به گزارش مشرق، عکس ساختمان کنگره آمریکا یا ساختمان کاپیتول با گنبد سفید رنگ آن برای بسیاری از ایرانیان آشناست. ساختمانی که بسیاری از مواقع با ساختمان کاخ سفید در بین افکار عمومی اشتباه گرفته میشود.
شاید تا پیش از مطرح شدن پرونده هستهای ایران در آژانس انرژی اتمی و ارسال آن به شورای امنیت سازمان ملل متحد و نتعاقب آن وضع شدن تحریمهای یکجانبه و چند جانبه اقتصادی، مردم ایران آشنایی چندانی با تاثیرگذاری کنگره در ساختار سیاست خارجی آمریکا نداشتند و این آشنایی بیشتر به صاحب نظران در حوزه سیاست خارجی و مسائل آمریکا اختصاص داشت.
بیشتر بخوانید:
فایل صوتی اظهارات صالحی منتشر شد
نامه ضد آمریکایی ظریف به همتایانش
در ذهن اغلب ایرانیان این وزارت امورخارجه آمریکا و رییس جمهور این کشور بود که مصداق تصمیم گیر نهایی در قبال سیاست خارجی آمریکا شناخته میشد.
با این حال با تصویب تحریمهای ظالمانه از سوی آمریکا علیه ایران و همچنین عمومی شدن بحثهای مرتبط با برجام به پخش زنده جلسه استماع کنگره در خصوص توافق هسته ایران و کشورهای عضو ۱+۵ جایگاه نهاد قانوگذاری آمریکا در سیاست خارجی این کشور را به ایرانیان شناساند.
برخی از مهمترین تحریمهای آمریکا همچون تحریم فروش نفت ایران و تحریم بانک مرکزی در قالب مصوبات لایحه دفاعی آمریکا و مستقیماً از سوی کنگره تصویب شدهاند که البته همراه با چراغ سبز دولت اوباما بود.
از همین رو و با درک همین قدرت تصمیم گیری کنگره به عنوان قوه مقننه در ساختار سیاسی آمریکاست که نزدیک شدن انتخابات کنگره در آبان ماه سال جاری اندک امیدی را در ذهن سیاستمداران ایرانی برانگیخته تا شاید با به قدرت رسیدن دموکراتها در کنگره ترمز دونالد ترامپ در تخریب برجام کشیده شود. این امید زمانی که نمایانتر میشود که حسن روحانی رییس جمهور کشئرمان در مراسم افطاری خود در بین روحانیون گفت: توجه داشته باشید که شرایطی که امروز در آمریکا وجود دارد نیز دائمی نیست و معلوم نیست که در انتخابات میان دورهای کنگره و دیگر انتخابات پیش رو در کشور، چه اتفاقی بیفتد.
به دور از هر گونه تعصب سیاسی واقعاً امکان توازن قدرت در کنگره آمریکا در انتخابات پیش رو در صورت فرض گرفتن حمایت صد درصدی دموکرات برای بازگشت آمریکا به برجام وجود دارد یا نه؟
دموکراتها و وتوی ترامپ
واقعیت این است که حداقل بر اساس ظرفیتهای قانونی موجود در آمریکا کنگره در صورت اراده هر دو شاخه آن یعنی مجلس نمایندگان آمریکا و مجلس سنا توانمندی ملزم کردن دولت برای بازگشت به برجام دارد. این امر نیاز به ارائه یک طرح از سوی یکی از نمایندگان دو شاخه کنگره و تصویب آن نیاز دارد. البته با توجه به عدم بار مالی چنین مصوبهای برای دولت آمریکا مجلس سنا نیز میتواند راسا اقدام به تصویب چنین قانونی کند.
در این میان نباید فراموش کرد که دونالد ترامپ به عنوان رییس جمهور آمریکا حق وتوی مصوبات کنگره را دارد و تنها در صورتی که مصوبه فوق با رأی دو سوم در هر دو شاخه کنگره به تصویب برسد، امکان بی اثر کردن قانون فوق فراهم میشود.
