کتاب آزارشان به مورچه هم نمی رسید - کراپ‌شده

این افراد قبل از جنگ آدم‌هایی بودند که زندگی داشته‌اند و مانند یک فرد معمولی زندگی می‌کردند اما جنگ آنها را تغییر داد، روح انسانیت در آنها را از بین برد و ...

گروه فرهنگ و هنر مشرق - همیشه تصور بر این است که جنایتکاران بزرگ دنیا افرادی بدذات هستند که از بدو تولد خوی وحشی‌گیری در نهادشان بوده تا در سنین بزرگسالی بیرون بزند و جهانی را به ویرانه بکشاند؛ تصوری که شاید غلط هم نباشد و افرادی این گونه باشند اما خیلی از اوقات این‌گونه نیست و افرادی که دست به جنایت‌های بزرگ می‌زنند لزوماً آدم‌های عجیب و غریبی نبودند. در تاریخ داریم که بسیاری از خونریزان بزرگ جهان حتی به امور هنری که طبعاً نیاز به لطافت ذهن و روح دارد هم علاقه‌مند بوده و حتی شاید خودشان در شاخه‌ای از هنر تبحری داشتند.

نمونه داخلی آن را می‌توان یافت .سرپاس‌مختاری که در زمان حکومت رضاشاه مسوول از بین بردن مخالفان شاه بود خود دستی بر هنری موسیقی داشت اما مجال بحث در اینجا این نیست. 

سال‌ها قبل در منطقه بالکان جنگی رخ داد که تمام کشورهای منطقه را درگیر خود کرد و ملتی را آواره. بیشتر قربانیان این جنگ مسلمانان بودند که عموماً در منطقه بوسنی و هرزگوین سکونت داشتند و از سوی دو قوم صرب و کروات مورد هجوم قرار گرفتند و نسل‌کشی وحشیانه در سربرنیتسا و کشتار هشت هزار مرد مسلمان یکی از نمونه‌های آن است.
 اما در منطقه بالکان اتفاقات دیگری هم افتاده و جنایت‌های دیگری هم شده است و کسانی دیگر هم بودند که افراد مسلمان و غیرمسلمان را در دسته‌های صدنفری قتل عام کرده‌اند اما از خیلی از آنها نامی نیست و تنها مردم، فردی مانند میلووشویچ را که چندسالی هم رییس جمهوری صربستان بودند، می‌شناسند. چرا؟ چون مشهور است و به همین دلیل است از دیگر جانیان این ماجرا کمتر کسی اطلاع دارد و اصلاً کسی آنها را نمی‌شناسد اما اخیراً کتابی در ایران منتشر شد به نام «آزارشان به مورچه هم نمی‌رسید» که حاصل حضور نویسنده کتاب در جلسات دادگاه کسانی است که در جنگ بالکان دچار جنایت جنگی شده‌اند و بعد از مدتی تقریباً طولانی توسط دادگاه لاهه محاکمه شده‌اند. 

نویسنده کتاب «آزارشان به مورچه هم نمی‌رسید» خانم اسلاونکا دراکولیچ خود کروات است و در این کشور هم درس خوانده اما در نهایت کشورش را ترک کرده و در سوئد اقامت گزیده است. 

او که در رشته جامعه‌شناسی درس خوانده در مقطعی تصمیم می‌گیرد، در جلسات دادگاه لاهه شرکت کند تا نگاهی فراتر از مسائل حقوقی به ماجرا داشته باشد و البته سه‌گانه خود درباره بالکان را تکمیل کند(او قبلاً دو کتاب «قطار سریع‌السیر بالکان» و «انگار آنجا نیستم» را درباره جنگ‌های این منطقه منتشر کرده بود) و این چنین است که کتابی متفاوت را خلق می‌کند. خود درباره این کتاب می‌گوید: «انگیزه من در نگارش این کتاب انگیزه‌ای ساده بود: از آنجا که جنگی را نمی‌توان انکار کرد، می‌خواهم از کسانی که آنها رابه‌وجود آوردند شناختی به دست آورم.
 

