سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. شنبه تا چهارشنبه ساعت ۷:۳۰ با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
«آدام اسمیت» هم بیاید مشکلات اقتصادی ایران حل نمیشود!
«داریوش قنبری»، فعال اصلاحطلب و از نمایندگان ادوار مجلس شورای اسلامی، طی یادداشتی در روزنامه آرمان امروز با اشاره به استیضاح وزیر اقتصاد در مجلس نوشته است:
«در شرایط فعلی تغییر و تحول مدیران راهکار بحرانهای فعلی نیست و ریشه بحران اقتصادی فعلی کشور هم با مدیریت عرصه اقتصاد حل شدنی نیست. در واقع ریشه این مسائل اقتصادی نیست که بخواهیم با پیچیدن نسخه اقتصادی آن را درمان کنیم. به گونهای که حتی اگر آدام اسمیت هم زنده شود با نسخههای اقتصادیاش نمیتواند اوضاع و شرایط اقتصادی کشور را بهبود بخشد. چون ریشه این مشکلات نه در اقتصاد که در عرصه سیاست و سیاست خارجی است و تا آن عرصه مدیریت نشود، قطعا و یقینا وضعیت اقتصادی هم بهتر نخواهد شد.»
در یادداشت او همچنین میخوانیم: ریشه مسائل و مشکلات جای دیگری است. وقتی بحرانی در عرصه اقتصاد وجود دارد اما ریشه آن در جاهای دیگر است، هرچه با منطق اقتصادی هم رفتار کنید حل شدنی نیست. بنابراین باید ریشهیابی درستی از مسأله صورت بگیرد و آنچه در عرصه سیاست خارجی است را مورد توجه قرار داد و تدبیر کرد.[1]
*چهرههای جریان سیاسی خاص، 5 سال است که آدرس تمام مشکلات کشور و حتی «آب خوردن» را هم به خارج از کشور احاله میکنند و جالب آنکه علیرغم شکست این سیاست و محرز شدن کذب بودن آن، اما همچنان بر آن اصرار دارند.
طبیعتا داریوش قنبری و هیچکدام دیگر از اصلاحطلبانی که به ریشه خارجی در مشکلات کشور اصرار دارند؛ توضیح نمیدهند که مثلا اقدام غلط و خطای بزرگ توزیع سکّه در زمان التهابات اقتصادی، عدم توجه به ظرفیتهای داخلی، بیمهری وزیر نفت به شرکتهای پیمانکار داخلی و ایجاد انتظار غلط روانی در مردم بواسطه برجام که به گواه کارشناسان منجر به رکود شد؛ هیچیک به خارج از کشور ربطی ندارد و ترامپ یا اوباما نمیتوانند دخالتی در آنها داشته باشند.
آنها همچنین به اثر «سیاهنمایی» در اقتصاد که منجر به حالت ایجاد «فقر روانی» میشود نیز هیچ اشارهای ندارند!
البته به زعم ما، آنچه که قنبری گفته است در واقع میتواند یک «تعارف سازش» نیز تلقی شود اما هرچه هست؛ باید دانست که پذیرفتن تئوری غلط ریشه خارجی داشتن مشکلات کشور، خدعهای است که آغشتگی به آن به مثابه سقوط همیشگی در یک چاه ویل عمل میکند.
کارشناسان امین کشور، اذعان دارند که بیش از 70 درصد مشکلات کشور، ریشه داخلی دارند و ربطی به آمریکا و اروپا و تحریمها ندارند.
***
کنایههای ناتمام عباس عبدی درباره سقوط نظام اسلامی!
«عباس عبدی»، فعال اصلاحطلب و از تئوریسینهای جریان سیاسی خاص، به تازگی طی یادداشتی در روزنامه اعتماد که با عنوان «نه به تبعیض و تحقیر» منتشر شده است، نوشت:
تحقیر و تبعیض دو عامل ویرانگر جامعه و ثبات آن هستند...اگرچه انقلاب علیه رژیم شاه را با عوامل ساختاری و اقتصادی می توان یا می باید تحلیل و فهم کرد، ولی در کنار آنها رفتار تحقیرآمیز شاه با همه اقشار جامعه اش مهم ترین عامل روانشناسی اجتماعی در گرایش مردم به انقلاب بود. این روزها که مصادف با ٤ شهریور و سقوط رضاشاه است، مهم ترین علت نحوه واکنش مثبت و سرورآمیز مردم به آن سقوط و... اخراج به دست بیگانگان به نخوت و غرور و رفتار تحقیرآمیز رضاشاه با همه اقشار جامعه حتی نظام اداری تحت امرش بود.
او میافزاید:
سرنوشت «تحقیر» کردن دیگران روشن است و باید از آن عبرت گرفت. فراموش نکنیم که تحقیر دیگران ناشی از احساس حقارت نزد تحقیرکنندگان است و اگر رضا شاه این وجه را نداشت، اجازه نمی داد که زنده او را با آن وضع از کشور بیرون ببرند. نمونه های تحقیر را باید در هر عرصهای از میان برد. بردن افراد با دستبند و لباس زندان به دادگاه که هدفی جز تحقیر او ندارد، اولین اثرش نفی اعتبار بی طرفی ترازوی عدالت است.
