به گزارش مشرق، استقلال روز 13 اردیبهشت ماه امسال در ورزشگاه نفت و گاز اروندان خرمشهر قهرمانی جامحذفی را به دست آورد اما در همان روز یک اتفاق تلخ در ورزشگاه رخ داد. اسماعیل بهداروند هوادار تیم فوتبال استقلال بر اثر سنگهایی که به چشمش اصابت کرده بود، یکی از چشمان خود را از دست داد و در نهایت مجبور به تخلیه آن شد. بعد از این اتفاق تماسهای متعددی با وی گرفته شد و در نهایت عنوان شد که این هوادار تیم استقلال مورد حمایت وزارت ورزش و جوانان، فدراسیون فوتبال و ... قرار خواهد گرفت اما نه تنها این اتفاق رخ نداد، بلکه حالا وی دچار مشکلاتی در محل کار و زندگی شخصی خودش شده است.
بهداروند در خصوص اتفاقاتی که بعد از آن مسابقه برای وی رخ داده و به تهران هم سفر کرده است صحبتهای زیر را انجام داد.
*به تاج گفتم زنگ زدن به دردم نمیخورد بلکه کمک میخواهم
وی در ابتدای صحبتهایش در خصوص شرایطی که برای وی پیش آمده، گفت: بعد از اتفاقات ورزشگاه نفت و گاز خرمشهر فقط چند روزی مورد توجه برخیها بودم و البته یکبار هم باشگاه استقلال از من برای بازی با ذوبآهن دعوت کرد بعد از آن هیچکس سراغ من را نگرفت. مهدی تاج با من تماس گرفت که به او گفتم آقای تاج من نیاز به زنگ زدن ندارم بلکه احتیاج به کمک دارم. اگر چشم من پیوند بخورد خوب میشود و تماس گرفتن چشم من را خوب نمیکند. متأسفانه در ایران چشم را پیوند نمیزنند و حتماً باید به خارج از کشور بروم. پزشک معالج گفت، شبکه و عصبهای چشمت سالم است ولی اصل آن تخلیه شده و دستم به جایی بند نیست. مسئولان استانی هم با من صحبت کردند و از آنها خواستم که به وزیر ورزش بگویند که چه مشکلاتی دارم.
*نامهای برای رسمی شدن من به محل کارم نیامده است
در این بین نمیخواهم بگویم فقط باید از باشگاه استقلال انتظار داشته باشم چون آنهایی که مسئول برگزاری مسابقه بودند هم باید پاسخگو باشند.در حال حاضر سر همان کار قبلی خودم هستم و پیش از این از آنجا 3 میلیون تومان حقوق میگرفتم ولی الان وقتی به محل کارم میروم به شکلی است که زیاد به من کار نمیدهند. حقوقم حدود یک میلیون تومان افت کرده و از این بابتها دچار مشکل هستم.من از استاندار خوزستان و تمام مسئولان این استان میخواهم که شرایط من را تغییر بدهند. قشنگ به یاد دارم آقای فتاحی در برنامه نود به نقل از وزیر اعلام کرد که من یک نیروی رسمی باشم ولی وقتی از شرکتم سراغ میگیرم میگویند اصلا نامهای برای تو نیامده است.
*طلاهای همسرم را فروختم تا چشمم را عمل کنم
هوادار تیم استقلال گفت:تنها چیزی که در این 4 ماه شنیدهام فقط دروغ بود حتی شنیدم یکی از مسئولان مدعی شده که ما اکیپ پزشکی برای اسماعیل فرستادهایم ولی اگر شما چنین چیزی را دیدید من هم دیدهام. در مدت 4 ماهی که سر کار نمیرفتم از جیبم هزینه کردم و شاید باور نکنید که طلاهای همسرم را فروختم و از خانواده و دوست و آشنا پول قرض کردم که چشمم را عمل کنم در پایان همین ماه هم یک عمل دیگر دارم و فقط باید پول قرض کنم و نمیدانم چه زمانی باید این مبالغ را پس بدهم، چشم من نیاز به پیوند دارد و تعجب میکنم این روزها در این فوتبال بازیکنان خارجی میآیند و بیش از 3، 4 میلیارد برای آنها هزینه میشود ولی به این مسائل نادر که مثل من اتفاق میافتد توجه نمیکنند.
*برخی از مسئولان به دنبال شهرت بودند
وی با تأکید بر اینکه هزینه عمل او حدود 700 میلیون تومان میشود، گفت: من اصلاً نیاز به پول ندارم که آن را به من بدهند فقط این مبلغ را به کسی بدهند که وکیل باشد و هزینههای عمل جراحی من را بپردازد. آیا واقعاً من گناه کردهام که طرفدار فوتبال بودهام، قولهایی که به من دادند فقط در حد حرف بوده و در این بین فقط تنها فرشید اسماعیلی با من در تماس است که مرتبی سراغم را میگیرد و حالم را میپرسد.این 700 میلیون نه در توان من است نه در توان خانوادهام، ولی انتظار دارم وزارت ورزش، فدراسیون فوتبال و باشگاه استقلال به من کمک کنند در آن یک هفته اول آنقدر با من تماس گرفتند که فکر میکردم مشکل چشمم حل میشود، ولی اشتباه کردم که در همان مدت اسم برخی از مسئولان را در مصاحبههایم آوردم زیرا آنها فقط به دنبال شهرت بودند. انگار نه انگار که چشم یک جوان 34 ساله از دست رفته است.
* فقط فرشید اسماعیلی احوالم را میپرسد
هوادار تیم استقلال افزود: شاید باور نکنید ولی الان که در خیابان راه میروم بعضی مواقع به در و دیوار میخورم و به خاطر مشکل چشمم در خیابان به سختی راه میروم. از فرشید اسماعیلی تشکر میکنم و شاید نباید این حرف را بزنم اما او در مقاطعی چند کارت هدیه 500 هزار تومانی به من داد که ظاهراً پاداش باشگاه بوده است. یک بار دیگر هم مبلغ یک میلیون تومانی به من پرداخت کرد و البته شاید این عدد در مقابل مشکل چشم من زیاد نباشد ولی ای کاش همه این موضوع را درک میکردند و تعجب میکنم که بعضیها چه شکلی وجدانشان راحت است که به من قول دادند و به آن عمل نکردند.بعضی وقتها قولهایی که به من دادند و به آن عمل نکردند دردش بیشتر از درد چشمم است.