کد خبر 85996
تاریخ انتشار: ۲۹ آذر ۱۳۹۰ - ۰۸:۱۱

يكي از بازيگران ورشكسته فتنه سبز كه به پاريس گريخته، مي گويد هدف بقاياي اين جريان صرفا تحريم انتخابات است حتي اگر موسوي و كروبي از حصر خارج شوند و امكان ادامه فعاليت سياسي داشته باشند.

به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون ویژه های خود نوشت:


انتخابات را تحريم نكنيم چه كنيم؟!

يكي از بازيگران ورشكسته فتنه سبز كه به پاريس گريخته، مي گويد هدف بقاياي اين جريان صرفا تحريم انتخابات است حتي اگر موسوي و كروبي از حصر خارج شوند و امكان ادامه فعاليت سياسي داشته باشند.
اظهارات مرتضي كاظميان كه با گروهك ملي- مذهبي مرتبط بوده، نشان مي دهد گروهك هاي فعال در فتنه، اولا از ظرفيت- بي ظرفيتي مطلق- اجتماعي خود در عرصه انتخابات كاملا مطلع هستند و ثانيا، آنها اساسا دنبال انتخابات و دموكراسي نيستند و اگر دو سال پيش وارد فضاي انتخابات شدند، صرفا به قصد ايجاد اغتشاش و زد و خورد خياباني بود و در اين راه امثال كروبي و موسوي را صرفا بهانه و آتش هيزم فتنه مي دانستند.
كاظميان در روز آنلاين تاكيد كرد كه حتي اگر موسوي و كروبي از حصر خارج شوند و از آزادي كامل بهره مند باشند و امكان حضور اجتماعي و كنش سياسي آنها هم فراهم باشد، باز هم تكليف سبزها مشخص است و تغييري در مطالبات آنها رخ نخواهد داد.
وي همچنين خواستار لغو نظارت استصوابي شده حال آن كه طبق همين نظارت، كساني چون كروبي و موسوي - و به واسطه همين ها، گروهك هاي ضدانقلاب حتي در قواره نهضت آزادي و منافقين و برخي گروهك هاي ماركسيستي منحله- فرصت وزن كشي و آزمودن بخت خود را پيدا كردند اما عملا بازي به عنوان پياده نظام و مهره ضد انقلاب، تلاش كردند از روند شكست خورده در انتخابات، معبر و بهانه اي براي آشوب و ساختارشكني و مقابله با جمهوريت (ديكتاتوري جديد مستظهر به غرب) بسازند.
اين عضو گروهك ملي- مذهبي در عين حال تصريح كرده كه احتمال ميدان دادن دوباره نظام به فتنه گران، «ساده انگارانه» است و «دل خوش كردن به تحريم ها و فشارهاي خارجي هم واقع بينانه نيست». وي معتقد است كه از نگاه جمهوري اسلامي، نقش آفرينان حوادث 2 سال گذشته، بايد به اشتباه خود اقرار كنند و اعلام نمايند كه ديگر چنين خطايي را مرتكب نخواهند شد.
 
مي گويند اپوزيسيون نوكر آمريكاست مگر چه عيبي دارد؟!

