گروه فرهنگ و هنر مشرق - علی عطشانی یکی از پرحاشیهترین فیلمسازان سینمای ایران در سالهای اخیر بوده ولی «کاتیوشا» اولین فیلم عطشانی بهحساب میآید که بدون هیچ حاشیه و جنجالی روی پرده رفت و حتی از ستارههای بفروش هم برای دیده شدن استفاده نکرد. عطشانی تا بهحال هر فیلمی که ساخته کمدی بوده و در تمام آثارش نقبی هم به جنگ ایران و عراق زده است. کاتیوشا هم این خصوصیت را دارد و بهعلاوه موضوع فاصله طبقاتی در جامعه ایران و تفاوت ارزشها بین نسل فعلی و نسل گذشته به آن اضافه شده است. علی عطشانی غیر از صحبتهایی که درباره مراحل ساخت فیلمش و ویژگیهای قصه و کارگردانی و بازی بازیگرها انجام داد، درخصوص تفاوت نسلها و فاصله طبقاتی در ایران که مضمون کاتیوشا بود هم حرفهای نسبتا داغی زد. او در خلال این صحبتها روشن میکند تمام آنچه مدنظرش بوده را در فیلمی که ساخته، نگفته است؛ چون در دوره فعلی ممکن است بیان چنین حرفهایی نسبت به هر دوره دیگری دردسرساز باشند. گفتوگو با علی عطشانی، کارگردان فیلم کاتیوشا را در ادامه میخوانید.
ایده اولیه فیلم از کجا شکل گرفت؟
از طرح آقای مهراب قاسمخانی؛ من وقتی این طرح را دیدم حس کردم میشود یک کمدی متفاوت از آن در آورد. از قبل تصمیم داشتم یک کار کمدی انجام دهم، وقتی این طرح را دیدم احساس کردم خروجی آن یک کمدی بیمغز و فکاهی نیست، حرفی برای گفتن دارد و جذابیت آن مبتنیبر شوخیهای جنسی نیست. همین چیزها ترغیبم کرد که به سمت ساخت آن بروم.
چطور شد تصمیم گرفتید فیلمی بسازید که روی حضور ستارههای پولساز برای فروختن در گیشه حساب نکرده بود؟
من به پولساز بودن هنرپیشهها توجه نکردم و بیشتر روی این متمرکز شدم ببینم کدام کاراکتر به کدام بازیگر توانمند کشورمان میخورد و بهترین چیدمانی که میشود از این بازیگرها برای این درام به دست آورد، کدام است. به نظرم این اتفاق الان افتاده و چیدمان خوبی داریم. الان در وضعیت10، 15 سال پیش نیستیم که فقط چهرههای سردر سینما باعث شوند یک فیلم بفروشد. امروز مضمون فیلم، داستان فیلم و خیلی چیزهای دیگر در روند فروش آن تاثیر میگذارند.
در این چیدمان هادی حجازیفر برای اولینبار در یک فیلم کمدی بازی کرد. این برای فیلم شما ریسک نبود؟
بله ریسک بود. هم برای خود ایشان، هم برای من؛ چون من هم از ایشان کمدی ندیده بودم و از این جهت قالب خاصی پیشروی ما وجود نداشت. اما با شناختی که از هادی حجازیفر داشتم، میدانستم از پس این کار برمیآید.
احمد مهرانفر هم نقشی را بازی کرده که از سن واقعی خودش خیلی کمتر است. این مساله وقتی حساستر میشود که دقت کنیم هنوز فیلم «خجالت نکش» روی پرده است و احمد مهرانفر در آن نقش یک پیرمرد را بازی میکند. چطور شد به انتخاب احمد مهرانفر برای نقش یک جوان تینیجر رسیدید؟
در طرح اولیه این نقش یک جوان تقریبا 22، 23 ساله بود، اما دلم میخواست مقداری سن نقش را بالاتر ببرم؛ چون میخواستم این کاراکتر کسی باشد که حال و هوای جنگ در پشت جبههها و داخل شهرها را تجربه کرده است و احمد مهرانفر با گریمی که آقای گلزاده انجام داد، سن و سالش به همان میزانی رسید که من دوست داشتم.
آقای عطشانی نویسنده و کارگردان و تهیهکننده و تدوینگر این فیلم خود شما بودید! آیا تنگنای مالی باعث شد به اینجا برسید یا تصمیم خودتان بود و دلایل دیگری داشتید؟
نه ربطی به تنگنای مالی نداشت. نویسنده که من نبودم. من این فیلمنامه را به کمک آقای علیمیرزایی نوشتم و آن هم براساس طرح اولیه مهراب قاسمخانی و بازنویسی آقای خودسیانی بود. این از بحث نویسندگی. من تهیهکننده و کارگردان کار بودم. درمورد تدوین هم باید بگویم سر صحنه تقریبا به صورت ادیت شده فیلمها را میگرفتیم؛ چون میدانستیم چه چیزی میخواهیم و این اولین کاری نیست که خودم تدوین کردم، یکسری از کارهای قبلی را هم خودم تدوین کرده بودم ولی به دلایلی اسم افراد دیگری را زده بودیم. در این فیلم فکر میکردم ذهنیتی که دارم را خودم بهتر میتوانم پیاده کنم و احساس کردم راشهایی که گرفتم طوری است که برای هرکس دیگری غیر از خودم تدوین آن سخت است. بهطورکلی مسائل مالی در این تصمیمات نقشی نداشتند.
