گروه جهاد و مقاومت مشرق - حمید داودآبادی، رزمنده و نویسنده دفاع مقدس در یک پست اینستاگرامی نوشت:
پس از اینکه آقاسعید از دفترمقام معظم رهبری تماس گرفت وگفت که برای روز پنجشنبه قرار دیدار با حضرت آقا داریم، نمی دانستم از خوشحالی چه کنم.
قرار بود من و مسعود دهنمکی برای نماز مغرب و عشا و نشستی صمیمانه خدمت ایشان برسیم. به آقاسعید گفتم که بچه هایم را خواهم آورد، و بردم. سعید ۹ ساله و مصطفی ۵ ساله را.
با خود اندیشیدم چه چیزهایی همراه ببرم. اولین چیزی که به ذهنم رسید، تعدادی عکس از عملیات تفحص شهدا در منطقهی فکه و چند عکس از مراسم عاشورا در نبطیه لبنان بود.
برخی از نوشته های دیگر حمیدداودآبادی را بخوانیم:
ماجرای پای قطعشده در ساکِ آقای عکاس + عکس
از مادر حاج احمد متوسلیان خجالت بکشید
اسیری که با دستور مستقیم رهبر انقلاب آزاد شد + عکس
«یوسف» ی که ۲۰۰ فرزند دارد + عکس
۳۵۰۰ عکسِ این عکاس را آزاد کنید! + عکس
«سیداکبر» که پدرش را نمیشناخت، من را شناخت! + عکس
حالا چه کسی زیر گوش آقای نویسنده کشیده بزند؟ + عکس
عکس/ آقای نویسنده در اولین روزهای جبهه
«محمدرضا» رفت بهشت زهرا و دیگر برنمیگردد! + عکس
ناگهان فکر خوبی به ذهنم رسید. چند وقتی بود دنبال مجوز انتشار مجله ای مختص دفاع مقدس بنام فکه بودم. رفتم سراغ "محمدعلی صمدی" و از او خواستم عکسی ویژه از حاج احمد متوسلیان را که درکنار حضرت آیت الله خامنه ای در کردستان نشسته، برایم بیاورد.
آن زمان اسکن و فتوشاپ و از این حرف ها نداشتیم. سریع رفت و از آن عکس یک فتوکپی رنگی گرفت و آورد.
غروب پنجشنبه ۶اسفند ۱۳۷۷خدمت حضرت آیتالله خامنهای رسیدیم. نماز را که در محیطی باصفا خواندیم، آقا روی همان سجاده برگشت رو به ما و دور هم نشستیم به صحبت و صفا. از هر دری سخنی آمد. دو سه ساعتی به بحث و صحبت و بهره گیری از بیانات و نظرات بسیار ارزشمند ایشان در زمینهی فرهنگ و کارفرهنگی بهخصوص در عرصهی دفاع مقدس گذشت.
(شرح مفصل جلسه بماندبرای بعد!)
اواخر جلسه بود که جلد اول کتاب "یاد ایام" خود را به ایشان تقدیم کردم که چون قبلا آنرا خوانده بود، برصفحهی اول آن مرقوم فرمودند:
"ان شاءالله این نوشته را قدمی قرار دهید بسوی خلق یک قصّه بلند خوب و هنرمندانه.
موفق باشید
سیدعلی خامنهای"
و کتاب را به خودم دادند.
مسعود سریع عکس شهید "هادی ثنایی مقدم" را که آقا از آن خیلی تعریف کرد و گفت که آن را در اتاق خودش نگه می دارد (قبلا خاطرهی آن را منتشر کرده ام)، برداشت و درخواست کرد تا برآن عکس چیزی بنگارد که آقا روی عکس، بر دست شهید امضا فرمودند.
سپس تقویم یاد یاران را خدمت آقا داد که ایشان یکی دو خطی برآن نگاشت. (چون خود مسعود راضی نیست، نمی گم آقا چی نوشت!) سریع عکس حاج احمد را آوردم و از حضرت آقا خواستم تا برای انتشار این عکس در مجلهی فکه، یادگاری ای برآن مرقوم بفرمایند.
ایشان نگاه زیبایی به عکس انداختند و گفتند که از حاج احمد متوسلیان خاطرات زیادی دارم.
و بر عکس نگاشتند:
"بسمه تعالی
- صلوات و سلام خداوند بر ارواح طیبهی شهیدان و بر رزمندهی با اخلاص بی نشان حاج احمد متوسلیان
سیدعلی خامنه ای"
خرداد ۱۳۷۸ با چاپ اولین شمارهی مجلهی فکه، آن عکس و دستخط آقا را در پشت جلد آن منتشر کردم.