همكار لانه جاسوسي سابق آمريكا در ايران مي گويد عصر امپرياليسم و استعمار گذشته است و مردم ايران بايد نگاه استعمارستيز را كنار بگذارند.
حسن شريعتمداري از اعضاي مركزيت حزب خلق مسلمان بود و به واسطه برخي عناصر نظير نوري زاده با سفارت آمريكا ارتباط داشت. اين گروهك اقدامات تجزيه طلبانه و آشوبگرانه را در دستور كار داشت و حتي تا مرز طراحي كودتا به نيابت از سفارت پيش رفت. وي نقش مهمي در انحرافات پدر خود سيد كاظم شريعتمداري داشت و پس از لو رفتن خيانت هاي حزب، از كشور گريخت.
همكار لانه جاسوسي آمريكا كه اكنون در آلمان اقامت دارد و با گروهك اتحاد جمهوري خواهان همكاري مي كند به پايگاه اينترنتي چراغ آزادي گفته است: ما عصر امپرياليسم را كنار گذاشته ايم. ما در دوران گذار به شرايط نوين جهاني شدن هستيم. ما در عصر پسا استعمار و پسا امپرياليسم هستيم.
وي كه در توجيه مزدوري برخي گروهك ها با قدرت هاي سلطه طلب سخن مي گفت، ملت ايران را بيگانه ستيز معرفي كرد و با تخطئه نگاه ضد استعماري ايراني ها گفت: ملت هايي كه امپراتوري ساختند با وجود اين كه امروز قدرتمند نيستند، نگاهي امپراتورمآبانه به دنيا دارند و اين در نگاه ما به يادگار مانده است. به خاطر اين نگاه، ايراني ها همواره قدرت هاي بزرگ جهان را رقيب خود مي بينند و بيگانه ستيز مي شوند و به جاي يافتن پايه هاي همكاري، هميشه به قدرت هاي بزرگ مظنون و مشكوك هستند. ما بايد اين آگاهي را به وجود آوريم كه خارجي لزوما دشمن نيست و همكاري با بيگانه و تعاون بين المللي، ناگزير آينده دنياست و ما بايد منافع ملي خود را در پرتو همكاري با غرب تعريف كنيم.
حسن شريعتمداري همچنين ادعا كرد: نسل هاي گذشته خاطراتي داشتند از هنگامي كه ايران بسيار ضعيف بود و دائما بين دو قدرت بزرگ انگليس و روس تحت فشار قرار مي گرفت و قادر نبود از منافع خود دفاع كند. بعد هم كه آمريكا قدرتمند شد كودتاي 28 مرداد خاطره تلخي براي ايرانيان بجا گذاشت اما اين خاطرات به تدريج تاريخي مي شود.
اشكال مشترك جمهوري اسلامي و تا حدودي نظام شاه در اين است كه بيگانه ستيزي را در راس سياست هاي خود قرار داده بودند(!)
البته شخصيت و سوابق اين جاسوس سفارت آمريكا، به خودي خود براي فهم چرايي ادعاي چنين عباراتي كفايت مي كند اما درباره محتواي سخنان نامبرده جا دارد بپرسيم كه؛ 1- آيا ميل توسعه طلبي و اشغالگري و غارتگري قدرت ها از بين رفته كه بگوييم دوره آنها سپري شده است؟ 2- چگونه مي توان انزجار و مقاومت ملت ايران در مقابل سلطه جويي و فزون خواهي قدرت ها را به «بيگانه ستيزي» تحريف كرد. 3- ملت ايران كجا به غارتگري و نسل كشي و اشغالگري استعمار گران به چشم رقابت مي نگرد؟! آيا نفرت ذاتي ملت ايران از قدرت هاي زورگو، به خاطر رقابت بر سر سلطه طلبي است يا ريشه در ستمگري و اجحاف قدرت هاي غربي دارد؟ 4- يعني بايد به رژيم هاي نظير آمريكا كه علنا ملت ايران را محور شرارت معرفي مي كنند، دشمنان او را مسلح و مجهز و تشويق به خرابكاري و ترور مي نمايند، به انواع تهديدهاي سياسي و تحريم هاي اقتصادي- به قول خودشان آزار دهنده- مبادرت مي ورزند و... حسن ظن هم داشت؟ غير از ستون پنجم و خائنين به ملت خود، چه كس ديگري حاضر است اين چنين از سلطه جويان عالم دفاع كند؟ 5- آيا نظاير صدام حسين و معمر قذافي و حسني مبارك و ملك عبدالله و محمدرضا پهلوي كه منافع خود را در همكاري و دوستي با غرب تعريف كردند، جز به ملت هاي خود خيانت كردند و آيا اين خيانت، به اين مزدوران مصونيت بخشيد يا آنها را بيشتر در چشم ملت ها خوار و منفور كرد؟ 6- چه كسي گفته كه دشمني آمريكا و انگليس با ايران صرفا دشمني تاريخي است. همين يك قلم تلاش زورگويانه براي محروم كردن ملت ايران از فناوري صلح آميز هسته اي و همزمان تسليح رژيم اشغالگر صهيونيست به صدها كلاهك هسته اي، نشان مي دهد كه اتفاقا دشمني هاي غرب با ايران تازه است. 7-... جاسوسي و نوكري براي دشمنان و خيانت به كشور و ملت خود، توجيه و تحليل و تعليل فلسفي هم مي خواهد؟! مگر آن روز كه امثال همين جناب به فرموده دست به كار آشوب و تجزيه طلبي و توسل به سلاح و كودتا شدند، جز به امريه سفارت آمريكا به چيز ديگري فكر مي كردند كه امروز بخواهند جز به ميل و رضايت وزارت خارجه و سرويس جاسوسي آمريكا عمل كنند؟... به طرف گفتند اين جوري كه تو آب مي خوري، عقلت كم مي شود. پرسيد عقل چي هست. گفتند هيچي! تو آبت را بخور!
     
