به گزارش مشرق، محمد ناصریفرد باستانشناسی است که مسافتی بیش از 730 هزار کیلومتر را پیاده و سواره در داخل و خارج از ایران به دنبال سنگنوشته بوده است.
پدر سنگ نگارههای ایران تحصیلات خود را در دانشگاه لیدون مالزی به پایان رساند و 12 سال است که بر روی نقاشی کوهها و غارهای ایران کار میکند.
وی مسافتی بیش از 730 هزار کیلومتر را پیاده و سواره در داخل و خارج از ایران به دنبال نقاشی کوهها بوده و به زبان دیگر بیش از 15 دور به کره زمین چرخیده تا سنگنگارهها را کشف و از طریق آنها به معرفی تاریخ و فرهنگ و هویت ایران زمین بپردازد.
به منظور آشنایی هرچه بیشتر با سنگنگارهها با محمد ناصریفرد به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید.
تاکنون در چند استان کشور سنگنگاره کشف کردهاید؟
ناصریفرد: در 24 استان بیش از 50 هزار نمونه نقاشی در غارها و کوهها کشف کردم.
در سال 1986 از کرشمن میخواهند که بر روی غارها و کوههای ایران تحقیق کند، اما وی مکتوب میکند که هرچه گشتیم در کوهها و غارهای ایران نقاشی پیدا نشد.
با کشف سنگنگارهها که کهنترین آنها 40 هزار و 800 سال قدمت دارند و با سیر آنها میتوان شکلگیری خط را دید که به سیر تطور خط معروف است، یعنی خط پیکتوگرام، ایدهگرام، پروتوگرام ایلامی، پهلوی دبیری، کوفی، عربی و فارسی و....
از 12 هزار سال پیش تا امروز میتوان سیر استرلیزه شدن نقاشی را دید و این یکی از افتخارات بیبدیلی است که متعلق به ایران است و این نظریه که تا دیروز میگفتند مخترع خط سومریها هستند رنگ میبازد، چرا که خط اختراع نمیشود، بلکه خط حاصل نقاشیهای کشفی از درون غارها و کوههاست که طی هزارهها استرلیزه، پیچیده و ساده شده و به شکل خط درآمده است.
شاخصه مهم سنگنگارههای ایران چیست؟
ناصریفرد: یکی از شاخصههای ممتازی که در مطالعاتها دیده میشود این است که نقاشیها را با بسیاری از کشورها تطبیق دادیم و با کمال شگفتی متوجه شدیم هرچه در ایران میبینیم بدیل بوده و شبیه آن را در دیگر نقاط دنیا میبینیم با این تفاوت که آنچه در ایران است خیلی کهنتر و فراوانتر است.
در دیگر نقاط دنیا سنگنگارهها قدمت و تعداد کمتری دارند و این مسئله این ذهنیت را میرساند که خاستگاه این نقاشیها که در اروپا و دورترین نقاط آسیا و حتی در فلات تبت و چین، آفریقا و ایالتهای کالیفرنیا، نوادا، یوتا و آریزونا وجود دارند میتواند ایران باشد و از ایران به جاهای دیگر برده شده باشد که این فرضیه با تبادل اطلاعات با پژوهشگران نقاشیها، غارها و کوهها که در خارج از ایران هستند قوت گرفت و از همان منظر میتوان گفت انسانهای اولیه که خاستگاهشان آفریقا بوده، به فلات ایران آمده و از آنجا به جای جای دنیا مهاجرت کردهاند و میتوان گفت اروپاییها و آمریکاییها ریشه آسیایی دارند، این نمایی است که برای نخستین بار با مطالعه سنگنگارهها نمود پیدا میکند و به بشریت معرفی میشود.
بیشترین سنگنگارهها را در کدام شهر ایران است؟
ناصریفرد: بیشتر سنگنگارهها در استان مرکزی و تیمره خمین است که به تنهایی بیش از 21 هزار نمونه است که شاید بتوان گفت کهنترین نقاشی ایران متعلق به این سرزمین باشد.
غارها و کوههای اطراف خمین از منظر توریست و گردشگری میتواند یکی از پتانسیلهای جذاب و جالب باشد، کما اینکه هماکنون هیچ گونه زیرساختی برای آنها وجود ندارد و هیچ کارکرد مناسبی برای توسعه آن نیست.
سالیانه هزاران نفر با مشکلات زیاد به منطقه تیمره سفر میکنند، اگر از این منظر بسترسازی کرده و زیرساختها را تعریف کنیم میتوانیم در آینده یکی از پتانسیلهای مهم برای درآمدزایی ملی و منطقه را در اختیار داشته باشیم.
در شهر خمین که بیشترین نرخ بیکاری و مشکلات اقتصادی و اجتماعی در عرصه زندگی انسانها دیده میشود و روستاهای آن یکی پس از دیگری در حال تخلیه شدن هستند، توجه به صنعت سنگنگارهها قادر است این مشکلات را حل و فصل کند.
باید خانههای روستایی را به عنوان خانه و سکونتگاه محلی تعریف کرد و از این منظر به صنعت پاک گردشگری که در دنیا اهمیت زیادی دارد رونق و توسعه بخشید.
سنگنگارهها چه اهمیتی دارند و کدام استانهای ایران فاقد سنگنگاره هستند؟
ناصریفرد: در مجموع سنگ نگارهها کهنترین آثار به جامانده از بشریت هستند که از منظر آنها میتوان تمام ابعاد زیست بشر را از گذشتههای بسیار دور رصد کرد.
در استانهای شمالی به دلیل بالا بودن رطوبت سنگنگاره وجود دارند، اگر سنگنگارهای هم وجود داشته، به علت رطوبت بالا از بین رفته است.
