سرکشی از خانوادههای آنان این موارد را گزارش میدهند. کسانیکه هزینهای برای کرایه خانه هم ندارند و به همین دلیل در حومه تهران زندگی میکنند تا هزینه کمتری برای اجاره خانه بپردازند. نمایندگان مجلس بیایند و برای این ایثارگران مستمری بگذارند تا حداقل حقوق یک کارگر به آنها داده شود. بالاخره اینها یک روزی از نظام و رهبری دفاع کردهاند.
**: آقای انتظاری! خود را معرفی کنید و از نحوه مجروحیت خود بگویید.
سید حسن انتظاری هستم و در خرداد 92 افتخار داشتم تا در راه دفاع از حرم اهل بیت(ع) برای کار مستشاری به سوریه بروم. آن موقع اوایل بحران هجوم تروریستها به حرم اهل بیت(ع) بود. مدتی آنجا بودم تا اینکه خداوند توفیق جانبازی به من داد. از آن موقع فعالیت خود را در کسوت جانبازی ادامه دادهام.
**: از فعالیتهای خود در این مدت بگویید. به عنوان یک مستشار نظامی با تجربه آموزش به مدافعان حرم را هم در برنامههای خود دارید؟
انتظاری:اوایل مجروحیت و جانبازی دوران نقاهت است که تا مدتی وضعیت درمان را پیگیری میکردم و جا دارد از جانبازان نخاعی دفاع مقدس مخصوصا آقای مهرآیین تشکر کنم که از تجربههایشان استفاده کردیم و توانستیم با شرایط جدید جسمانی خود کنار بیاییم. بحث ورزش را در کنار دیگر جانبازان دفاع مقدس ادامه دادیم. فعالیتهای ورزشی و بدنسازی، شنا و وزنه برداری را با تعدادی دیگر از جانبازان پیگیری میکنیم. هنوز با محل کارم در ارتباطم و به این وسیله کلاسهای سیاسی تدریس میکنم. جایی هم اگر برای روشنگری و سخنرانی درخصوص مدافعان حرم نیاز باشد، انجام وظیفه میکنم. گاهی در کلاسهای توجیهی بچههای بسیج خواستهاند از تجربیات مدافعان حرم پیشین برای مدافعان جدید استفاده کنند و من هم مشارکت کردهام.
جانبازان فاطمیون و زینبیون به نسبت جانبازان ایرانی مشکلاتشان مضاعف است
**: به عنوان یک جانباز مدافع حرم با سایر جانبازان این حوزه در ارتباط هستید؟ یا هنوز بستری برای ایجاد این ارتباطها فراهم نشده است؟
انتظاری: شخصا سعی کردهام با دیگر رزمندگان و جانبازان فاطمیون و زینبیون ارتباط بیشتری بگیرم. کم و بیش با جانبازان در ارتباطم و از مشکلاتشان نیز خبر دارم که محدودیتها و مشکلات بسیاری دارند. به خصوص جانبازان فاطمیون و زینبیون به نسبت جانبازان ایرانی مشکلاتشان مضاعف است. به نظر من اگر رسیدگی به این جانبازان در قالب بنیاد شهید انجام شود، بسیاری از مشکلاتشان حل میشود. هرچند بخشی از مشکلات را نهادها سعی کردهاند حل کنند اما با توجه به تجربه بنیاد شهید برای رسیدگی به مسائل جانبازان را دستگاه های دیگر ندارند و اگر رسیدگی از جانب بنیاد شهید صورت گیرد، بسیاری از مشکلات سهل خواهد شد.
