به گزارش مشرق، شاید بتوان گفت اولین پالس آشکار برای برجام منطقه ای را آقای روحانی، در روز اجرایی شدن برجام هسته ای در 26 دی ماه 94 داد که گفت: "برجام می تواند به عنوان یک راه حل برای حل و فصل مسایل منطقهای هم مورد استفاده قرار بگیرد."
بیشتر بخوانید:
آیا انتخابات میاندورهای آمریکا ناجی برجام میشود؟
بعد از این تمرکز دولت روحانی بیشتر به برجام هسته ای بود تا اینکه با لغونشدن تحریم ها و باقی ماندن مشکلات اقتصادی مجددا حسن روحانی در پیام نوروزی خود خطاب به مردم در آغاز سال 95 صراحتا از عبارت «برجام 2» نام برد و مدعی شد به واسطه آن تمام مشکلات اقتصادی ایرانیان حل خواهد شد که البته همان روز با واکنش صریح رهبرمعظم انقلاب مواجه شد و این پروژه تا مدتی به اغماء رفت تا اینکه مجددا در مناظرات انتخاباتی سال 96 روحانی وعده برداشته شدن تحریم های غیرهسته ای را داد، و این معنی جز مذاکره بر سر موضوعات موشکی و منطقه ای نداشت.
اما ماجرا زمانی جالب تر می شود که در 21 آذر 96 موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در جلسه پارلمان اروپا رازی را افشا می کند؛ وی ادعا کرده بود که در بخش مقدمه (PREAMBLE) توافق هستهای ایران "نیمجملهای" با این مضمون وجود دارد که خواستار قرار دادن برجام به عنوان زیربنایی برای تعامل سازنده در منطقه است. او گفت:" که این جمله به درخواست ایران در بخش مقدمه برجام گنجانده شده است. در بخش مقدمه این توافق 104 صفحهای، نه در یکی از بندهای آن- من الان آن را حفظ شدهام- یک ارجاع در حد یک نیمجمله با این مضمون وجود دارد؛ این توافق میتواند مسیر را برای نوع دیگری از تعامل یا تعاملی سازندهتر در منطقه فراهم کند و زیربنای آن را ایجاد کند. آن جمله- شاید الان دارم یک راز را افشا میکنم- به درخواست ایران گنجانده شد. در آن زمان این ایران بود که بر انجام مذاکره در حوزههای دیگر اصرار داشت."
در آن سوی ماجرا هم مسئله نقض روح برجام به عنوان نمادی از تمرکز آمریکا و اروپا بر روی محدود کردن فعالیت های منطقه ای و موشکی ایران در دوره اوباما مکررا مطرح شد و حتی تحریم های مرتبط با این موضوعات هم رسما اعمال شد تا ایران را به پذیرش برجام های بعدی وادار کنند.
برای مثال فدریکا موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در 17 آبان 96 مطلبی در واشنگتن پست نوشت : "باید به همه مسائل رسیدگی شود و رسیدگی به همه آنها هم اکنون در چارچوب ها و مجمع های دیگر جریان دارد. اتحادیه اروپا هنوز تحریم های غیرهسته ای را دقیقاً برای آن هدف باقی نگه داشته است."
در دوره ترامپ هم که خواست اصلی دولت آمریکا روشن و واضح است، تعطیلی فعالیت های موشکی و خروج ایران از منطقه و دست کشیدن از حمایت جبهه مقاومت و به عنوان نمونه تحریم کاتسا یا همان مادر تحریم را هم برای این هدف وضع و اعمال کردند. در کنار ترامپ هم اروپایی ها رسما بطور مکرر مسائل منطقه ای و موشکی را جزو خواست های اصلی خود قلمداد کردند و سیاست چهارستونی امانوئل ماکرون که یکی از ستون هایش عدم حمایت ایران از گروه های مقاومت و اصولا محدود کردن فعالیت های منطقه ای جمهوری اسلامی است، مطرح شد.
همه این ماجراها ادامه پیدا می کند تا اینکه نشانه های مذاکرات منطقه ای روشن تر می شود و گویا یمن و انصارالله اولین قربانی ها هستند. حمید بعیدی نژاد سفیر ایران در لندن در 3 اسفند 96 در یادداشتی به صراحت از مذاکره با انگلیس بر سر مئسله یمن و به نتیجه رسیدن و از تصمیمات مهمی خبر می دهد: "ایران و انگلیس تصمیمات مهمی در خصوص اقدام به پایان دادن به بحران یمن اتخاذ کردند."
در همین حین سیاسیون غرب گرا که نقش جاده صاف کنی را ایفا می کنند وارد میدان می شوند. مصطفی تاجزاده در گفتگو با اعتماد آنلاین در 7 اسفند 96 صراحتا می گوید : "باید به سرعت به سمت برجام منطقه ای برویم." و روزنامه های اصلاح طلب هم با انتخاب تیترهای خود به استقبال برجام های بعدی می روند.