نمونه چنین جریانی در خصوص تصویب مجدد قانون "جاستا" که بار اول با وتوی اوباما رد شد به چشم میخورد. حتی در صورتی که بخشی از قدرت سیاسی در آمریکا به دنبال استیضاح دونالد ترامپ باشد، باید چنین اقدامی ابتدا به تصویب نصف به علاوه یک مجلس نمایندگان و همچنین دو سوم اعضای کنگره آمریکا برسد.
با توجه به چنین شرایطی روشن است که در صورت تغییر وضع موجود باید بیش از نیمی از مجلس نمایندگان و همچنین دو سوم مجلس سنای آمریکا به کنترل دموکراتها در بیاید.
حالا سئوال اصلی اینجاست که این امر تا چه اندازه امکان پذیر است؟
مختصات انتخابات کنگره چیست؟
ساختار کنگره بازتابی از انگیزه بنیانگذاران آمریکا برای حفظ ساختار فدرالی و استقلال ایالتهای این کشور است. مجلس نمایندگان همانند مجلس عوام انگلیس و یا مجلس شورای اسلامی ایران نشان دهنده سهم ایالتها در تصمیم گیریهای پارلمانی بر اساس جمعیت آنهاست. در مقابل مجلس سنا با اختصاص دو سهمیه به هر کدام از ایالتها با ۱۰۰ کرسی تعادل قوا را بین ایالتهای کم جمعیتتر و پر جمعیت حفظ میکند.
تا پایان سال جاری میلادی کنگره امریکا ۱۱۵ امین دوره خود را به پایان میرساند و انتخابات جدید برای تشکیل دوره ۱۱۶ کنگره در روز سه شنبه، ۶ نوامبر برگزار خواهد شد. این انتخابات میان دورهای برای همه ۴۳۵ کرسی مجلس نمایندگان ایالات متحده و ۳۴ کرسی از ۱۰۰ کرسی مجلس سنای ایالات متحده برگزیده خواهند شد.
برندگان این رقابت سیاسی از سوم ژانویه ۲۰۱۹ تا سوم ژانویه ۲۰۲۱ و در مجلس سنا از سوم ژانویه سال ۲۰۱۹ تا سوم ژانویه سال ۲۰۲۵ در کنگره آمریکا حضور خواهد داشت. البته ساختار انتخاب سناتورهای آمریکایی به گونهای است که در هر دو سال یک سوم آنان تغییر میکنند.
البته لازم به ذکر است که در این انتخابات علاوه بر انتخابات کنگره ۳۹ فرماندار ایالتهای آمریکا و همچنین شهرداریهای این کشور نیز برگزار میشود.
تکلیف مجلس نمایندگان چه میشود؟
در مجلس نمایندگان آمریکا هم اکنون ۲۳۵ کرسی در اختیار جمهوری خواهان و ۱۹۳ کرسی در اختیار دموکراتها قرار دارد. تقریباً از ۲۰۱۱ میلادی جمهوری خواهان توانستهاند، اختیار مجلس نمایندگان را در اختیار خود داشته باشند.
نکته جالب اینجاست که دمکرات در طول سالهای پس از جنگ جهانی دوم نزدیک به ۴۰ سال کنترل بلا منازع مجلس نمایندگان آمریکا را در دست داشتند. این حاکمیت دموکراتها از سال انتخابات میان دورهای آمریکا از سال ۱۹۵۲ میلادی تا سال ۱۹۹۴ به طول انجامیده است.
حالا و در صورتی که دموکراتها بتوانند ۲۴ کرسی جمهوری خواهان را از دست آنان بربایند میتوانند کنترل مجلس نمایندگان را به دست بگیرند. در این میان هم آخرین نظر سنجیهای صورت گرفته نشان دهنده جلوتر بودن نسبی دمکراتهاست. با این حال واقعیت این است که در اغلب ایالتها نمایندگان جمهوری خواه از موضع مستحکمی برخوردارند و همین ماجرا را کمی پیچده میکند.
نمونه روشن چنین اتفاقی را میتوان در انتخاب کونور لم در اولین مرحله از انتخابات کنگره آمریکا در پنسیلوانیا دید. جایی که سالهاست که جمهوریخواهان در آن برتری داشتهاند و هشت انتخابات گذشتهٔ این ایالت، با پیروزی حزب جمهوریخواه به پایان رسیده است.