کوچکترین تعلل در رسیدگی به مجروحیت جانبازان صدمات جبران ناپذیری خواهند داشت
اسرافیلی: برای انتقال تجربیات خودمان به جانبازان مدافعان حرم در بیمارستانی که بودند سعی کردیم از طریق انجمن ارتباط گرفته و سر کشی کنیم چون جانبازی که قطع نخاع میشود نمیداند باید چه کند؟ دوستان دفاع مقدس تجربه 30 ساله این مجروحیت را دارند و میتوانند به آنها کمک کنند. ما سعی میکردیم به این دوستان در نقاهتگاه و بیمارستان سر بزنیم و پیگیری کنیم اما روند کند پیش میرود و این ارتباط انسجام پیدا نکرد. این مشکلات باید به بنیاد شهید و سپاه منتقل شود. در رسیدگی به پرونده این افراد روال خیلی کند پیش میرود. سعی کردیم کارشان را تسریع کنیم. کوچکترین تعلل در رسیدگی به مشکلات مجروحیت این جانبازان به خصوص نخاعیها صدمات جبران ناپذیری برای خودشان و جامعه خواهند داشت. باید شعار ندهیم و عمل کنیم. این افراد رفتند دفاع کردند و وظیفه شرعی خود را انجام دادند. چرا ما تعلل میکنیم در رسیدگی به مشکلات آنان؟
جانباز باید برای مردم روشنگری کرده و آنان را آگاه کند
**: فکر میکنید مهمترین وظیفه یک جانباز در روزگار ما چیست؟
انتظاری: به نظر من جانباز در جامعه رسالتی دارد آن هم این است که بیاید با روشنگری بگوید بچهها برای چه هدف مقدسی رفتهاند. باید پیام رسان اهداف ایثارگران و شهیدان باشد. این روند چه در زمان دفاع مقدس و چه حالا ادامه پیدا میکند. جانبازان در قالب یک شهید زنده باید در زمینههای فرهنگی و اجتماعی مردم را آگاه کنند. این یکی از رسالتهای مهمی است که یک ایثارگر می تواند در جامعه ایفا کند.
زندگی روی صندلی چرخ دار نیاز به حمایت دارد
**: آقای خیاط زاده! شما هم از نحوه مجروحیت خود بگویید و اینکه از سالی که مجروح شدید تا کنون چه فعالیتهایی داشتهاید؟
هادی خیاط زاده، جانباز مقابله با فتنه 88 هستم که در ششم دی ماه 88 و همزمان با روز عاشورای حسینی(ع) در دفاع از ولایت و آرمانهای انقلاب به درجه رفیع جانبازی نائل شدم. خدا را شکر میکنم که این افتخار نصیبم شد تا از کودکی آرزوی جانبازی و شهادت داشته باشم. اواخر جنگ بود که متولد شدم. در ایام کودکی هرگاه فیلم سیمرغ را میدیدم میگفتم ای کاش من هم در آن ایام حضور داشتم. الحمدلله این توفیق در سال 88 نصیبم شد.
ما جانبازان حمایتهایی میخواهیم که باعث شود راحت زندگی کنیم. برای زندگی روی صندلی چرخ دار، هر راهنمایی و حمایتی ارزش دارد. آقای اسدزاده و اسرافیلی و پرکره که از جانبازان دفاع مقدس هستند، برای ما زحمتهای بسیاری کشیدهاند، تجربهای که آنها در اختیارم گذاشتند، باعث شد در جامعه راحتتر زندگی کنم، خانواده تشکیل دهم سرکار بروم و تفریح کنم. خیلی از جانبازان سال 88 افسرده و گوشه گیر شدند و این کم تحرکی و افسردگی جانبازان نخاعی را از پا در میآورد. من هم فعالیت هایم را با ورزش شروع کردم در ادامه با رشته حقوق تحصیل را ادامه دادم و در حال حاضر در بنیاد شهید کار میکنم و خدمتگذار خانواده شهدا هستم.