آنها چه کسانی بودند، انسان‌هایی معمولی مثل من و شما؟ یا هیولا بودند؟ و برای پاسخ به آن، در ابتدا این سؤال را مطرح کردم: چطور متوجه آمدن نشدیم؟ البته می‌توانستیم شعارهای روی دیوار را ببینیم. هوشمندی برای فهم آنچه اتفاق افتاده، کار سختی نیست. آیا امکان جلوگیری از جنگ وجود داشته است؟ شاید. اما تقریباً هیچ کس چنین تلاشی نکرده است.»
دراکولیچ در کنار حضور در دادگاه جنایتکاران سرشناس جنگ بالکان به سراغ چهره‌های ناشناخته این دادگاه نیز رفته است. 
افرادی که قبل از جنگ آدم‌های معمولی بوده‌اند و سرشان به کسب و کارشان گرم بوده ولی بعد از جنگ ناگهان ذات خشن آنها و غلبه روح ملیت‌گرایی بر آنها چیره شده و در صف جنایتکاران درآمده و کمر به قتل و نسل‌کشی کسانی پرداختند که تا روزهای قبل از جنگ به عنوان همسایه در کنار یکدیگر زندگی می‌کردند و اکنون به عنوان یک جنایتکار در انتظار محاکمه و اعلام حکم هستند. 

نویسنده شیوه خاصی را روایت دادگاه برگزیده است. او علاوه بر ثبت وقایع دادگاه (البته به ضرورت) تخیل خود را به کار می‌گیرد و به زندگی قبل از جنگ این افراد سرک می‌کشد. 
به درون خانواده آنها می‌رود و شرایط‌شان را بررسی می‌کنند، اوضاع و احوال روانی آنها را کنترل می‌کند و همه اینها را به شیوه روایی و داستانی خود انجام می‌دهد. این افراد قبل از جنگ آدم‌هایی بودند که زندگی داشته‌اند و مانند یک فرد معمولی زندگی می‌کردند اما جنگ آنها را تغییر داد، روح انسانیت در آنها را از بین برد و به‌رغم این که می‌دانستند جنگ چه بلای خانمان‌سوزی است اما باز هم به آن تن می‌دهند تا شاید بتوانند پیشینه تاریخی خود را از سال‌ها قبل زنده کنند. 

نویسنده که خود جامعه‌شناس است با روایت این گونه زندگی آنها مخاطب را یاری می‌کند تا این افراد را قضاوت کنند و خود کنار می‌کشد اما در واقع اوست که به مخاطب جهت می‌دهد چرا که او درون افراد را برملا می‌کند و حالاتشان را برای خواننده عیان، اوست که با توصیف رفتار این جنایتکاران آنها را پشیمان نشان می‌دهد یا همچنان استوار بر عقاید قبلی خود.کتاب «آزارشان به مورچه هم نمی‌رسید» را که بخوانی دیگر تعجب نمی‌کنی چرا فلان شخص معمولی دچار جنایتی عظیم و بزرگ شده است و حتی دست به نسل‌کشی زده است چرا که وقتی زندگی آنها را بررسی می‌کنی، می‌بینی که نقصی در گذشته هر یک از آنها وجود داشته که با جنگ آن نقص پوشیده می‌شده است. 

از میان افرادی که نویسنده پرونده آنها را بررسی کرده تنها یک تن به گناه خود اعتراف کرده و حتی از آن پشیمان است چرا که او اصلاً نمی‌خواسته وارد چنین نزاعی شود و وقتی جان خود را در خطر دیده، پذیرفته به بهای حفظ جان خود، جان دیگران را بستاند و اینک در وجدان خود دچار عذابی شدید شده است اما سایر افرادی که در کتاب به عنوان جنایتکار مورد محاکمه قرار گرفته‌اند، نه تنها خود را جنایتکار نمی‌دانستند که حتی در کشورشان به عنوان قهرمان جنگ مورد تکریم و احترام بوده‌اند. 

کتاب «آزارشان به مورچه هم نمی‌رسید» ترجمه روان و یکدستی دارد و همین باعث می‌شود؛ خواننده به راحتی با متن ارتباط برقرار کند. در همین زمینه گفت‌وگوی کوتاهی با خانم نازیلا محبی داشتیم که از نظر می‌گذرد:

نازیلا محبی: این کتاب دوربین را به سوی جنایتکاران برده است 

خانم محبی اولین مواجهه شما با این کتاب کجا بود؟
من قبل از این کتاب به دنبال کاری برای ترجمه بودم و دو تا از کتاب‌های خانم اسلاونکا دراکولیچ را مطالعه کردم و دیدم که با سلیقه من خیلی هماهنگ است. بعد از آن مشتاق شدم بر روی این کتاب کار کنم و ایده‌ام با یکی از دوستان داشتم که با پیشنهاد ترجمه و تأیید آقایان بوشهریان و جاوید شروع این کار فراهم شد.