عبدی سپس با اشاره به یکی بودن تبعیض و تحقیر مینویسد: «تبعیض» عامل مهم تری در شکل گیری بحران در حکومتهاست. ضمن اینکه تبعیض به نوعی متضمن تحقیر نیز هست و در فردی که مورد تبعیض قرار گرفته احساس تحقیرشدگی ایجاد میکند.
او پس از ذکر این مقدمه طولانی گفته است:
متاسفانه در جامعه خودمان در سطوح گوناگون شاهد تبعیض های ناروا در به کارگیری نیروها، در حوزه آموزش، در آزادی بیان یا حتی آزادی ایراد اتهام و تهدید و... هستیم. نمونه ها فراوان است.
این فعال اصلاحطلب همچنین در پایان مینویسد:
تا هنگامی که همه شهروندان ایرانی دارای حقوق برابر نشوند این وضع ادامه خواهد یافت و این برف در آفتاب سوزان تابستان هر روز آب خواهد شد و شاید مدت هاست که آب شده و اکنون در حال تبخیر نهایی است. تردیدی نیست که جامعه به مفهوم عام آن از تبعیض و نیز تحقیر ضرر خواهد کرد، ولی تبعیضگران و تحقیرکنندگان نیز سودی نخواهند برد، دیر یا زود با هزینههای آن مواجه می شویم.[2]
*عبدی، پیش از این هم در یادداشتی از این نوشته بود که «جامعه ایران به بنبست رسیده و نمیتواند به بقای خود ادامه دهد!»[3]
در کنار او، علیرضا بهشتی، دیگر فعال اصلاحطلب نیز چند ماه قبل اینطور گفت که نظام اسلامی دچار «بحران مشروعیت» شده است.[4]
در کنار این افراد، کسانی مثل محمدرضا تاجیک، سعید حجاریان و محمدرضا خاتمی نیز از نحوه تعامل اصلاحطلبان با رفتارهای براندازانه و نیز مانایی اصلاحات در حکومت احتمالی بعدی سخن گفتهاند.[5]
مسئله این همانی میان نظام اسلامی و سقوط حکومت شاه هم مسئله امروز و دیروز اصلاحطلبان نیست و شوربختانه سابقهای طولانی در اردوگاه جریان خاص دارد.
در همین حال لازم به اشاره است که اظهارات عباس عبدی درباره تبعیض و تحقیر نیز صحیح نیستند و این مقولاتی دامنهای بحرانی در ایران ندارد.
بایستی تأکید کرد که ضعف و مشکل در هر حکومتی وجود دارد اما مسئله بر سر اینست که مرکزیت یک نظام سیاسی قصد رفع این مشکلات را دارد یا اینکه آنها را رواداری میکند؟!
پر واضح آنکه عزم نظام اسلامی برای برخورد با قضات فاسد، معرفی مفسدان به مردم، تصویب قانون لغو بهکارگیری بازنشستگان، طرح تکریم ارباب رجوع، ایجاد انواع و اقسام سامانههای پاسخگویی و شفافیت، عذرخواهی صریح مسئولان از مردم و... تماماً برای این است که نظام اسلامی، مدیران خود را از یک طبقه و مردم از طبقه دیگر نمیبیند بلکه قائل به مساوات است و لحظهای هم به هیچ تبعیض و تحقیری راضی نیست.
ما در این زمینه به ذکر این مقایسه بسنده میکنیم که تحقیر مردم، اشکالات قابل رفعی که عبدی ادعا کرده نیستند بلکه تحقیر را باید در جای دیگری جستجو کرد...
در آنجا که اصلاحطلبانی مثل شخص عباس عبدی معتقدند مردم «لشکر قابلمهبدستها»[6] هستند و آنجا که فردی مثل محمدرضاشاه پهلوی اساساً کاری به تمامیت ارضی و شعائر مذهبی و هویت و شخصیت تاریخی و بینالمللی مردم ایران نداشت و با چوب حراج زدن به تمام این مقولات (اعم از واگذاری بحرین و تجاهر به فسق)؛ فقط به فکر کسب کمیسیون از قراردادهای تجاری در کشور بود.
***
«منادیان آزادی اختیار بر بدن» و شوآف اعتراض ناموسی به عراق
چند روزیست که مسئلهای ادعا شده با محتوای روابط جنسی برخی گردشگران و زائرین ایرانی و عراقی، مورد توجه شبکههای اجتماعی قرار گرفته است!
در این زمینه برخی رسانههای اصلاحطلب و چهرههای شناخته شده نیز مواضعی گرفتهاند و گزارشهایی دادهاند مبنی بر اینکه چنین اخباری صحّت دارد و گاهی برخی از زائرین یا گردشگران ایران و عراقی، در کشورهای یکدیگر با روشهایی مثل ازدواج موقت با یکدیگر رابطه دارند.