متاسفانه جایی از جانبازان مقابله با فتنه88 صحبتی نمیشود/برخی مردم فکر میکنندایثارگری تمام شده است
**: فکر میکنم جانبازان جدید، یعنی کسانی که در سالهای اخیر در جبهه دفاع از حرم یا مقابله با فتنه 88 و یا ... جانباز شدهاند را مردم کمتر میشناسند. برای معرفی جانبازانی همچون شما به عموم جامعه باید چه کاری انجام شود و کم کاری از جانب چه کسانی بوده است؟
ما با جان و دل این راه را انتخاب کردیم. هیچ توقعی هم نداریم. اما بعضی مواقع ناراحتکننده است که با ما برخوردهای بدی میشود. متاسفانه هیچ جا از جانبازان فتنه صحبتی نشده است، وقتی میگویند جانباز، مردم فکر میکنند متعلق به هشت سال دفاع مقدس بوده و جانبازان مقابله با فتنه و دفاع از حرم را نمیشناسند و گاهی خوب هم برخورد نمیکنند. ما از کنار آن میگذریم اما برخی نمیتوانند طعنهها را هضم کنند. برخی مردم فکر میکنند بحث ایثارگری تمام شده است. برای همه جای تعجب دارد که چطور من با این سن کم جانباز هستم. یکبار برای من پیش آمد که نیاز داشتم برای بیرون آوردن ویلچرم از ماشین از کسی کمک بخواهم وقتی از یکی از عابران کمک خواستم و گفتم جانبازم گفت پولش را تو می گیری ویلچرش را من جا به جا کنم؟ متاسفانه بعضی با این نگاه هنوز با ما برخورد میکنند.
بچههای انجمن جانبازان نخاعی واقعا برای همه زحمت کشیدهاند، به لطف آقای اسرافیلی و اسدزاده جانبازی ما هم تا حدودی در کنار جانبازان دفاع مقدس شناخته میشود. امثال آقای اسرافیلی خیلی کم هستند که آنها هم با سنگاندازی مسئولان مواجه هستند. متاسفانه خیلی از مسئولان شعار بسیاری میدهند اما قدمی برنمیدارند. اسم سازمانی را گذاشتهاند مرتبط با بحث ترویج ایثار و شهادت شما الان در جامعه از افراد بپرسید در خصوص سازمانی که این فرهنگ را ترویج دهد، بپرسید، چیزی نمیدانند. مسئولان همیشه میگویند ما مدیون جانبازان و ایثارگران هستیم اما در عمل چیزی نمیبینیم.
رسانهها و صدا و سیما از جانبازان بگویند/جانبازان زیادی داریم که خانه نشین شده و کسی سراغشان نمیرود
**: چه باید کرد تا این آشنایی مردم با مشکلات جانبازان صورت بگیرد؟
انتظاری: بخشی از آن بر میگردد به فرهنگ سازی جامعه؛ حالا چه بنیاد شهید و چه رسانهها. صدا و سیما باید در مسئله جانباز بیشتر تلاش کند. مثلا سریال یا فیلمی در زمینه زندگی یک جانباز بسازند. مستند یا سریال ساخته و مردم را با زندگی و مشکلات جانباز آشنا کنند. اینگونه نباشد که فقط در روز جانباز دو جانباز نشان دهیم و بعد از روز جانباز، همه فراموش شوند و برود تا سال بعد. متاسفانه این قضیه الان در جامعه ما اتفاق میافتد. خیلی از جانبازان خانه نشین شده و افسردگی گرفتهاند. دیگر کسی سراغشان هم نمیرود. خیلی بخواهند یاد جانبازان کنند، به آسایشگاهها سری میزنند. اما ما جانبازان زیادی داریم که خانهنشین شدهاند.
رسانهها باید از وضعیت جانبازان بگویند. فرهنگسازی شود. نه فقط جانبازان بلکه معلولان هم دیده نمیشوند. بخشی از این مسئولیت هم برعهده خود جانبازان است که بیایند و در اجتماع حضور پیدا کرده و از مشکلاتشان بگویند نظیر کارهایی که اقای اسرافیلی در انجمنها و شورای ایثارگران انجام میدهند. مسئولان هم در ادامه به این مشکلات رسیدگی کنند.
