گروه جهاد و مقاومت مشرق - نشست «نقد معرفتشناختی ادبیات جنگ/دفاع مقدس» با ارائه استاد علیرضا کمرهای، پژوهشگر و نظریهپرداز ادبیات و نقد آقای مهدی کاموس و حجتالاسلام مهدی جهان با محوریت کتاب «پویه پایداری» در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد. این کتاب به اهتمام علیرضا کمرهای تألیف شده و شامل 40متن از سه پژوهشگر حوزه ادبیات پایداری یعنی آقایان هدایتالله بهبودی، مرتضی سرهنگی و علیرضا کمرهای است و چندی پیش منتشر شده است.
نگاه مهندسانه به ادبیات
کمرهای ابتدا چند مساله را مطرح کرد:
1- ادبیات چیست؟
2- رسیدن به چیستی ادبیات چگونه امکانپذیر است؟
3- دو روش برای شناخت ادبیات را میتوان طرح کرد؛ نخستین روش این است که همهجایی و همگانی و دور از تفسیرهای منعندی و ذوقی باشد. مبنای این نگاه «مهندسانه» است. این طریق را میتوان «علمی» نامید به شرط آنکه غیر آن را ضدعلمی نخوانیم.
رویکرد دوم این است که شناخت ادبیات بر اساس انفعالات احساسی و ذوقی باشد.
این گرایشهامیتوانند سیاسی و دینی و ایدئولوژیک و عرفانی باشد.
در طریق اول با وجود ادبیات و در طریق دوم با موقعیت ادبیات مواجه هستیم.
او رویکرد خودش را همان رویکرد علمی دانست و گفت: مبنای من در این روش صرفاً بر رهیافتهای کمی و تجربی استوار نیست بلکه روی رویههای استدلالی و برهانی هم تاکید میکنم. نکته چهارم این است که ادبیات در اینجا بر متن و متن بر نوع خاصی از زبان بنا میشود. به این ترتیب ادبیات نحوه خاصی از کاربرد زبان است.
ادبیات به ادبیت بستگی دارد
کمرهای نکته پنجم را اینگونه بیان کرد: این نحوه خاص از کاربرد زبان، سبب ادبیت متن میشود. تحقق ادبیات به معنای وقوع ادبیت در متن و زبان است. این نحوه تعریف ما را تلقیهای ذوقی و گفتمانگرا نجات میدهد. نکته ششم این است که آنچه موجب ادبیت یک متن میشود فقط صورت و شکل متن نیست بلکه محتوا و مضمون هم در پدیداری ادبیات نقش دارند. چنان که تفکیک این دو انتزاعی است.
او شرط اولیه ورود به نقد در ادبیات را توجه به همین ادبیت متن دانست و گفت: البته اثر ادبی فقط به ادبیات ارجاع ندارد و از منظر جامعهشناسی به زمینه و زمانه پدید آمدن متن و ذهنیت و زاویه دید پدیدآورنده هم برمیگردد.کمرهای در ادامه درباره ادبیات مضاف گفت: وقتی ما میگوییم «ادبیات» یک مطلق مفهومی در ذهنمان میآید، اما وقتی کلمهای را به آن پیوند دهیم و گسترهای را به آن قید میزنیم، به یک مساله مصداقی و مشخص میرسیم. مقصود من از «ادب مضاف موضوعی» این است که این ادبیات متوجه یک مصداق عینی و خارجی و مشخص است. «ادب مضاف مفهومی» اما کمی و خارجی نیست و ذهنی و مفهومی است مانند ادب عرفانی. او بیان کرد: ادبیات پایداری در گستره ادبیات اسلامی و شیعی قرار میگیرد. ادبیات دفاع مقدس را نوعی اعاده و احیای پیشداشتههای ادب کهن میدانم. ادبیات پایداری یک تعریف یگانه ندارد و بستگی دارد که این تعریف در کجا و کِی صورت بگیرد.
تفاوت ادبیات پایداری ایرانی و عربی
کمرهای یکی از مختصات ادبیات پایداری توضیح داد: ادبیات پایداری چهره خشن و عیان ادبیات مقاومت در حوزه عربی را ندارد. این ادبیات به نوعی فرهنگی و فلسفی و حکمی است. ادبیات پایداری ویژگی «ایرانی» است. لذا به نظر من ادبیات مقاومت بهطور عام، خاستگاهش شیعی و ایرانی نیست.او گفت: نوعی مصادره به مطلوب در تعریف ادبیات مقاومت اتفاق افتاده است. کارش به اینجا میرسد که این مفهوم در جهان عرب وارد شده است. مثلاً چیزی که در لبنان اکنون به نام «ادبیات دفاع مقدس» داریم، ناظر به آن چیزی است که در جریان مواجهههای اخیر اتفاق افتاده و تمام نمادها و نشانههایش از اینجا به لبنان رفته است. اول از جهان عرب به ایران آمده و بعد به لبنان رفته است.
