سرویس سیاست مشرق - دیدار دکتر علی اکبر ولایتی، فرستاده ویژه جمهوری اسلامی، با ولادیمیر پوتین، رییس جمهور فدراسیون روسیه، توجهات بینالمللی بسیار را به خود جلب کرده است. هر دو طرف این دیدار، بعد از این ملاقات از محتوای مذاکرات و نتایج به دستآمده ابراز رضایت کردند و این نشان می دهد که گام نخست استراتژی «نگاه به شرق»، برای موازنه سازی علیه دشمنیهای عیان محور غربی-عبری-عربی علیه کشورمان محکم برداشته شده است.
اما این دیدار بسیار مهم و راهبردی، علاوه بر آن که خشم و ناراحتی و عصبیت بسیاری را در تلآویو، ریاض و واشینگتن به دنبال داشته، ظاهرا موجب ناراحتی و رنجش برخی وابستگان به یک اردوگاه فکری خاص در داخل کشور هم شده است.
از همین رو، علی اکبر ولایتی، فرستاده ویژه ایران به روسیه در مصاحبه با روزنامه روسی کامرسانت گفت:
" همکاریها بین ایران و روسیه دشمنان زیادی دارد، ولی با وجود این دشمنیها، دو کشور به توسعه این روابط ادامه خواهند داد."
دکتر «سعدالله زارعی»، استاد دانشگاه و رییس موسسه مطالعات راهبردی «اندیشهسازان نور» در مصاحبه با تسنیم(23 تیر) درباره تبلیغات منفی حول رابطه راهبردی ایران-روسیه چنین گفت:
" در ارتباط با مناسبات ایران با قدرتهای آسیایی در کشور با یک نوع تبلیغات منفی و مغرضانه روبهرو هستیم. این تبلیغات توسط مخالفان قدرتیابی ایران و کشورهای آسیایی صورت میگیرد. آنها با پنهان کردن نگرشهای غربگرایانه خود و با استفاده از بعضی الفاظ، اسناد و رخدادهای تاریخی چنین وانمود میکنند که نگران سیطره روسیه یا چین بر کشورند، اما هنگامی که دلائلشان مورد بررسی قرار میگیرد، متوجه میشویم، حساسیتی که درباره مناسبات ایران و روسیه یا تهران و پکن دارند، به هیچ وجه در خصوص روابط ایران و انگلیس ندارند، این در حالی است که دشمنی انگلیسی علیه ایران یک دشمنی جاری است، یعنی همین الآن ما شاهد کارشکنیهای انگلیسیها علیه منافع ملی ایران در بسیاری از موضوعات هستیم، همین مسئله شامل آمریکاییها و فرانسویها هم میشود، این در حالی است که ما حداقل در یکصد سال گذشته شاهد هیچ نقطه تاریک و منفی در مناسبات ایران با روسیه، چین یا هند نبودهایم."[1]
شاید یکی از مصادیق این تبلیغات منفی برضد گسترده سازی جبهه ضدتحریم توسط جمهوری اسلامی، روزنامه اصلاحطلب «بهار» است. این روزنامه برای تیتر یک خود در روز شنبه (23 تیر) این عنوان را انتخاب کرده است: «توپ در زمین روسیه»
و روتیتر این مقاله هم مقصود نویسنده آن (و گردانندگان بهار) را عیانتر نشان می دهد: «آیا نهایتا پوتین تهران را قربانی میکند»
در همین رابطه بخوانید:
انتخاب چنین روتیتر و تیتری به عنوان تیتر یک، نهایت عصبانیت از فضای مثبت و سازنده ایجاد شده در ملاقات پوتین با نماینده ویژه رهبر انقلاب را نشان می دهد. این در حالی است که مثلا «حمیدرضا آصفی»، سخنگوی وزارت خارجه در دولت اصلاحات، به عنوان یک دیپلمات باسابقهی اصلاحطلب حتی نوع نشستن ولایتی در برابر پوتین را هم دارای پیام می داند:
" آقای پوتین دکتر ولایتی را روبروی خود قرار دادند و این گفتوگو را به عنوان یک مذاکره جدی تلقی و از حالت تشریفاتی خارج کردند. نوع چیدمان نشستن نشان دهنده فضایی است که در روابط وجود دارد. روبروی هم نشستن مخصوص ملاقات دو همتا در مذاکرات است و این نحوه قرارگیری گویای این مطلب است که آقای پوتین جایگاه دکتر ولایتی را در مرتبه خود قرار داده و برای این دیدار اهمیت قائل شده است. لذا این سفر در این مقطع پیامی روشن برای کشورهای منطقهای، فرامنطقهای، دوستان و دشمنان جمهوری اسلامی ایران دارد."[2]
در چنین فضایی، نویسنده مقاله روزنامه بهار، منفیترین تیتر ممکن را برای مطلب خود برمی گزیند تا به زعم خود چنینی القاء کند که "اتفاق مهمی نیافتاده و روسیه نه تنها مناسب همکاری نیست که یک مظنون همیشگی است."