  دولت نازيست آلمان پناهگاه قاتلان

عامل قتل يك زن هوادار گروهك كومله در كردستان عراق، مجدداً به آلمان گريخت. بهرام رضايي از سركردگان گروهك كومله (عبداله مهتدي) پيش از اين در پرونده قتل ديگري هم متهم شده و يكبار به آلمان گريخته بود.
رضايي كه به تازگي درخواست هاي نامشروعي از مريم-ص(معروف به يلدا) داشته اما با مخالفت نامبرده مواجه شده بود، دستور شليك به وي را صادر كرد و او را به قتل رساند. وي متهم به قتل فرد ديگري به نام حبيب فتحي نيز هست.
به گزارش بولتن نيوز، «نقيب جزا» مسئول پيگيري پرونده قتل «يلدا» در كردستان عراق مي گويد: كومله خائن به خلق كرد و حتي اعضاي خود است. تا اين جانيان و قاتل ها در اقليم كردستان عراق هستند، ما آرامش نداريم.
نقيب جزا مي افزايد: يقينا بهرام رضايي متهم اول پرونده قتل مريم [ص...] است اما او به محض دريافت احضاريه، از اردوگاه گريخته و به آلمان رفته است. شواهد و قرائن موجود حاكي از آن است كه اين قتل ها به دستور سر كرده كومله، «عبدالله مهتدي»، صورت گرفته است و ما وي را به دادگاه جنايي احضار خواهيم كرد.
نقيب جزا در ادامه اظهار اميدواري كرد كه با حكم دادگاه، عبدالله مهتدي و بهرام رضايي محكوم شوند و همچنين اين گروهك خلع سلاح شود.
وي همچنين درخصوص تحويل جسد «مريم-ص» به خانواده وي اظهار داشت: خانواده مقتول جهت انتقال فرزندشان از ايران به اردوگاه كومله مهتدي رفتند، اما كومله حاضر نبود مدارك شناسايي وي را به خانواده اش تحويل دهد، كه با تهديد مقامات قضايي، مجبور به تحويل اسناد و شناسنامه و پاسپورت وي شدند.
براساس اين گزارش، خانواده صادقي به قدري از كومله متنفر بودند كه حاضر به ملاقات با نماينده كومله هم نشدند.
يادآور مي شود بهرام رضايي در ماجراي قتل حبيب فتحي نيز براي مدتي به آلمان گريخته و پس از آن كه آب ها از آسياب افتاده بود، دوباره به اردوگاه كومله در كردستان عراق بازگشته بود. اين فرارها به دستور مستقيم عبداله مهتدي سركرده گروهك تروريستي كومله صورت گرفته است. خود مهتدي نيز به آلمان تردد دايمي دارد آلمان طي يكي دو سال اخير پناهگاه برخي گروهك هاي تروريستي ديگر نظير پژاك و بقاياي سازمان منافقين هم شده است.
     
  آن قدر لنگيم كه حتي يك روز هم نتوانستيم لال شويم!

