ای بابا ما که خاطره خوبی نداریم از گوجه سبز سال 88 بود 18 خرداد 4 روز دیگه باید مردم انتخاب میکردن چه هیجانی بود بنده با مادر و داداش با ماشین تو ترافیک میرفتیم عکس کاندیدا مان هم به شیشه چسبیده بود یه عده میگفتن دولت سیب زمینی نمیخوایم داداش ماهم با شوخی و خنده داد زد گوجه سبز راه را باز کن اومدن جلو شش هفتا بودن با لگد ایینه ماشین را کندند میخواستن داداش را بکشن پایین از ماشین حال خوشی نداشتن خیلی ترسیدیم مادر اینقدر التماس کرد که ول کردند و رفتند چهار روز بعد مردم رای دادند اما شد انچه شد

مثلا تو الان کار داری اومدی اینجا داری کامنت میخونی ؟؟؟!!! خدا شفات بده !!!

تو که خودت داري مي‌خوني خدا هم بهت شفا بده هم تشخيص البته من اون کامنت را نگذاشتم ولي خدا شفا بده

عجب ولی ما بهش میگیم تماته !