شانس دموکراتها برای فتح سنا
در شاخه سنای کنگره آمریکا نیز رقابت سختی در جریان است. هم اکنون در مجلس سنای آمریکا ۵۱ کرسی به جمهوری خواهان و ۴۹ کرسی به دموکراتها تعلق دارد و در صورتی که دمکراتها تنها بتوانند یک کرسی را از جمهوری خواهان بربایند، رأی طلایی پنس به عنوان معاون رییس جمهور آمریکا و از اعضای کنگره الزامی میشود.
با این حال در انتخابات سنا هم اوضاع برای دموکراتها پیچیده است. در انتخابات ماه نوامبر ۲۴ کرسی دموکراتها به همراه دو کرسی متعلق به دو سناتور مستقل که متحد دموکراتها به شمار میآیند، به رأی گذاشته میشود و این در حالی است تنها ۸ کرسی متعلق به جمهوری خواهان به رأی گذاشته میشود.
از این ۸ کرسی، سه کرسی متعلق به ایالتهایی است که به دلیل بازنشستگی سناتورها وارد چرخه انتخابات شدهاند. با این حال چالش اساسی برای دموکراتها رقابت در ایالتهایی است که در انتخابات سال ۲۰۱۶ به ترامپ رأی دادند و وی را بر مصدر ریاست جمهوری نشاندند.
۱۰ ایالت آمریکا در این لیست قرار میگیرد و این در حالی است جمهوری خواهان تنها در یک ایالت که در انتخابات سال ۲۰۱۶ به هیلاری کلینتون رأی داد، مجبور به رقابت هستند. چشم امید دمکراتها به ایالتهای آریزونا (کرسی خالی شده به دلیل استعفا) و نوادا تا بتوانند رقابت را به سود خود خاتمه دهند.
همچنین دموکراتها نیم نگاهی به کرسیهای ایالت تگزاس، کرسی باز ایالت یوتا و کرسی باز ایالت تنسی دارند. در مقابل جمهوری خواهان امیدوارند کرسیهای دمکراتها در ایالتهای در ایندیانا، میسوری، مونتانا، داکوتای شمالی و ویرجینیای غربی به دست بیاورند تا تفوق خود را بر مجلس سنا حفظ کنند. ایالت هایی که در سال ۲۰۱۶ به ترامپ و در سال ۲۰۱۲ به میت رامنی رای داده بودند.
عبرتهای تاریخی در خصوص رفتار آمریکاییها
همین نگاه کوتاه میتواند ما را به این نکته برساند که شانس دموکرات برای تغییر در موازنه قدرت کم نیست، اما عملاً نمیتواند قدرت دونالد ترامپ را محدود کند.
شاید یکی از نمونههای تاریخی چنین مصافی تلاش دموکراتها برای ملزم کردن جورج بوش برای خروج از عراق پس از پیروزی آنها در انتخابات میان دورهای کنگره در سال ۲۰۰۶ بود.
انتخاباتی که بخش زیادی از مردم آمریکا در پاسخ به جنگ طلبیها بوش به رقبای دموکرات وی رأی دادند. اما تلاشهای دمکراتها با وجود برتری عددی در هر دو مجلس نمایندگان و سنا به جایی نرسید. یکی از نمونه ها ملزم کردن دولت آمریکا برای ارائه برنامه خروج از عراق تا اکتبر سال ۲۰۰۷ در صورت تصویب بودجه وزارت دفاع آمریکا بود که با وتوی بوش روبه رو شد و عملاً به جایی نرسید.
در کنار این نباید فراموش کرد که مقابله با ایران بخشی از سیاست دو حزبی آمریکا است و هر دو حزب دموکرات و جمهوری خواه سیاست یکسانی در مقابل آن دارند. شاید روشنترین مصداق در این باره تصویب تحریمهای ISA و کاتسا در کنگره آمریکا باشد. هر دو تحریم فوق عملاً با اجماع سناتورها به تصویب رسید و در این میان تنها برنی سندرز سناتور مستقل آمریکایی بود که به هر دو طرح رأی منفی داد.
شاید همین مسئله ضرورت نگاه واقع بینانه سیاستمداران و هدایت کنندگان سیاست خارجی کشور به تحولات فوق را بیشتر میکند.