مسئولان اگر کاری نمیکنند در مقابل تلاشها سنگ اندازی نکنند
خیاط زاده: من در بنیاد شهید میبینم که برخی خانوادهها میآیند و میگویند ما نمیتوانیم بگوییم فرزندان شهید و جانباز هستیم زیرا مردم با ما برخوردهای خیلی بدی دارند. چرا این فرهنگ هنوز جا نیفتاده است؟ من گاهی گریهام میگیرد وقتی میبینم که مردم برخوردهای بدی با مدافعان حرم دارند. مسئولان دارند ذهن مردم را خراب میکنند. مسئولان اگر هم کاری نمیکنند حداقل در مقابل آنهایی که تلاش میکنند، سنگ اندازی نکنند و بگذارند آنها به ما کمک کنند.
بیشتر مسابقات یا مراسمهایی که برگزار میشود و در رسانه ملی نشان میدهد، عموما متعلق به افراد عادی و سالم است. معمولان هم رقابتهای ورزشی و غیره دارند اما مسابقهها را نشان نمیدهند. در برنامههای دیگر هم همین طور است که اثری از معلولان و جانبازان وجود ندارد. مثلا یادم هست برنامه خندوانه یکی از برنامههایش را به جانبازان اختصاص داد که واقعا حرکت خوبی بود. اما در سایر برنامهها این کارها زیاد دیده نمیشود.
**: به نظرتان کدام دسته از جانبازان مشکلات بیشتری را بیش از سایر گروههای جانبازی دارند؟
نمیشود جدا کرد. جانبازان همه به نحوی مشکل دارند. نمیتوانم بگویم مشکلات کدام سختتر است. اما در کشور ما متاسفانه تردد برای نابینایان و ویلچریها و یا قطع عضوها بسیار سخت است.
**: آقای موسوی شما به نمایندگی از جمعیت زیاد جانبازان فاطمیون در نشست تسنیم حضور دارید. از سوریه رفتنتان بگویید و اینکه چطور مجروح شدید؟
سیدمحمد موسوی هستم؛ آبان ماه سال 95 در حلب زخمی شدم. مجموعا چهارماه سوریه بودم. بعد از آموزشهایی که دیدم، برای اولین بار که به سوریه رفتم، وارد دمشق شدم. بعد از زیارت و تجهیز شدن، به طرف لاذقیه رفتیم. حدود 19 روز لاذقیه ماندم و بعد دوباره به حلب برگشتیم. دفعه بعد گفتند باید خط را بگیریم. دوباره همه جمع شدیم و حمله کردیم، حمله سنگینی بود. از چهار جناح رفتیم و چهار اسیر گرفتیم.
وقتی فهمیدم تروریستها تا 5 کیلومتری حرم اهل بیت رفتهاند نتوانستم تحمل کنم/به عشق اهل بیت 5 فرزندم را گذاشتم و رفتم سوریه
بار سوم که اعزام شدم. عملیات آزادسازی حلب بود. 18 روز آنجا بودم که در جریان یک درگیری، در حملهای که داشتیم 12 شهید دادیم و 6 نفر هم زخمی شدند. من هم از ناحیه پا ترکش خوردم. دو تن دیگر هم قطع نخاع شدند و یکی دیگر از بچهها دستش قطع شد. 9 ماه در بیمارستان بستری بودم الان هم همچنان در حال درمان هستم. هنوز هم یک عمل جراحی دیگر دارم که در این هفته باید انجام دهم.
**: چطور شد عضو فاطمیون شدید؟ پیش از بحث سوریه هم سابقه شرکت در جهاد را داشتید؟
موسوی: از بچگی بین ایران و افغانستان در تردد بودم. تا کلاس اول راهنمایی در مشهد درس خواندم بعد باقی را در افغانستان بودم. من پنج شش سال در افغانستان در جهاد بودم، یک عشقی بود که ناگهانی بلند شدم و 5 بچهام را گذاشتم و به فاطمیون پیوستم. جوری شد که دلم طاقت نیاورد. گفتم باید برای دفاع از حرم رفت. وقتی فهمیدم تا 5 کیلومتری حرم رفتهاند نتوانستم تحمل کنم. همهاش عشق به خانواده امام حسین(ع) و حضرت زهرا(س) بود. برخی میگویند شما به خاطر پول رفتید. الان در مقابل 100 میلیون هم کسی حاضر نمیشود عضوی از بدنش را بدهد. هرکس چیزی میگوید اما ما فقط به خاطر عشق حضرت زینب(س) رفتیم.
