به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، «یورام شفاتیزر» یکی از تحلیل گران صهیونیست است که تمام توان خود را جهت تئوریزه کردن وجوه منفی اسراییل به کار می برد و در این مسیر حتی از توجیهات بی شرمانه نیز ابایی ندارد. آثار او مصرف داخلی دارد چون هیچگاه مخاطبانش در جبهه مقابل قرار نداشته اند، او خود را ملزم به پاسخگویی درباره ایرادات حیرت انگیز استدلال های خود نمی بیند.
نوشته زیر از جمله تحلیل های اوست که در روزهای جنگ ۳۳ روزه در سال ۲۰۰۶ نوشته شده است و در آن به شکل خنده داری پیروزی های مسلم حزب الله لبنان به عنوان نقاط ضعف قلمداد شده.
امروز با گذشت دوازده سال از جنگ 33 روزه و انجام عملیات تبادل اسرا با فضاحت های آن برای دولت یهود و ارتقاء حیرت انگیز حزب الله در لبنان و منطقه، احتمالا «یورام شفاتیزر» یاد گرفته است که دست پیش گرفتن همواره تاکتیک موثری نیست. وی اینگونه مینویسد:
نتایج جنگ بین اسرائیل و حزب الله در عرصه سیاسی باید ارزیابی شود و محک بخورد. اما در این مقاله اساسا به ارزیابی و سنجش فعالیتهای احتمالی و بعدی حزب الله در سطوح نظامی و تروریستی و در زمینه اطلاعرسانی تبلیغاتی پرداخته میشود. این پیش بینی بسیار نسنجیده است که بگوییم حزب الله با سرپوش نهادن بر کشتار و ویرانی که پس از عملیات نظامی عناصر آن در یازدهم ژوئیه روی داده است و بدون کوچکترین توجهی به نتایج عملی و موثر جنگ، سعی در تحقق اهدافش دارد.
البته این احتمال هم وجود دارد که نصرالله مثل همیشه سعی کند بر تمام اتفاقاتی که رخ داده سرپوش بگذارد و ضربات و خساراتی را که تشکیلاتش و لبنان متحمل شده، با سخنرانی های اثرگذارش به عنوان یک دستاورد نظامی و ارزش دراماتیک و بیسابقه در مقابل ارتش اسرائیل قلمداد کند. هر چند نصرالله با ربودن دو سرباز اسرائیل امتیاز تاکتیکی به دست آورد، در برآورد حجم قدرت، عمق و زمان واکنش اسرائیل شکست خورد.
اکنون روشن شده که حزب الله بهای گزافی متحمل شده است. بسیاری از رزمندگان و نیز زیرساختهای نظامی و مدنیاش را در جنوب لبنان از دست داده، مقر فرماندهیاش نابود شده و خسارتهای هنگفتی به مراکز ارتباطی آن در بیروت و بعلبک و مراکز زیرساختی طرفدارانش وارد آمده است. همچنین وجهه عمومی نصرالله به عنوان یک رهبر محبوب، قابل تحسین و تقدیر، توانا و ماهر خدشهدار شده است.
میتوان گفت شخصیت و جایگاه نصرالله بعد از جنگ، تاثیر بسیاری بر خط مشی حزب الله در آینده خواهد داشت. چنان که میدانیم، حزب الله تشکیلاتی چند وجهی است و موسسات دینی، اجتماعی، سیاسی و نظامی دارد که همگی با هم منبع قدرت و ویژگی آن را میسازند. با این حال، آنچه باعث شهرت، تحکیم و تثبیت جایگاه کنونی این حزب در لبنان شده، بعد نظامی و تروریستی است. این حزب در این زمینه از دو عامل بهره میگیرد: اول اینکه در زمینه جنگهای کلاسیک شبه نظامی و جنگهای چریکی فعالیت میکند و دوم، بر فعالسازی و خط دهی به تروریسم تمرکز دارد.