تا اینکه چند روز بعد از طرح این موضوعات ، نشریه والاستریت ژورنال در 29 اسفند 96 می نویسد: "دیپلماتهای اروپایی با عراقچی در حاشیه کنفرانس امنیتی مونیخ با هدف انجام گفتوگوهایی برای محدود کردن فعالیتهای ایران در منطقه، دیدار کردند. گفتوگوهایی درباره آنچه که"دخالت ایران در یمن" خوانده شده، مطرح شده است."
اما در 3 فروردین 97 است که نشریه آمریکایی نشنال صراحتا از سیگنال هایی از طرف ایران برای محدود کردن حوثی ها خبر می دهد. نشریه نشنال به نقل از منابع عالیرتبه نوشت که اخیرا در پی دیپلماسی ارتباطی مخفی، «ایران از طریق یک طرف بینالمللی سیگنالهای جدیدی درباره تمایل به مذاکره برای راهکار سیاسی در یمن ارسال کرده است.» نشنال با ادعای اینکه این مسئله درپی افزایش فشارها بر ایران به خاطر نقشی که در جنگ یمن ایفا میکند، رخ داده و به نقل از این منابع نوشت که این سیگنالها حتی شامل "تمایل برای محدود کردن فعالیت های حوثیها نیز میشود."
حسین موسویان از اعضای سابق تیم مذاکره کننده روحانی در 30 اردیبهشت 96 در مصاحبه با روزنامه شرق بازهم به تئوریزه کردن برجام منطقه ای می پردازد و می گوید: "دعوای ما راجع به غنیسازی بود. ما این دعوا را با برجام بردیم...دعوای جدید ما با امریکا درباره موضوع هستهای نیست. نباید یادمان برود دعوا الان سر مسائل منطقه است. امریکا بهخاطر مسائل منطقهای و نه بهدلیل هستهای از برجام خارج شد. یک فرصتی برای ایران ایجاد شده که با استفاده از برجام و شکاف ایجاد شده و انزوای امریکا بتواند ابتکارات جدیدی را در گفتوگو با قدرتهای جهانی برای مدیریت صلح در بحرانهای منطقه به خرج دهد. ما در مورد منطقه باید وارد یک ابتکارات صلح جدید شویم."
عراقچی معاون وزیر امور خارجه در 7 خرداد 97 در برنامه گفتگوی ویژه خبری آب پاکی را روی دست همه می ریزد و با استثنا خواندن یمن، خبر از مذاکرات منطقه ای بر سر مسائل یمن می دهد: "مذاکرات منطقه تنها درباره یمن به دلیل مسایل انسانی و رنجی که آنها میبرند تصمیم گرفتیم با اروپاییها گفتگوهای جداگانه ای داشته باشیم. آقای جابری انصاری با تیمی از ایتالیا، فرانسه و انگلیس درباره یمن مذاکرات را پیش میبرد."
بلافاصله خبرگزاری رویترز در 8 خرداد 97 آغاز مذاکرات را از ماه فوریه و تلاشی برای خروج آمریکا از برجام قلمداد می کند و می نویسد : "پیشرفتهای خوبی در گفتوگوهای میان ایران و کشورهای اروپایی برای پایان دادن به درگیریها در یمن حاصل شده است. این مذاکرات از ماه فوریه به عنوان بخشی از تلاشهای کشورهای اروپایی برای جلوگیری از خروج دولت آمریکا از توافق هستهای برجام آغاز شدند. یمن اصلیترین محور این گفتوگوها را تشکیل میدهد." خبرگزاری رویترز به نقل از سه دیپلمات می نویسد : مذاکرات پیشرفت قابل توجهی داشته و در مسیر صحیح پیش میرود."
حالا همه چیز عیان شده است، دولت آقای روحانی مجددا با بهانه ای ، مذاکرات منطقه ای را آغاز کرده و گواینکه اولین قربانی هم یمن و نیروهای مقاومت انصارالله هستند. آیا این مذاکرات که به تعبیر رویترز تلاشی برای خروج آمریکا از برجام بود، اکنون تبدیل به عملی کردن یکی از 12 شروطی شده است که مایک پومپئو وزیرامور خارجه آمریکا مبنی بر پایان دادن حمایت ایران از حوثی ها شده است؟! آیا برجام منطقه ای از یمن کلید خورده است؟
مسئله مورد توجه کشورهای اروپایی و آمریکا در یمن نه مذاکره گروه های سیاسی و نه کمک های بشردوستانه و نه میانجیگری است بلکه خلع سلاح انصارالله و تحویل بی سر وصدای یمن به عربستان است. مسئله یمن و موضوعات منطقه ای موضوع مشترکی میان ایران و غرب نیستند که برای آن مذاکره کرد و منافعی نصیب کشورهای مظلوم منطقه داشته باشد.
تمامی این اقدامات و اظهارات روشن مبنی بر شروع مذاکرات منطقه ای از مسئله یمن را باید کنار تلاش های داخلی برای تصویب کنوانسیون های مورد درخواست FATF دید، از کنوانسیون پالرمو تا کنوانسیون تامین مالی تروریسم که هر دو حرکت ، موازی یکدیگر در حال انجام است و نتیجه آن قیچی کردن محور مقاومت خواهد بود.