البته روزنامه بهار و نویسندگان آن می توانند نظرات خاص خود را درباره سیاست خارجی جمهوری اسلامی به طور عام و این تحول مهم اخیر(مذاکره ولایتی و پوتین) داشته باشند، اما آن چه این رفتار ژورنالیستی را در این روزنامه و اصولا طیف سیاسی خاصی که بهار نماینده آن است، تاسفبار و حتی قابل ترحم می سازد، «تسلیمطلبی» نهفته در کنه این تفکر است.
این تفکر که یکی از جلوههای بیرونی آن نامه پیشنهاد مذاکره با ترامپ بود که در اواخر خرداد گذشته منتشر شد، اصولا قائل به هیچ نوع مقاومت در برابر رفتار خصمانه و قلدرمابانه دولت آمریکا در خروج یکجانبه از برجام و بازگرداندن تحریمها نیست و قصد دارد به ملت و مسوولان چنین القاء کند که هر نوع تلاش برای مقابله با زیادهخواهیهای واشینگتن بی فایده است و ما هر چه زودتر پرچم سفید تسلیم را بالا ببریم، به نفع ماست. اصولا این تفکر را با روحیه مقاومت، غرور ملی، منافع ملی و توانمندسازی مولفههای قدرت ایران کاری نیست و کنش مطلوب آنها در هر شرایط «تسلیم» و مذاکره تحت هر شرایطی است. همین طرز تفکر در مجلس ششم، نامه موسوم به «جام زهر» را خطاب به رهبر انقلاب رقم زد، همین طرز تفکر برای برجام مقام «قدسی» قایل شد و از تضمین بودن امضای جان کری داستانها ساخت و همین تفکر امروز برای مذاکره با ترامپ نسخه می پیچد که " موشکی و منطقهای را بدهیم برود"![3]
همین روزنامه بهار در 3 خرداد با تیتر «آیا توافق دیگری با آمریکا در راه است؟» سراسیمه به استقبال مذاکره با ترامپ (بخوانید تسلیم) رفت و نوشت:
"اکنون عملاً توپ در زمین ایران است و جهان منتظر است که ببیند ایران بار دیگر پای میز مذاکره مینشیند یا راه تحریم را پی میگیرد... شروع دور جدیدی از مذاکرات با حضور آمریکا و رسیدن به توافق جدید. عملی شدن این گزینه در ابتدای امر خیلی دور از ذهن میآید...اما در نگاه واقع بینانه باید گفت برجام...اقتصاد ایران را از نابودی کامل نجات داد...کشور اکنون با بحران سیاسی، اقتصادی و از همه مهمتر با بحران اجتماعی روبروست که تحریم میتواند آن را تشدید کند...پس عقلانیترین راه آغاز دور تازهای از مذاکرات و رسیدن به توافقی دیگر است."
و باز همین روزنامه در 2 تیرماه در مقالهای با عنوان «موعد تصمیم نهایی» دوباره از لزوم «واقعبین بودن» (بخوانید دست شستن از همه مولفههای قدرت) سخن گفت:
"اگر نگاه درستی به وضعیت فعلی داشته باشیم و به جای اینکه مداوم کشورهای اروپایی را به نوعی متهم جلوه دهیم، با آنها وارد مذاکره و همکاری شویم، میتوانیم از اجماع جهانی به نفع خودمان استفاده کنیم و تحریمهای آمریکا را دور بزنیم...البته این نیازمند یک رویکرد جدید است؛ زیرا به طور قطع اروپاییها در این بازی مانند ایران به دنبال منافع خود هستند. لذا سعی دارند امتیازاتی از ایران دریافت کنند که قاعدتاً مربوط به مسائل منطقهای و موشکی و حقوق بشر است...لذا باید توجه داشته باشیم که بازی دیپلماتیک بر پایه مبادله و امتیازگرفتن بنا شده است و ما نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که اروپاییها بدون هیچ امتیازی حاضر به حمایت از ایران شوند؛ بنابراین در صورتی جمهوری اسلامی برنده بازی خواهد بود که نگاه واقع بینانه تری به ماجرا داشته باشد."
فرض کنیم در مطبوعات ایرانی هم رسم بود که سفرا و نمایندگان دیپلماتیک خارجی مقاله و یادداشت بنویسند تا مواضع خود را برای ملت میزبان تشریح کنند، آیا اگر سفیر فرانسه می خواست یادداشتی در روزنامه بهار بنویسد، چیزی غیر از این می نوشت که در بالا خواندیم؟ به راستی چه طرز تفکری بر برخی مطبوعات ما حاکم است که گاه و بیگاه، با نادیده گرفتن منافع ملی و مولفههای قدرت کشور، به تریبون تمام و کمال بیگانگان تبدیل می شوند؟
سخن اینجاست که در شرایطی که حتی معاریف و اعاظم جریان اصلاحات، مثلا لیدر اصلاحات، دستکم در ظاهر هر نوع مذاکره با ترامپ را در این شرایط خلاف اصول منافع ملی قلمداد می کنند[4]، امثال نویسندگان روزنامه بهار که چنین مشتاقانه در محاسن «مذاکره به هر قیمت» مدیحه می سرایند، باید هم از هر گونه تحولی در سیاست خارجی که دست ما را در مقابله با تحریمهای غیرقانونی و خبیثانه دولت آمریکا قویتر می کند و در نتیجه سناریوی «مذاکره از موضع ضعف» را کمرنگتر از پیش می سازد، ناراحت باشند.