در سطح نظامی کلاسیک و جنگ چریکی احتمال دارد که حزب الله تمام توان خود را برای کاهش زیانهای ناشی از جنگ به کار گیرد و حتی مجبور شود پایگاههای خود را در جنوب لبنان تخلیه کند. شاید هم تحت فشارهای موجود دست به مانوری بزند تا جایگاه خود را به عنوان یک نیروی نظامی مستقل حفظ کند. همچنین در فرآیند خلع سلاح فوری خود تعلل ایجاد خواهد کرد. اگر هم بتواند جایگاه خاص خود را به عنوان تنها گروه شبه نظامی در لبنان حفظ کند، همچنان میکوشد تجهیزات نظامی استراتژیک مانند موشکهای میان برد و دوربرد بیشتری از ایران و سوریه دریافت یا دست کم، تجهیزات موجود خود را حفظ کند.
از سوی دیگر، هرگوهه تلاش برای محدود کردن توان نظامی کلاسیک حزب الله باعث میشود که این تشکیلات تمام توان خود را بر فعالیتهای تروریستی و خط دهی به تروریسم متمرکز کند.ماهیت و ویژگی عملیات تروریستی سری و مخفیانه بودن آن است؛به طوری که نمیتوان به راحتی دلیل و برهانی بر وجود فعالیت آن آورد یا آشکارا مسئولیتی را متوجه طرفداران (نصرالله) و جریان آن کرد.
به این ترتیب، پیش بینی میشود که حزب الله پس از جنگ اخیر، هم چنان از روابط خود با سازمانهای تروریستی از جمله گروههای تروریستی فلسطینی و گروههای معدودی از عربهای اسرائیل، برای ضربه زدن به اسرائیل استفاده کند و قدرت تاثیرگذاری و خنثی کردن تلاشهای سیاسی آینده را در دست خود و دوستان ایرانیاش حفظ کند. علاوه بر این، حزب الله گزینه دیگری هم پیش رو دارد و آن فعالیت تروریستی در خارج بر ضد اهداف اسرائیلی و از طریق دستگاه خاصی است که برای چنین عملیاتهایی آماده شده و در تعدادی از کشورهای جهان ریشه دوانده است. شایان ذکر است که این دستگاه به علت توافق مشترک بین حزب الله و ایران، طی سالهای اخیر هیچ گونه عملیاتی در خارج انجام نداده است.
طبق توافق دوطرف به منظور پیشبرد اهدافشان علیه اسرائیل در چارچوب مرزهای این کشور ، انجام هرگونه عملیات تا زمان جود جو نامساعدی که به دنبال عملیات تروریستی 11 سپتامبر 2001 به وجود آمده ممنوع است. با این حال، حزب الله به راحتی میتواند در صورت لزوم ، فعالیتهای تروریستی خود را از سر گیرد. حزب الله یک راه دیگر هم پیش رو دارد و آن اجرای عملیات تروریستی در خارج از طریق گروههای فلسطینی، مانند جنبش جهاد اسلامی یا تشکیلات سری اسلامی خارجی است که در گذشته از حمایت حزب الله و ایران برخوردار بودهاند. حزب الله، به خصوص حسن نصرالله، در یک زمینه اصلی مهارت و تجربه دارند و آن جنگ روانی است، زیرا این عامل در استراتژی حزب الله، قدرت آن را دو چندان میکند؛ هم چنان که حزب الله این روش را به طور هوشمندانهای برای تثبیت میزان قدرت خود در اذهان و نیز پیروز جلوه دادن اشتباهات و شکستهایش به کار میبرد.
استفاده این تشکیلات از شبکه تلویزیونی المنار که خاص این حزب است، مثال دیگری بر میزان اهمیتی است که این تشکیلات برای اطلاعرسانی و جنگ روانی به عنوان وسیلهای برای ذهنیتسازی توده مردم درباره نتایج جنگ حزب الله قائل است. بدون شک، حزب الله کماکان از عنصر جنگ روانی استفاده خواهد کرد؛زیرا این عامل حتی بعد از اعلام آتش بس نیز جایگاه مهمی در سیاستها و استراتژیهای این تشکیلات دارد.