محتوا و مضمون کتاب فارغ از رمان است. پیش از این شما ترجمه رمان انجام داده بودید از این لحاظ سخت نبود این کار برایتان؟
این اولین کاری بود که من رسماً انجام دادم ولی دیرتر به بازار آمد و ترجیح هم این بود که در این زمینه کار کنم ولی اتفاقاتی که پیش آمد به سمت ترجمه رمان رفتم اما مستند تاریخی جذابیت دیگری برایم دارد.

شما برای ترجمه این کتاب تحقیق دیگری داشتید یا به اطلاعات کتاب اکتفا کردید؟
من به دلیل مطالعات قبلی‌ام جنگ‌های حوزه بالکان برایم جذابیت پیدا کرده بود و اینکه سابقه جنگ‌ها به قرن‌ها پیش برمی‌گردد؛ البته جنگ اخیر معاصر بود. شاید بتوان به این نتیجه رسید که یک پس‌زمینه‌ای قبلی این گروه‌ها نسبت به یکدیگر داشته‌اند و در جنگ اخیر فرصتی پیدا کردند برای انتقام گرفتن از همدیگر. البته من در این حوزه تاریخی بیشتر تحقیق کردم و سعی کردم محدود به کتاب نباشم.

این کتاب در مرز بین مستند تاریخی و داستان‌نویسی معلق است در ترجمه چگونه این مباحث را یک دست کردید؟ 
خانم اسلاونکا دراکولیچ با توجه به چند کتاب که از وی خواندم با مهارت این کار را انجام دادند و من زیاد در کار دست نبردم و همان چیزی را که گفته بود به فارسی تبدیل کردم و معتقدم از طرف خود ایشان به خوبی رعایت شده بود. خواننده این سبک خودش تشخیص می‌دهد. 
در آنجایی که از روابط خانواده صحبت می‌شود سبک کتاب عوض می‌شود. آنجایی که در دادگاه است و اخبار خود را می‌گوید هم یک سبک دیگر دارد. خواننده این تفاوت‌ها را متوجه می‌شود و من فقط سعی کردم صداقت را در آن رعایت کنم .

این کتاب سراغ جنایتکاران جنگی رفته است. خودتان چه حسی در هنگام ترجمه داشتید و با کدام بخش ارتباط برقرار کردید؟
کتاب‌های قبلی ایشان در واقع به اینکه جنایت جنگی را از دید کسانی روایت کرده بود که دچار آسیب‌های جنگ شده بودند اما در این کتاب دیگر دوربین را از روبه‌رو گرفته و جایش را عوض می‌کند و از منظر دیگر نگاه می‌کند و به جای جنایتکاران می‌نشیند و اتفاقاتی که آنها را تبدیل به این آدم‌ها کرده است.
 ما همیشه گرفتار دلسوزی برای قربانیان جنگ هستیم ولی اینکه چه کسی در چه شرایطی این کار را انجام داده است کمتر کسی به سراغ نوشتن آن رفته است.
 از این جنبه جالب بود برایم و در ترجمه گاه دچار این حس و نگرانی می‌شدم که بخش‌هایی از تاریخ درحال تکرارشدن است و باید در مقابل حوادث مشابه آن در تاریخ هشیار بود.

این کتاب حتی جنبه‌های روان‌شناسی هم می‌تواند داشته باشد چون برخی اوقات رفتار جنایتکاران را هم بررسی کرده است؟
بله درست است چون ایشان از نظریه خانم هانت کمک گرفته و آشنایی به نظرات ایشان دارد، از بحث‌های روان‌شناسی کمک گرفته است و آدم‌ها را از منظرهای مختلف قضاوت می‌کند و اینکه هر کنش و واکنش آنها در گذشته ریشه داشته است از این منظر ایشان روان‌شناس نیستند ولی با اشراف به این مسأله کتاب را نوشتند. 
«آزارشان به مورچه هم نمی‌رسید» را خانم نازیلا محبی در 210 صفحه ترجمه و انتشارات ستاک آن را با قیمت 19500 تومان روانه بازار نشر کرده است.

صبح نو

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس