به گزارش مشرق، «حسین شریعتمداری» در یادداشت روزنامه «کیهان» نوشت:
دیروز تصاویری از حضور رئیسجمهور در مجموعه تفریحی توچال و بازدید ایشان از تله کابین این مجموعه در رسانهها منتشر شد. این تصاویر آقای روحانی را در لباس ورزشی و در حالی که کلاه و لباس و کفش ایشان از برندهای معروف و گرانقیمت خارجی است، نشان میدهد.
حضور رئیسجمهور در توچال در شرایطی که برخی از مشکلات اقتصادی، از جمله افزایش لجام گسیخته قیمت دلار و سکه و مسکن مردم، و مخصوصا اقشار مستضعف جامعه را -به علت شاخص بودن این اقلام- تحت فشار قرار داده و گرهگشایی مسئول اجرایی کشور را میطلبد، با واکنشهای منفی فراوانی روبرو شد که اشاره به برخی از این واکنشها با این منظور که هشداری دلسوزانه باشد، ضروری به نظر میرسد.
۱- انتظار طبیعی مردم از رئیسجمهور کشورشان در شرایطی که افزایش سرسامآور و لجام گسیخته بهای ارز و قیمت طلا، جامعه را با نگرانی جدی روبرو کرده است این بود که ایشان را در جلسات و نشستهای رسمی و در حال گرهگشایی از این معضل ببینند و نه در یک مجموعه تفریحی! و باید به ملت حق داد که این حرکت رئیسجمهور را بیتوجهی به مشکلات مردم و احیاناً اهانت به خود تلقی کنند.
خداوند تبارک و تعالی بر درجات امام راحلمان(ره) بیفزاید که وقتی مردم ایران در زمستان ۵۷ به علت اعتصاب کارکنان نفت در تهیه سوخت با مشکل روبرو بودند، دستور داد بخاری محل اقامت ایشان در نوفللوشاتو را خاموش کنند و یا به قول آقای حیدر رحیمپور، حضرت آقا از خوردن آجیل در منزل ایشان خودداری کرده و فرموده بودند؛ وقتی سایر مردم توان تهیه و خوردن آجیل را ندارند شایسته نمیدانم که رهبر از این تنقلات استفاده کند و...
۲- امسال را رهبر معظم انقلاب با هدف مقدس و منطقی سامان بخشیدن به عرصه اقتصادی کشور، «سال حمایت از کالای ایرانی» نامیدهاند و رعایت و ترویج این گفتمان بیش از همگان از رئیس قوه مجریه انتظار میرود و از این روی استفاده رئیسجمهور از لباسهای ورزشی گرانقیمت با مارک و برندهای غربی، نه فقط نمیتواند توجیه قابل قبولی داشته باشد بلکه بیحرمتی به مردم و تولیدکنندگان و کسبهای است که از قضا بر اثر ناکارآمدی تیم اقتصادی دولت ایشان از تولید بازمانده و کسب و کار خود را از دست دادهاند.
۳- و بالاخره اینکه پیرزنی به کریمخان زند شکایت برد که نیمه شب و هنگامی که در خواب بوده است، دزدان به خانهاش دستبرد زده و اموالش را به غارت بردهاند. کریمخان گفت؛ چرا خوابیده بودی که دزدان چنین کنند؟ و پیرزن گفت؛ پنداشتم که تو بیداری!