در صورتی که حزب الله پا برجا بماند، نصر الله با تشریح اهداف مهم خود در لبنان و جهان عرب و اسلام خواهد پرداخت و روشن میکند که چطور در این جنگ پیروز شده است.همچنین به توده مردم طرفدار خود خواهد گفت که جنگ حزب الله به نام لبنان و برای دفاع از آن در مقابل تجاوزات اسرائیل بوده است و برخورداری از حمایت دولتی یا مردمی را کاملا انکار میکند. از سوی دیگر،نصر الله انگیزههای شخصیاش را از ربودن دو سرباز اسرئیلی (که همان کسب امتیاز تاکتیکی بزرگ برای تقویت جایگاه خود به عنوان رهبر مورد اعتماد که حرف و عملش یکی است) نادیده خواهد گرفت و اسرائیل را مسئول حملات و ویرانی های به بار آمده در لبنان خواهد شناخت.
به موازات آن، به بزرگنمایی جنگ سربازان خود با ارتش دفاعی اسرائیل خواهد پرداخت و خسارتهایی را که به آن وارد کرده است مانند به اسارت گرفتن سربازن و امتناع از آزادسازی بیقید و شرط آنها تحت فشار اسرائیل را حتی اگر بهای مطلوبی در ازای آنها به دست نیاورد،برخواهد شمرد. هم چنین نصرالله به تشریح ضرر و زیانهایی که به جبهه داخلی اسرائیل وارد کرده است و موفقیت تشکیلاتش در کوچاندن صدها هزار اسرائیلی ساکن در شمال اسرائیل و نیز زیانهای هنگفت اقتصادی خواهد پرداخت و آن را تنها راه مقابله با اسرائیل قلمداد خواهد کرد.
همچنین نصرالله - که چشم به ریاست کل لبنان در آینده دارد و خود را بخشی از مبارزات اسلامی میداند که تا خارج از مرزهای ملی لبنان امتداد یافته است - با هیاهوی تبلیغاتی ، حزب الله را نمونه و الگوی مبارزه سرسختانه معرفی خواهد کرد که تمام مبارزان مسلمان در جهان باید از آن تبعیت کنند. او به عزم و اراده سربازان خود که آماده فداکاری و شهادت در راه خدا هستند، افتخار میکند. این خط مشی که حزب الله برای اولین بار آن را در اوایل دهه 1980 بنیان گذاشت، اکنون شعار تمام مبارزان در سراسر جهان شده است.
در مورد قدرت حزب الله در ادعای پیروزی جنگ و در خصوص خط مشی و استراتژیهای آینده تشکیلات باید گفت تحولات این جنگ و مدت نتایج آن تاثیر زیادی در ادامه کار رهبران کنونی حزب الله مانند نصرالله و فرماندهان نظامی بلند پایه آن از جمله عماد مغنیه، رئیس ستاد تشکلات و گروه تابعان او که از پیشگامان تروریسم در اوایل دهههای 80 و 90 بودهاند، خواهد داشت. چنان که قرار باشد حزب الله رودرروی این همه مشکلات پیچیده سیاسی در داخل و فشارهای بینالمللی برای کاهش اختیاراتش قرار گیرد، احتمالا تغییرات مهمی در سطوح رهبری آن به وقع خواهد پیوست. از سوی دیگر، توان غرب و کشورهای عربی واقعگرا برای مقابله با یک تشکیلات تروریستی مورد حمایت برخی کشورهایی که از تروریسم حمایت میکنند، در بوته آزمایش قرار گرفته است.
ما اکنون با یک کشور رو به رو هستیم که تلاشهای بینالمللی برای جلوگیری از دستیابی آن به سلاح هستهای ادامه دارد. به اعتقاد ما، این فشارها مانع از بازسازی توان نظامی تروریستی حزب الله خواهد شد؛ هر چند ممکن است این امر خارج از چارچوب جنگ اسرائیل - لبنان باشد و ابعاد و بازتابهای منطقهای مهمی داشته باشد.