گروه جهاد و مقاومت مشرق - 19آبانماه سال 59 بود. 12 مین ضد تانک به خط آورده بودند. قرار شد که آنها را شب ببریم و در نزدیکی دشمن کار بگذاریم. شب محوطه دشمن را کاملا مینگذاری کردیم. البته مقداری از ماسوله آنها را بیرون گذاشتیم تا برای خودمان خطری نداشته باشد. دوباره نزدیک ظهر دو فروند هلیکوپتر دشمن به خط ما نزدیک شدند. همگی سنگر گرفتیم. هلیکوپترها بعد از اینکه چرخی بالای سر ما زدند دوباره اطراف سنگرهای ما را نیز مورد هدف قرار دادند .
ساعت پنج بعد از ظهر «آر پی جی» ام را برداشتم و به همراهی خلیل و صادق به طرف خط راه افتادیم. بعد از 700 متر به پل رسیدیم، ناگهان دوهلی کوپتر بالای سرمان ظاهر شدند، به سرعت زیر پل سنگر گرفتیم وقتی هلیکوپترها از بالای سرما گذشتند. سریع آرپی چی را از خلیل اشرفی گرفته به طرف بالای تپه خاکی که در چند متری پل بود، دویدم و درکنار ماشین سوختهای که قبلا منهدم شده بود، موضع گرفته و با آر پی جی یکی از هلی کوپترها را هدف گرفتم و شلیک کردم .
موشک آر پی جی از وسط هلیکوپترها رد شد و هر دوی آنها تکان شدیدی خوردند و به خیال اینکه موشک از روستای «سلمانیه» که در روبروی ما قرار داشت شلیک شده آنجا را به راکت بستند وقتی متوجه ما شدند رگبار مسلسلهایشان را به طرف ما گشودند. خلیل و صادق نیز بعد از من چهار موشک آرپی جی شلیک کردند ولی هیچ کدام به هلیکوپترها نخورد. بعد از آن به مقر خودمان برگشتیم.
برگرفته از دست نوشتههای فرمانده شهید زنجانی قامت بیات