گروه جهاد و مقاومت مشرق - دیروز در جبهههای جنگ روایتگری میکرد و امروز از ایثار و ارزشهای دفاع مقدس میگوید. با عباس سنجری، مجری و گزارشگر پیشکسوت رادیو، کسی که خود نیز یادگاری از جنگ است و سال 64 در منطقه عملیاتی فاو شیمیایی شده، گفتوگویی کردهایم که در ادامه میخوانید. از سنجری در دومین جشنواره تجلیل از خبرنگاران و رسانههای برتر در حوزه ایثار و شهادت به عنوان گزارشگر پیشکسوت رادیو تقدیر شده است.
از چه سالی کار گزارشگری را شروع کردید؟
از سال 1360 وقتی 20 سال بیشتر نداشتم کارم را در رادیو به عنوان گزارشگر آغاز کردم.
در رادیو گروهی به عنوان گزارشگران رادیو تشکیل داده بودیم که تمامی فعالیتهای سیاسی، فرهنگی، هنری و اجتماعی را در آن پوشش میدادیم.
مهمترین اولویت من در تهیه گزارش، حضور در جبهه و دیدار با خانوادههای شهدا بود تا جایی که در خطوط مقدم غرب و جنوب کشور حضور داشتم. خدا بیامرزد همه شهیدان را. با شهیدان آبشناسان، بروجردی، موحد دانش و... گفتوگوها داشتهام.
گزارشهای من در برنامههای در جبهه چه میگذرد؟ پیام جبهه، خانه و خانواده و راه شب رادیو و سلام صبح بخیر پخش میشد.
شنیدهایم از بنیانگذاران رادیو جبهه بودهاید؟
آن موقع با آقایان محمد رحمان نظام اسلامی، حمید خزایی، محمدحسین حرمی، حسین نورشاهی و مهران دوستی گزارشهای رادیو جبهه را تهیه میکردیم.
گویا طراح برنامه «وضعیت قرمز» هم بودهاید؟
در هشت سال دفاع مقدس وقتی وضعیت قرمز اعلام میشد، برنامههای روتین شبکه قطع و بعد از برقراری وضعیت سفید ادامه پیدا میکرد. برای همین تصمیم گرفتم ویژهبرنامهای تولید کنم که در این وضعیت بحرانی برای آرامش هر چه بیشتر مردم از رسانه رادیو پخش شود.
احساس میکنم این برنامه موفق شد در آن لحظات پراسترس، آرامش نسبی را برای شنوندگانش فراهم کند. آن زمان چون عضو ستاد پشتیبانی و امداد استانداری تهران بودم براحتی میتوانستم با مسئولان و دستاندرکاران حراست از آسمانها گفتوگو و آن را در دل همین برنامه پخش کنم.
به خاطر میآورم به محض این که وضعیت قرمز و بمباران میشد، با اولین نیروهای امدادی به محل بروز حادثه میرفتیم و برای مردم گزارش تهیه میکردیم.
گزارشگری آن زمان چه فرقی با گزارشگری امروز داشت؟
معتقدم جوانهای امروزی خیلی نازپرورده شدهاند. ما برای گزارشهای چند دقیقهای روزها وقت میگذاشتیم و حتما به محل مورد نظر میرفتیم، ولی در حال حاضر بیشتر گزارشها به صورت تلفنی تهیه میشود.
یادم هست عملیاتی را با موفقیت پشتسر گذاشته بودیم و مشغول خوردن یک استکان چای بودم. متوجه شدم رزمندهها برای رساندن خبر سلامتشان به خانواده به دنبال ارتباط تلفنی هستند. ضبط را روی پاترول گذاشتم و رزمندهها را صدا کردم تا دورم جمع شوند. از آنها خواستم ضمن معرفی خود، خبر سلامتشان را به خانوادههایشان بگویند. یادم هست این صداها در قالب برنامه «پیام سلامتی رزمندهها» پخش شد که میتوانم به عنوان یکی از کارهای ماندگار در رادیو به آن اشاره کنم که بعدازظهرها ساعت 15 به مدت نیم ساعت روی آنتن رادیو میرفت.
برای علاقهمندان به حرفه گزارش و گزارشگری چه توصیهای دارید؟
گزارش، کاری سخت و طاقتفرساست. گزارشگر باید همانند کسی که در کنار کوره آتش زحمت میکشد گرما را با وجودش حس کند. یعنی همیشه در صحنه باشد تا بتواند پیام را بخوبی به مخاطبش انتقال دهد.
کسی نمیتواند ادعای گزارشگری داشته باشد، ولی از راه دور از وقایع مطلع شود. من بعد از گذشت 35 سال کار در عرصه رادیو، هنوز همان عشق و علاقه را به کار گزارش و گزارشگری دارم. متاسفانه در امر آموزش به گزارشگران جوان، از سواد و تجربیات ما استفاده نمیکنند و از دانش کسانی به عنوان استاد بهره میبرند که حتی یک گزارش تهیه نکرده اند و فقط و فقط با کاغذ سر و کار دارند.
مظلومیت بچههای رادیو
بچههای رادیو همیشه مظلوم واقع شدهاند. از یک بازیگر تلویزیون شاید بارها فیلم و عکس چاپ شود، ولی از آدمهایی که صدایشان در همه برنامهها شنیده میشود، نامی برده نمیشود.
متاسفانه در برنامههای پرمخاطب تلویزیون مثل خندوانه و دورهمی از هنرمندان رادیویی دعوت به عمل نمیآید که یک دنیا حرف تازه برای مخاطبانشان دارند. امیدوارم این مهم در آیندهای نزدیک محقق شود. معتقدم بچههای رادیو، هنرمندان گمنام این مملکت هستند که مردم فقط صدایشان را میشنوند. متاسفانه حتی در سالروز تاسیس رادیو از هنرمندان تلویزیونی به عنوان مهمان دعوت میکنند. معتقدم کسانی که در تلویزیون موفقتر هستند از اتوبان رادیو عبور کردهاند.
*جام جم