اختلاط نگاه فرمالیستی و کارکردی
کاموس در ادامه مطرح کرد: سه اندیشه در کتاب مطرح میشود؛ آقای بهبودی ادبیات مقاومت را واکنش مردم و اندیشمندان نسبت به مسالهای مانند جنگ میداند. آقای سرهنگی ادبیات دفاع مقدس و مقاومت را ادبیات یک ملت میداند که میتواند جهانی شود. آقای کمرهای هم این ادبیات را به معنای خودِ ادبیات مطرح میکند.
او نگاه کمرهای را به ادبیات فرمالیستی دانست و گفت: تاکید بر «زبان» و «ادبیت» به معنای خروج از زبان معیار برای ادراک و عاطفه و تاثیرگذاری بیشتر، همان نگاه فرمالیستی است. اینجا ادبیت و زبان بر تخیل و خلاقیت تقدم دارد. در جاهایی از کتاب به ادبیات بهمثابه یک رسانه آموزاننده نگاه شده است. که نگاهی کارکردگرایانه دارد و این بهجای خود محل تأمل است.کاموس گفت: این مساله مطرح است که آیا ذهن زبان را میسازد یا زبان ذهن را میسازد؟ در یک نگاه زبان ابزار ذهن است که آقای کمرهای به نظر میرسد به این نگاه تمایل دارد. حال آنکه این نگاه با رویکرد فرمالیستی که زبان را سازنده ذهن میداند در تعارض قرار میگیرد. در نگاه فرمالیستی سازنده همهچیز زبان است، اما در نگاه آموزاننده اینگونه نیست.
مانیفست ادبیات انقلاب معلوم نیست
حجتالاسلام جهان در ادامه نشست گفت: ادبیات داستانی ما نتوانسته است خودش را به جهان و مجامع بینالمللی عرضه کند. ما ادبیات سوسیالیستی و اگزیستانسیالیستی و... را میشناسیم اما در این ما معلوم نیست که چه کسی هستیم و فقط پدیدههایی را در عرصه ادبیات انقلاب و جنگ داریم. ما ادبیات بیپدر و مادری داریم! یک قسمت تحتتأثیر ادبیات روشنفکری دوره قاجار است، قسمتی تحتتأثیر ادبیات ضدجنگ دهه هفتاد میلادی است، قسمتی تحتتأثیر ادبیات مارکسیسم است و قسمتی هم تحتتأثیر اگزیستانسهاست. خیلی خوشحالم که آقای کمرهای به سمت نظریهپردازی در این عرصه رفتهاند. ما بعد از چهل سال نمیتوانیم با فال و قرعه ادبیات بنویسیم. باید اصول داشته باشیم. بسیاری از ادبیات مقاومت ما و جهان عرب تحت تأثیر کمونیسم است احساس میشود دوباره باید به شهید مطهری رجوع کنیم. او بیان کرد: معرفتشناختی یک حوزه خاص یعنی بررسی ارزش و اعتبار انواع شناخت در آن حوزه خاص. ما چه نوع معرفتهایی در این ادبیات دفاع مقدس داریم؟ این میتواند برای کسی که میخواهد داستان بنویسد راهگشا باشد و قسمتی از مانیفست ادبیات انقلاب اسلامی را درک کند. در یک جایی از کتاب از این موضوع خارج میشویم و به سراغ تعریف ادبیات میرویم.جهان گفت: آقای کمرهای شاید ناخودآگاه هنر را به بازیهای زبانی میرساند. زبان را بر واقعیت و حقیقت برتری میدهد. روششناسی هنر اسلامی چنین چیزی را نمیگوید. در این صورت عقلانیت از بین میرود. ویتگنشتاین دوم و سوم هم بهمثابه متفکر بازیهای زبانی به سمت عقلانیت حرکت میکند.
مقید به پارادایمها نیستم
کمرهای در انتها گفت: درباره اینکه فرمودند من از فرمالیسم شروع کردم و سر از کارکردگزایی درآوردم، باید بگویم که من مقید به یک نظریه خاص نیستم. خودم را مجتهد میدانم و اندیشیدهام و اگر بناست که ما به نظریه برسیم که در طلیعه آن هستیم، باید فکر کنیم و از پارادایمها عبور کنیم.او افزود: قصد من این نیست که بگویم زبان مقدم بر اندیشه است. زبان چیزی جز اندیشه نیست. زبان جلوهگاه اندیشه است. اندیشه و زبان توامان هستند. من میخواهم بحثم را استدلالی جلو ببرم اما نه الزاماً صدرایی.
*صبح نو