حسن شمشادی هم که در ماجرای «تناول گوشت گربه» دچار حاشیههای فراوانی شد در این باره طی یادداشتی در یک پست اینستاگرامی نوشته است: رونق گردشگری خوب است؛ اما نه به قیمت به حراج گذاشتن ناموس ایرانی!
او همچنین میگوید: صدای شکسته شدن خیلی چیزها میآید...
این محاورات اما اعتراضاتی را هم از سوی برخی کاربران خاص فضای مجازی موجب شده است که طی آنها شاهد اعتراضات شدید به مردم عراق، کنایه انداختن به مدیریت سیاسی در شهر مشهد و غیره هستیم.
*صد البته حاکمان کشورها موظف هستند به نوامیس حساس باشند و جلوی مضحکه شد آبروی یک کشور را بگیرند.
این مسئله بدیهیست و جمهوری اسلامی ایران نیز درباره آن کارنامه روشنی دارد.
از طرف دیگر این حقیقت مهم را نیز باید دانست که در هر کجا که چیزی به نام «تعامل انسانی» وجود داشته باشد، همانطور که منصههای زیبایی مثل مودت، احساس نوعدوستی، کمک و حتی بذل جان شکل میگیرد؛ ممکن است رفتارهایی مثل فساد مالی و روابط جنسی هم شکل بگیرد و این اصلا عجیب نیست. (اگرچه باید با آن به مقابله برخاست)
معالوصف، اعتراضات افراد اشاره شده به مسئله روابط برخی زائران و گردشگران عراقی و ایرانی اما به چند دلیل معقول به نظر نمیرسند...
یکم: چرا این اعتراضات هنگامی که مثلاً یک خبرنگار خارجی در فتنه سال 88 به ایران آمد و تصاویری از حضور در چند پارتی و ارتباط با چند دختر ایرانی را منتشر کرد شنیده نشد؟!
از این دست مثالها بسیار است... و جملگی نشان میدهد که قرار است هر مستمسکی مورد بهانه قرار گیرد تا صرفا کشور عراق بعنوان یکی از اصلیترین متحدین منطقهای ایران مورد هجوم قرار گیرد و گرنه علیالظاهر از نظر برخی معترضین، ارتباط با اتباع آمریکایی و انگلیسی و هلندی و غیره مشکلی ندارد...
دوم: رسانههای اصلاحطلبی مثل «روزنامه شرق» در حالی به این مسئله واکنش نشان داده و اخبار مربوط به استفاده جنسی از زنان ایرانی را منتشر میکنند که پیش از این گزارشی پرطمطراق درباره «حق مالکیت بر بدن» برای دختران ایرانی منتشر کردهاند.[7]
در واقع این مسئله نشان میدهد که بیشتر از یک فساد یا رفتار دون شأن، پای چیزی به نام «عراق» در میان است.
سوم: اعتراضات به خبرهای مورد اشاره همچنین به لحاظ حیطهبندی مورد علاقه اردوگاهی سیاسی به نام اصلاحات قرار دارد که اعضایش، اشارهها و تأکیدات سفت و سختی به لزوم آزاد بودن حجاب در مناطق آزاد و مثلا در جزیره کیش، لزوم آزادی حجاب برای گردشگران خارجی، به رسمیت شناختن ازدواج سفید[8] و لزوم اختیار خارج شدن بانوان و دختران از کشور بدون اذن ولی دارند.
این تناقض آشکار، مؤید حقایق بسیاری درباره «شوآف دلسوزی برای ناموس ایرانی» در مقابل زائران و گردشگران عراقی است!
و چهارم: کشور عراق در هنگام تحریمها یکی از بزرگترین متحدان اقتصادی و امنیتی ایران بوده و هست.
از طرفی، روابط و عواید اقتصادی گردشگری میان ایران و عراق و بزرگترین منصه آن یعنی رخداد «پیادهروی اربعین»، دشمنان زیادی دارد که در سادهترین حالت؛ انتفاع فراوانی از ضربه خوردن اقتصاد دو کشور میبینند.
به نظر میرسد برخی اعتراضات این روزها به یک رخداد محدود که صدر و ساقه اخبار مربوط به آن هیچ صراحتی ندارد؛ به دنبال انکسار همین انتفاع و خارج کردن دو کشور همسایه از حیطه معاهدات مطلوب بینابینی هستند و گرنه از نظر صاحبان این اعتراضها داشتن رابطه جنسی آزاد، هیچ اشکالی ندارد و بلکه باید حتی به رسمیت هم شناخته شود! ضمن اینکه اگر با اتباع اروپایی و آمریکایی باشد و یا بتواند زنان و دختران ایرانی را برای این کار به خارج از مرزها بفرستد؛ بهتر هم هست شاید!
***
1_ http://www.armandaily.ir/fa/print/main/231107