**: چه چیز باعث میشود بچههای فاطمیون در بحث دفاع از حرم پیشتاز باشند؟
موسوی:همهاش عشق است. از هرکس بپرسید میگوید عشق شهادت دارم. به خانواده ائمه علقه دارند.
**: شما در بنیاد شهید پرونده جانبازی دارید؟
موسوی: الان تقریبا بیش از دو سال از جانبازی من میگذرد اما پروندهام هنوز بنیاد شهید نرفته است. کمبود زیاد است اما به چه کسی بگوییم؟ مسئولان باید پیگیری کنند.
پرونده جانبازان فاطمیون هنوز رسیدگی نشده است/جانبازان نیاز به شغلهای سبک دارند تا از پس هزینهها بربیایند
**: بیشتر مشکلات جانبازان فاطمیون سر چه مسئلهای است؟
موسوی: یکی همین مسئله پروندههایشان است که هنوز در بنیاد بیشتر آن تکمیل نشده است. ضمنا بچهها با جانبازی دیگر نمیتوانند کار کنند. اگر کسی برای این جانبازان کار سبکی جور کند خیلی خوب است که بتوانند از پس هزینههای خود بربیایند. یکی از بچهها میگفت من سرکاری رفتهام چندبار چکش زدم دیگر نتوانستم کارم ادامه دهم. اگر بنیاد ما را به جانبازی نگیرد و به پروندهها رسیدگی نکنند، جایی هم برای ما کار درستی انجام نمیشود.
**: گفتید 9 ماه در نقاهتگاه بستری بودید، آنجا که متعلق به جانبازان فاطمیون و زینبیون است، عموما بچهها چه مطالباتی دارند؟
موسوی: در آنجا رسیدگیهای درمانی خوب است اما متاسفانه بچهها سرگرمی و تفریح ندارند که بتوانند مشغول باشند و همه در لاک خود فرو رفتهاند. اگر کار یا درسی باشد مشغولیتی برایشان فراهم میشود. این موضوع باعث شده بیشترشان افسردگی گرفتهاند. اگر کلاسهایی داشته باشند از این وضعیت در میآیند.
**: آقای اسرافیلی! در هر گروه از جانبازان؛ جانبازان مدافع حرم یا دفاع مقدس، جانبازان ویلچری یا شیمیایی و... افرادی را داریم که به هر دلیلی مثل عدم موفقیت در مشکلات تحصیل، کار و یا مشکلات خانوادگی گوشه نشین شدهاند و در فضای جامعه حضور ندارند. شما با توجه به اینکه با انجمنهای جانبازان کار کرده و سالهاست این آسیب شناسیها را انجام دادهاید، بفرمائید برای این افراد کباید چه کرد؟ اصلا کاری انجام شده است یا خیر؟ برای کمک کردن به این دیر شده یا نه؟
اسرافیلی: متاسفانه ما هنوز بعد از 40 سال هم نتوانستهایم در بحث ترویج فرهنگ ایثار شهادت خوب کار کنیم. یک نظام جامع درمان، معیشت و رفاه، آموزش، اشتغال و کارآفرینی تعریف کردهایم اما نمیگذارند. ما در جامعه این فرهنگ را ترویج نکردهایم. آنطور که باید انجام میدادیم، ندادهایم. کارهایی شده ولی چیزی که انتظار میرود انجام نشده. کمتر از وجود رزمندگان استفاده شده است. رسانهها و صدا و سیما هفتهای باید بخشی از برنامههایشان را اختصاص دهند یا وزارتخانهها بخشی از بودجه فرهنگی را به این مبحث اختصاص دهند. صرفا یک بنر و عکس کار ایثار و شهادتی نیست.
