به گزارش مشرق، استفاده بهینه از منابع محدود تنها یک اصل اقتصادی نیست، بلکه در همه امور که منابع محدودی دارد اهمیت پیدا میکند؛ مدیران منابع انسانی یکی از مهمترین گروههایی هستند که همواره درگیرودار برنامهریزی برای استفاده بهینه از منابع انسانی قرار دارند. در این بین اما برای سازمانهای رسانهای نیروی انسانی اولویت دوچندان دارد و «ستارههای تلویزیونی» بهواسطه آنکه مسیر نهایی رساندن خروجی رسانه به مخاطبند از درجه فوقالعاده اهمیت برخوردارند، لذا در همه سازمانهای رسانهای بزرگ دنیا پروتکلها و استایل بوکهایی مشخصا برای سلبریتیها و ستارهها تهیه و تدوین میشود تا سازمان رسانهای بتواند از آنها بهترین استفاده را ببرد.
بیشتر بخوانید:
برنامه بعدی شبکه سوم سیما «آرگو» خواهد بود؟!
صداوسیمای جمهوری اسلامی اما از ابتدا برنامهای جدی برای مدیریت ستارههای خود نداشته است و این باعث شده سازمان با ستارههایش هم با بحرانهای مدیریتی اعم از مالی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی درگیر باشد و هم از سوی دیگر نتواند از ستارهها نهایت بهره را ببرد و گاها باعث هدر رفت سرمایه و انرژی سازمان و ستارهها بهصورت توأمان باشد. این روزها کنداکتور شبکه 3 سیما که اتفاقا بهتازگی نیروهای مدیریتی آن نیز جوان و تازه نفس شده است، در یک خطای راهبردی؛ در حال ایجاد یک تورم از «ستارههای تلویزیونی» است که در نهایت به ریزش سرمایههای سازمان و ستارههایش منجر میشود. همان قدر که توسعه کمی آنتن به تمرکززدایی مخاطبان تلویزیون انجامید و رسانه ملی نتوانست همراستا با توسعه کمی، توسعه کیفی آنتن را با ایجاد و گنجاندن برندهای مختلف در کنداکتور شبکهها ایجاد کند؛ تجمع بیش از حد ستارههای تلویزیون در یک شبکه نیز به سرمایه سازمان لطمه میزند. احسان عبدیپور با «کیوسک»، عادل فردوسیپور و «نود»، رضا رشیدپور و «حالا خورشید»، محمدرضا گلزار با «تالکشو» و مژده لواسانی با «کاملا دخترونه» این روزها بهصورت همزمان روی آنتن شبکه 3 صداوسیما هستند. هر کدام از این ستارهها میتوانند خود ارزش افزودهای برای یک شبکه باشند اما استفاده همزمان همه آنها در یک برهه زمانی در یک شبکه نهتنها تصمیم مدیریتی عاقلانهای نیست، بلکه به سرمایهها و ظرفیتهای خود سلبریتیها نیز لطمه میزند.
این کار پس از یک برهه زمانی فرصت تازگی و بازتولید ستارهها را نیز از آنها میگیرد و میتواند پس از این برهه دست سازمان را خالی از مانور بر مبنای ستارههایش کند! آنجا جالب توجه است که تجربه شکست خورده «عبدیشو» با حضور اکبر عبدی و تجربه کمتر دیده شده «وقتشه» با حضور کامران تفتی که اتفاقا فکر و ایده جالبی نیز پشت سر آن است در کنار «خندوانه» با رامبد جوان و «دورهمی» با مهران مدیری و «کودکشو» با پژمان بازغی در شبکه نسیم بود که شاید برای مدیریت شبکه 3 و مدیریت سازمان صداوسیما بتواند درس عبرتی باشد که لزوما جمع کردن همه ستارهها در کنداکتور یک شبکه در یک بازه زمانی نتیجه مثبت ندارد. اما طرف دیگر این مسأله شبکههایی است که از ستاره خالی میشود و عمدتا با مجریهای عادی سازمان میچرخد و طبیعتا کمبیننده یا بدون بیننده خواهند بود. این روند تورم سلبریتی در یک شبکه فرصت ستارهسازی را هم از صداوسیما میگیرد، چرا که حضور یکی از این ستارهها در یک شبکه و قرار گرفتن چند جوان دیگر در کنار آنها میتواند فرصت دیده شدن تازهواردها و ستاره شدن آنها را فراهم کند و الا روند اینچنینی نتیجهاش میشود چند ستاره محدود و چندصد مجری معمولی بدون بیننده! البته که این تحلیل را فارغ از ایراد محتوایی به انتخابها و افراد باید دید؛ در غیر این صورت از مدیریت انقلابی و جوان بعید است آنقدر مسامحهگر بشود و آنتن شبکه را در اختیار مجید افشاریای قرار دهد که استندآپ کمدینی است که تنها شهرت و ستاره شدنش از قبل شوخیهای رکیک و نامتعارفش در برنامههای خارج از تلویزیون از قبل«خنداننده شو» بوده است.
***میکائیل دیانی کارشناس ارشد مدیریت رسانه
منبع: روزنامه وطن امروز