اگر بعضی استانهای جنوبی مانند بوشهر و استانهای شمالی را کنار بگذاریم، مابقی استانها دارای سنگنگاره هستند و این نقاشیها متعلق به یک سرزمین مثل ایران امروزی نیست.
در حال حاضر با یک سازمان باستان شناسی در آلمان مطالعات مشترکی پیرامون سنگنگارهها در حال انجام است، قرار است در خصوص نقاشی غارها و کوههای ایران بنده و در خصوص آفریقا و استرالیا و اروپا و آمریکا سازمان باستانشناسی مطالعات لازم را انجام دهیم.
بیشترین نقش تکراری در سنگنگارهها مربوط به چیست؟
ناصریفرد: بیشترین نقش تکراری و دیده شده در نقاشیهای برجای مانده از کوهها متعلق به بزکوهی است که نماد ایران با همین مضمون و همین سبک هنری و ایده دیده میشود که شگفتانگیز است.
نقاشی بزکوهی در رودخانه کلرادور در کالیفرنیا با همین شباهت و مضامین وجود دارد و این یکی از شگفتیهایی است که با آن روبه رو هستیم.
در مجموع نقاشی در غارها و کوههای ایران پدیدههایی نو هستند که به باستانشناسی شاخهای معروف است و از منظر آنها میتوان رشتهای انسان شناسی، نمادشناسی، اسطورهای و سایر رشتههای مرتبط با پژوهش هنر و تاریخ را داشت.
این نقاشیها مجرد نیستند، بلکه علوم دیگری را در بر میگیرند که از این منظر دانشمندان بسیاری از خارج از کشور علاقه وافری دارند که از نزدیک سنگنگارههای ایران را ببینند.
اولین سنگ نگارهها در کدام کشور کشف شد؟
ناصریفرد: کهنترین نقاشیها از 17 تا 30 هزار سال قبل از میلاد، پیش از ایران در کشورهای فرانسه و اسپانیا کشف شد، بعد از آن در اندونزی پنجههای دست که فوق العاده قدیمی هستند و قدمت آنها نیز 40 هزار سال است، کشف شد.
این آثار در نقاط مختلف دنیا کشف شده که به همین خاطر به آن زبان مشترک جهانی میگویند که علاقمندان زیادی در عرصههای مختلف دارد و چون در همه دنیا وجود دارند یونسکو جایگاه خاصی برای آن قائل است.
ایران چه اقدامی در زمینه ثبت سنگنگاره کرده است؟
ناصریفرد: متاسفانه ایران در ثبت جهانی این سنگنگارهها کاری نکرده است، این درحالی است که کشوری مانند جمهوری آذربایجان که یک نقاشی رقص آئینی دارد آن را ثبت کرده یا کشوری مانند قزاقستان نماد بزکوهی که متعلق به ایران است، را به نام خودشان ثبت کرده، اما ایران با این همه فراوانی و قدمت زیاد در سنگنگارهها هنوز هیچ گامی برای ثبت جهانی لگوها و نمادهایی که در ایران وجود دارد، برنداشته است.
نمادهای ایران، نمادها و الگوهای مقدسی و آئینی جهانی هستند، برای نمونه یک نماد وجود دارد که به آن IYI میگویند که این نماد جزء علائم خط لاینر یا پروتو ایلامی و متعلق به 2 هزار و 300 سال قبل از میلاد است که در سفالهای ایالاتهای صوفیه بلغارستان کاربرد آنها را میبینیم و آنها اعلام کردند که این علائم ایلامی و متعلق به ایران است.
یا در سردرب کلیسای پاپ اعظم این نماد را میبینیم که مردم از آن گذر میکنند تا سعادتمند بشوند، در اروپا نان گرد میپزند و این نماد را روی آن میزنند و نان را میخورند تا سعادتمند شوند.
در تبت و پامیر اسبها را با این نماد داغبر میدارند تا برای آنها خوش رکاب و سعادتمند باشند، ولی در ایران ما هنوز این نماد را نمیشناسیم و ثبت نکردیم و از این منظر خیلی عقب هستیم که امیدواریم در آینده گامهای مناسب و شایستهای برداشته شود.
درب ورودی جنوبی دانشگاه تهران وقتی نگاه میکنیم در نگاه ظاهر انباشتی از بتون در نظرمان جلوهگر میشود، در حالی که آن نماد خط لاینر که مضونش همای سعادت است، میباشد و معنایش این است که از درب عبور کنید تا سعادتمند شوید، جالب است که شبیه این نماد در ورودی استانبول وجود دارد که تندیسی به ابعاد 10 متر است و پیامش این است که به سرزمین استانبول وارد شوید تا سعادتمند شوید.
این نماد ریشه در عمق تاریخ دارد، بسیاری از کشورها آن را میشناسند از منظر آن کاربستهای آیبنی دارند، دردناکتر این است که ترکیه در راستای این نماد در حال نوشتن کتاب و هویتسازی است، اما این نماد متعلق به ایران است و هیچ کس آن را نمیشناسد و دیگران در حال نمادآفرینی برای خود هستند.
بسیاری از باستانشناسان معتقد هستند ایران دایرةالمعارف هنر بشری است که بر اساس اظهارنظر آنها اگر اول نباشیم، دوم و سوم از نظر تعداد هستیم و از نظر کهن بودن سنگنگاره پژوهشگرانی خارجی عنوان میکنند 40 هزار و 800 سال پیش شاید کهنترین آثار هنری تاریخی جهان باشد که در ایران وجود دارد.
سخن آخر؟
ناصریفرد: هنوز اول کار هستیم، مطالعات انجام شده هنوز به آن شکلی که گسترده و عمیق باشد صورت نگرفته و نیاز به مطالعات بعدی داریم.