مناسب سازی محیط شهری آماده پذیرش جانبازان نیست
بحث مناسب سازی محیط شهری، اصلا محیط آماده پذیرش این افراد نیست. در کشورهای اروپایی وسایل حمل و نقل عمومی را آماده کردهاند تا معمولان رفت و آمد کنند اما ما باید دوبرابر هزینه پرداخت کنیم تا فقط از آژانس استفاده کنیم. امکان استفاده از مترو و اتوبوس نیست. اشتغال و کارآفرینی در جامعه ایجاده نشده است. بعد از دفاع مقدس ما به سختی خود را وارد دانشگاهها کردیم. نمیپذیرفتند برای ما آسانسور یا اتاق استراحتی ایجاد کنند فکر میکردند اینها هزینههای اضافی است اما خانواده شهدا و خود ایثارگران در زمان هشت سال دفاع مقدس هزینههای بسیاری دادهاند.
چرا قانون جامع خدمات رسانی به ایثارگران اجرا نمیشود؟/روند اجرای قانون برای جانبازان کند است
احکامی که سپاه و ارتش هم طراز با کادر نیروهای مسلح را باید بزند و بنیاد باید اجرا کند، به درستی انجام نشده. چرا قانون جامع خدمات رسانی به ایثارگران به درستی اجرا نمیشود؟ چرا این روند سرعت و سهولت ندارد؟ جانبازان حالت اشتغال چرا نباید بازنشسته شوند و پاداش پایان خدمت به آنها داده شود؟ همه بعد از 30 سال این پاداش را میگیرند اما درمورد جانبازان که میشود، عقب نشینی میشود. روند مسایل و اجرای قانون در این موارد کند است. اینها حق الناس است که باید جواب داده شود. ما نتوانستهایم امکاناتی را فراهم کنیم که جانباز را از خانه بیرون آوریم و به همین دلیل برخی جانبازان افسرده شدهاند. برخی از جانبازان وضعیتشان به گونهای شده که از تنهایی میگویند فقط با من یک ربع حرف بزن. آنقدر درخانه ماندهاند که حالا حتی جامعه هم فراموششان کرده.
چرا بعد دو سال هنوز نتوانستیم پروندههای جانبازی مدافعان را تکمیل کنیم؟
برخی معترضند که چرا باید برای جنگ در سوریه هزینه بدهیم. سوریه هم در زمان دفاع مقدس به ما کمکهای بسیاری کرد. بارها اشاره شده که اگر بیرون مرزها نمیجنگیدیم باید داخل مرزها با داعش روبرو میشدیم. در سریال پایتخت بخش کوچکی از این قضیه نشان داده شد و دیدیم چطور مردم نفسهایشان در سینه حبس شده بود از این قضایا ولی به جانبازان آن آنطور که باید توجه نمیکنیم. چرا بعد دو سال هنوز ما نتوانستیم از طریق بنیاد و سپاه پروندههای جانبازی مدافعان را تکمیل کنیم؟ کشورهای حامی تروریست ها که برای مزدوری و جنایت به جنگ می روند برای سربازانش که به کشورهای دیگر تعرض کردند، همه جور امکاناتی تهیه می کند اما جانبازان ما که در مقابل دشمن دفاع کردند باید این همه مشکلات داشته باشند؟ چرا رسیدگی نمیشود؟
ما از طرف انجمن جانبازان نخاعی به بازدید نقاهتگاه رفتیم و در نقاهتگاه فاطمیون و زینبیون فوتبال دستی و میز پینگ پنگ بردهایم تا امکانات اندکی برای ورزش و سرگرمی جانبازان فراهم باشد. ارتباط این جانبازان با محیط بیرون هم کم است. هر چند ما گاهی آنها را در مراسمها و جشنهای مختلف شرکت دادهایم ولی همچنان این ها به ارتباط با فضای بیرون نیز دارند. به ورزش برای شادابی و نشاط روحی خیلی نیاز دارند. با وارد شدن در این بحث و بحثهای اردویی نیز میتوانند مشکلات روحیشان را بر طرف کنند.