نوشته خواندني يكي از عناصر ضد انقلاب مقيم خارج، از عمق فرسودگي و پريشاني گروه هاي اپوزيسيون پس از شكست فتنه سبز روايت مي كند.
عمار ملكي از همكاران گروهك هاي نهضت آزادي و ملي-مذهبي (پسرمحمد ملكي از طرفداران گروهك منافقين) در گزارشي به پروژه عجيب و غريب «سكوت اعتراضي يك روزه در فضاي مجازي» پرداخت كه چندي پيش (22آذر) از سوي همين طيف به اجرا گذاشته شده است. وي با بيان اينكه 300 نفر از اين فراخوان استقبال كردند، مي نويسد: «تصميم چند صد نفره براي يك روز سكوت آن هم در فضاي مجازي با اعتراض هايي نامتناسب مواجه شد كه بعضي اين سكوت را خيانت به خون شهداي جنبش و مبارزان زنداني دانستند! انتقاد ديگري كه بسيار شنيده مي شد اين بود كه نتيجه و فايده اين سكوت چه خواهد بود. بعضي نيز مي گفتند كه سكوت چيزيست كه حاكميت از آن استقبال مي كند و اساسا مطلوب آنهاست. بعضي نيز اين انتقاد را طرح مي كردند كه سكوت را نبايد اساسا به فضاي مجازي تعميم داد اما به نظر مي رسد كه اين انتقادات بيشتر ناشي از سوءتفاهم و يا اشتباه گرفتن مسائل مختلف حاصل شده است. وقتي سكوت يك روزه و نمادين عده اي از افراد- در شرايطي كه هفته ها بود فضاي مجازي و رسانه ها سرشار از حرفهاي اختلاف انگيز افراد و گروههاي مختلف بود- خيانت خوانده شود، نشان دهنده وضعيت عصبي و مدارا ستيز حاكم بر فضاي مجازي ماست. اتفاقا يكي از هدفهاي سكوت اعتراضي اين بود كه حداقل براي يك روز، افراد يكديگر را به خيانت و بلاهت متهم نكنند كه ظاهرا بعضي ها اين يك روز را هم تحمل نكردند.
وي با بيان اينكه «يك مثقال عمل، يك خروار جمع بندي مي خواهد»! مي نويسد:اما در پاسخ به كساني كه مي گويند سكوت همان چيزي است كه حاكميت مي خواهد، بايد يادآور شد كه آنچه اصلي ترين خواسته حاكميت است، اختلاف و همراه نبودن افراد، فعالان و نيروهاي منتقد با يكديگر است. يقين بدانيد كه يك «سكوت جمعي» بيشتر از بلندترين فريادهاي فردي و اختلاف افكن مي تواند حكومت را مضطرب و مشوش كند[!؟]
اين دون كيشوت تازه وارد سپس با اشاره به استقبال برخي سايت ها از اين فراخوان، به تشديد مجادلات لفظي تند ميان محافل ضد انقلاب مي پردازد و مي نويسد: يكي از تجربيات اين كنش اعتراضي، خويشتنداري يك روزه در برابر نوشته هاي تمسخر آميز همديگر بود. در ضمن از نظرات و نوشته هاي بعضي افراد در روز بعد مي شد حدس زد كه يك روز سكوت در فضاي مجازي تا چه اندازه براي بسياري از ما سخت شده و ظاهرا اين حضور دائمي در اين فضا- مخصوصا براي كساني كه در خارج كشور زندگي مي كنند- به شكل يك عادت گريزناپذير درآمده است.
وي در ادامه اين گزارش هجوآميز نوشته است: نقطه قوت سكوت اعتراضي اين بود كه مشخص مي كرد قرار است چه كاري، در چه زماني، در كجا، توسط چه كساني و با چه هدفي انجام شود [!!] يكي ديگر از ويژگي هاي اين حركت در مقايسه با ديگر كنشهاي اعتراضي پيشنهاد شده در يك سال اخير اين بود كه اين حركت بطور واضح مخاطبش، فعالان و ساكنان خارج كشور بودند چرا كه هدف آن يك نوع اقدام نمادين جمعي در همدلي با داخل كشور بود. البته يقينا شرمگينانه [!!] است كه در فضاي آزاد فعاليت جمعي در خارج كشور، براي ايجاد يك كنش جمعي نياز باشد كه همه به سكوت دعوت شوند، اما واقعيت اين است كه متاسفانه فضاي باز و آزاد الزاما باعث همراهي و هم افزايي فعالان اپوزيسيون نمي شود. كاش فرهنگ كار جمعي در ما كمي بهتر بود و بر سر هر اختلاف كوچك در ديدگاههايمان، به جنجال و اتهام و برچسب زدن به يكديگر دست نمي زديم.
اين ضد انقلاب فراري ادامه مي دهد: اگر با خود روراست باشيم، ظاهرا ما در اين زمينه مفلوج شده ايم و از حركتي موثر و رو به جلو ناتوان مانده ايم و انگار نياز به فيزيوتراپي داريم! به همين دليل حتي از كوچكترين حركتهايي كه بتواند اين بيماري را كمي درمان كند، مجبوريم استقبال كنيم يا كه حداقل آن را نكوبيم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • ۱۶:۰۴ - ۱۳۹۰/۰۹/۲۹
    0 0
    خوشم میاد گاو گیجه گرفتند.یه ذره تو سر و کله هم بزنند انتخابات تموم شده.

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس