به گزارش مشرق، انتخابات پارلمانی لبنان پس از ۲ بارتمدید دوره نمایندگی نمایندگان مجلس، بالاخره امروز برگزار خواهد شد و بدون تردید خروجی آرای صندوقهای این دوره با ادوار گذشته بسیار متفاوت خواهد بود. تفاوت از این جهت بروز و ظهور میکند که کاخ بعبدا پس از ۲ سال خلأ قدرت بالاخره اکتبر ۲۰۱۶ میزبان «میشل عون» به عنوان رئیسجمهور لبنان شد و از همان زمان تاکنون سنگاندازیهای گوناگون برای به چالش کشیدن او و جریان منتسب به وی از سوی «۱۴ مارس» و ریاض شروع شد. همگان بهخاطر دارند در مراسم رای اعتماد عون، چیزی در حدود ۴ بار روند اخذ آرا تکرار شد و در نهایت «نبیه بری» رئیس پارلمان لبنان با لحنی قابل تامل از نمایندگان خواست دست از بازیهای سیاسی و تزریق خط و خطوط ابلاغ شده از خارج خاک لبنان بردارند و پس از آن بود که ماجرا به صورت موقت ختم به خیر شد.
وقایعی که پس از روی کار آمدن میشل عون تا به امروز اتفاق افتاد، نشان داد بیروت اگرچه از آرامش سیاسی و امنیت پایدار برخوردار است اما در پس پرده، سناریوهای دیگری در حال نوشته شدن است. گروگان گرفتن «سعد حریری» به عنوان دومین مقام سیاسی لبنان در خاک سعودی، نقض حریم هوایی توسط اسرائیل، رفتوآمدهای عناصر باقیمانده القاعده و داعش در مرز سوریه و لبنان، بهعلاوه تحریک عربستان و امارات برای کلید خوردن گسترده استعفاهای سریالی در بدنه دولت لبنان، تنها بخشی از طرحهای ریز و درشت علیه بیروت به حساب میآید که ادامه آن را باید در انتخابات امروز دنبال کرد.
نامهای که چندی پیش توسط وزارت خارجه عربستان با امضای «عادل جبیر» به «ولید البخاری» کاردار عربستان در لبنان ارسال شد و در آن راهبرد سعودیها برای مهندسی انتخابات پارلمانی لبنان تشریح شد، یکی از مولفههایی است که نهتنها ماهیت نگاه عربستان را نشان میدهد، بلکه ردپای فرانسه و اسرائیل را در این رویداد مهم سیاسی به تصویر میکشد، چرا که تقویت جریان المستقبل به رهبری حریری و همچنین «حزب القواتاللبنانیه» که تحت فرمان «سمیر جعجع» قرار دارد، هدف اصلی عربستان و متحدان آن برای به حاشیه کشاندن حزبالله خواهد بود.
برای روشن شدن ابعاد و تشریح آخرین وضعیت سیاسی لبنان به گفتوگو با «احمد دستمالچیان» سفیر اسبق کشورمان در این کشور پرداختیم.
فضای سیاسی انتخابات امسال را چگونه میبینید؟ اساساً وجه تمایز انتخابات امسال با ادوار گذشته چیست؟
قبل از هر چیز باید به این نکته اشاره کنم که لبنان یک کشور متنوع از حیث اقوام و مذاهب به حساب میآید و چیزی در حدود ۱۷ طایفه در این کشور زندگی میکنند؛ از این جهت ساختار سیاسی این کشور تابع نظام دموکراسی- انجمنی است. به عبارت دیگر باید بگویم در بطن توازن میان طوایف در لبنان، قدرت سیاسی نهفته است و هر زمان که این توازن به هم بخورد، اوضاع و احوال در این کشور با چالش روبهرو میشود. از این جهت لبنان را باید یک کشور موثر در منطقه دانست که البته بخشی از آن به حضور حزبالله در آن بازمیگردد.
انتخابات امسال هم تا حدودی به دلیل برجسته شدن نام حزبالله لبنان در منطقه از اهمیت خاصی برخوردار است و مساله دیگری که این دوره از انتخابات را پررنگ میکند، تمکین به قانون جدید است. بهگونهای که در گذشته قانون طائف مد نظر و ستون فقرات این اقدامها بود اما در وضعیت فعلی با وضع قانون جدید اوضاع تا حد زیادی تفاوت پیدا میکند.
دقیقاً چه تفاوتهایی میان ۲ قانون وجود دارد؟
بحث اصلی درباره قوانین انتخاباتی به موانع آن در لبنان بازمیگردد؛ در قانون طائف محدودیتهایی برای حضور افراد وجود داشت و همین موضوع میتوانست تقلب را چند برابر کند اما قانون جدید موجب میشود علاوه بر کاهش تقلبها، میزان مشارکت در انتخابات افزایش پیدا کرده و شاهد حضور حداکثری باشیم.
آرایش احزاب و جریانها به چه صورتی است؟ آیا مرزبندیهای آشکار و پنهان را میتوان بسادگی تشخیص داد و تحلیل کرد؟
در وضعیت کنونی و بر اساس آخرین آمار و دادهها، حزبالله و تمام احزابی که با جریان «۸ مارس» در ارتباط هستند، بر حضور گسترده مردم و ترقیخواهی تاکید دارند و این در حالی است که حزب المستقبل به رهبری سعد حریری تا حدودی تضعیف شده است؛ به صورتی که حزب الاحواش که از طیف سنیهای لبنان هستند و قبلاً در ائتلاف با حریری بودند، از جریان المستقبل جدا شده و همین موضوع توازن را به هم ریخته است. به بیان گویاتر باید بگویم جدا شدن الاحواش از المستقبل یک رویارویی را رقم میزند که این موضوع میتواند میزان آرای حریری را کاهش دهد.