شما با چه نگاهی نسبت به تضاد طبقاتی از یک طرف و تفاوت ارزشها بین دو نسل از طرف دیگر به سمت ساخت این فیلم رفتید؟
از بزرگترین مشکلاتی که امروز جامعه ما با آن درگیر شده فاصله طبقاتی است. یک مشکل اصلی جامعه ما این است و مشکل دیگرمان تقابل نسلها است. نسل امروز ما تصور دیگری از نسل قبلشان دارند و متاسفانه بهخاطر رفتارهای بدی که دولتمردان ما میکنند، تر و خشک با هم میسوزند؛ کارهایی مثل اینکه در دوربینها زل میزنند و به مردم دروغ میگویند و در همین چندوقت اخیر میبینیم که چه مشکلاتی برای مردم ایجاد کردهاند. اینها باعث میشوند نسل جوان نگاه بدی به نسل آرمانگرای گذشته پیدا کند و همه این مشکلات را به پای آنها هم بگذارد. میخواهم بگویم اینهایی که امروز این کارها را میکنند، نمایندگان مناسبی برای نسلی نیستند که جانشان را کف دست گذاشتند و به جبههها رفتند. اینها اتفاقا کسانی هستند که همینطور که امروز در تلویزیون مینشینند و در چشم مردم زل میزنند و به دروغ میگویند مشکلی وجود ندارد، مطمئن باشید در زمان جنگ هم این خلوصنیت را نداشتند که به جبههها بروند. من سعی میکردم به این نسل که شاید کمتر با آن قشر پاک و بیآلایش طرف بوده، یک مقدار تفاوتها را نشان دهم و بگویم که آنها انسانهای پاک و شریف و نجیبی هستند و مشکلاتی که برای همه هست را آنها هم دارند.
اما در قصه شما که خلیل نماینده همان انسانهای پاک و آرمانگرا است، انگار قرار نیست تاثیر خاصی روی ارشیا و نسل جوانتر از خودش بگذارد.
بله من دنبال این نبودم که کسی روی دیگری تاثیر بگذارد و برای همین در آخر فیلم میبینید هر دوی آنها همچنان همانی هستند که بودند. خلیل کاتیوشا دوباره از سر کار اخراج شده و ارشیا هم میخواهد به کانادا برود. من قصد نداشتم در قصهام کسی متحول شود. فقط میخواستم این دو نفر همدیگر را ببینند و مقداری با هم حالشان خوب شود.
گذشته از اینکه نخواستید توسط یکی از کاراکترها روی دیگری تاثیر بگذارید، روی مخاطب هم قصد تاثیرگذاری نداشتید؟
مخاطب خودش باید در اینباره قضاوت کند. من بستری فراهم کردم و این دو نفر را در این بستر قرار دادم. حالا هرکسی میتواند برداشت خودش را داشته باشد.
درمورد تفاوت ارزشها بین دو نسل شاید بشود نتیجهگیری را به خود مخاطب سپرد، اما آیا درمورد فاصله طبقاتی هم میشود فقط صحنه را نشان داد و به نفع هیچیک از طرفین، قضاوتی نکرد؟
ببینید؛ فاصله طبقاتی الان موضوعی است که دل همه از آن پر است و من اگر دربارهاش صحبتی بکنم، ممکن است حرفی بزنم که دردسر درست کند. تازه بعد از هفت سال یک فیلم از من اکران شده و فاصله طبقاتی هم موضوعی است که دربارهاش حتی حرف هم نمیشود زد. اگر حرف بزنی، هزار و یک انگ به تو میزنند و کلی حرف برایت درست میکنند. اما به هرحال فاصله طبقاتی، چیزی است که همه در جامعه امروز میبینیم و نمیشود وجودش را انکار کرد. یک عده وضعشان خوب است که اینها دو درصد مملکت هستند و ٩٨ درصد مردم حالشان خوش نیست. این شکاف بین دو درصد و ٩٨ درصد یک دره است، نه یک شکاف کوچک. آن دو درصد بهرهمند، پول آن ۹۸ درصد را میخورند و به روی مبارکشان هم نمیآورند.
اما ثروتمندی که شما در داستان فیلمتان نشان دادید، به مسئولان کشور و سفره نفت و بیتالمال وصل نبود.
ما در یکاستوری و عقبه داستان چیزی درباره اینکه اینها به جایی وصل هستند نگفتیم اما هرکسی میتواند برداشت خودش را داشته باشد. یکی میتواند بگوید پدر ارشیا هم رانتخوار بوده و یکی ممکن است به این فکر نکند. من اصلا به این موضوع ورود نکردم؛ چون اگر ورود میکردم، «کاتیوشا» فیلم دیگری میشد با مشکلاتی دیگر و احتمالا دیدگاههای متفاوت دیگری را نسبت به خودش ایجاد میکرد.
شما خودتان با کدامیک ازکاراکترهایی که نشان دادید، انس بیشتری دارید؟
من بین این دونفر یعنی بین خلیل و ارشیا بودم و اگر کسی احساس کند فیلمم به یکی ازاین دو شخصیت نزدیکتر است، امکان دارد خودش یا حال و هوایی که میپسندیده، به یکی از اینها نزدیکتر بوده باشد.
*فرهیختگان