یکی از موضوعات مهم دیگر شعار جوانگرایی و استفاده از نسل جدید و متخصص در لبنان است که توسط حزبالله مطرح شده و توانسته وجهه این جریان را در کارزار انتخابات پارلمانی تقویت کند، چرا که حزبالله معتقد است بسیاری از بازنشستگان و اشخاصی که چندین سال است در ادارات و مناصب مختلف فعالیت میکنند باید جای خود را به نیروهای تازهنفس بدهند و این موضوع میتواند ضامن ترقی لبنان قلمداد شود. از این جهت میتوان گفت جایگاه احزاب در لبنان تا حد زیادی مشخص است.
یکی از جریانهای سیاسی حاضر در انتخابات حزب القواتاللبنانیه است که «سمیر جعجع» آن را رهبری میکند و طیف مسیحیان لبنان به حساب میآیند؛ فرانسه تا چه حد به این جریان کمک کرده است؟
قبل از پاسخ به این سوال باید اشاره کنم ۲کشور مهم منطقه یعنی ایران و عربستان به اندازه خود در لبنان نفوذ دارند اما دیدگاه آنها با یکدیگر کاملاً متفاوت است؛ سعودیها به دلیل شکست در پرونده بازداشت نخستوزیر لبنان، حمله به یمن و حمایت از تروریستهای تکفیری در سوریه و عراق چهره خود را در بیروت مخدوش کردند. نامهای که اخیراً از سوی عادل جبیر به کاردار عربستان در لبنان ارسال شده و کانالیزه کردن انتخابات به نفع حریری را ابلاغ میکند، نشان میدهد ریاض کمر به دخالت مستقیم در لبنان بسته است.
همین مدل را درباره رابطه سمیر جعجع و پاریس مشاهده میکنیم، چرا که او نمایندگی بخشی از مارونیهای لبنان را به عهده دارد و جامعه مسیحیان این کشور، وی را امید خود برای تحقق اهدافشان میدانند. از جهت دیگر فرانسه تنها برای حمایت از جعجع وارد نقشه لبنان نشده است، بلکه از سال ۱۹۱۶ که معاده سایکس- پیکو منعقد شد، پاریس خود را در شمال لبنان و حتی مناطق دیگر محق میداند. البته تقویت نفوذ الیزه در منطقه [سوریه و لبنان] از زمان روی کار آمدن «امانوئل مکرون» انجام شد اما به هر حال فرانسه هم در انتخابات پارلمانی لبنان دستی بر آتش دارد.
آیا سناریوی ریاض به همینجا خلاصه میشود یا مسائل دیگری در دستور کار آنها قرار دارد؟
به طورکلی در لبنان و منطقه ۲ متغیر اصلی (سیاسی و میدانی) برای تحلیل وقایع وجود دارد که آن هم به دلیل بههمریختگیهای امنیتی در غربآسیا مختص همین منطقه است؛ ما در تحلیل وقایع اروپا یا آمریکا از متغیر میدانی حرفی به میان نمیآوریم مگر آنکه ناتو و اعضای آن بخواهند در جغرافیایی خاص دست به مفتوح کردن پرونده امنیتی و نظامی بزنند اما در خاورمیانه تحولات میدانی جزئی از ذات این منطقه به حساب میآید. از این رو تحلیل وقایع لبنان تنها سیاسی نیست و وجود حزبالله آن را تا حدی به سمت و سوی مسائل میدانی سوق میدهد. سعودیها قصد داشتند به هر طریقی که شده بشار اسد را ساقط کنند و پس از وی، سراغ میشل عون بیایند. از این منظر حزبالله مانع به وقوع پیوستن این سناریوها شد و این وضعیت نشان میدهد ریاض ابزاری کارآمد برای خلق بحرانی جدید در دست ندارد.
یادمان نرود عربستان تنها به پرورش مزدوران میدانی مشغول نیست، بلکه تطمیع و استخدام مزدوران سیاسی یکی دیگر از راهبردهای ریاض در دهههای گذشته است. آنها به صورت رسمی نمیتوانند متغیرهای بومی مانند مردم و حزبالله را نادیده بگیرند. از این جهت صحنه واقعی میدان نشان میدهد سعودیها و حتی امارات در تقلای برهم زدن نظم لبنان به نفع خود هستند اما دست برتر با جناح ۸ مارس و گفتمان مقاومت است.
به عنوان آخرین سؤال؛ اسرائیل در ماههای اخیر بر طرح «سلاح، خارج از دولت لبنان» تأکید داشت و همین موضوع را بارها از زبان سعد حریری شنیدهایم؛ حاصل جمع این اظهارات و راهبرد تلآویو را چگونه باید ببینیم؟
بحث «سلاح خارج از دولت» به صورت مشترک از سوی حریری و جعجع مطرح شد و هدف آن دقیقاً به چالش کشیدن و ضربه زدن به حزبالله و متحدان آن بود. همگان میدانند سلاح حزبالله فراتر از لبنان است و اصلاً هیچگاه از آن در داخل لبنان استفاده نشده است، مگر برای صیانت از امنیت و به ارمغان آوردن آرامش سراسری در لبنان. از این منظر باید بگویم خلع سلاح مقاومت کاملاً منتفی است و اگر سلاح حزبالله نبود، بدون تردید انتخابات و امنیتی هم وجود نداشت.
منبع: روزنامه وطن امروز