به گزارش مشرق، جنگ، همیشه چهرهای زشت و ترسناک دارد؛ به ویژه اگر یک طرفش داعش باشد! اما اگر طرف دیگر جنگ را مردان و زنانی تشکیل دهند که در مکتب حسین(ع) و زینب(س) درس آموخته باشند، کاری میکنند که جبهه و سنگر آنها چیزی جز زیبایی نباشد! گروههای تروریستی تکفیری، همچون شب بر آسمان غرب آسیا هجوم آوردند و روز به روز سیطره خود را وسعت بخشیدند، اما این سیاهی فرصتی برای درخشش ستارهها بود؛ مدافعان حرم، کهکشانی پر نور را پدید آوردند و تاریکی داعش را در خود حل کردند.
طی هفت، هشت سالی که از عربدهکشی داعش در عراق و سوریه میگذرد، شاهد ظهور قهرمانانی هستیم که ساکت و سر به زیر بودند، اما فریاد تاریخ شدند! قهرمانانی از نسلها و اقوام مختلف؛ از جوانان دهه هفتادی تا افرادی که همه عمر خود را در جهاد گذراندند، از شیعه و سنی، از هنرمند و کارگر و کشاورز و مهندس و... درست مانند دوران دفاع مقدس. بدون شک، اگر ازخودگذشتگیهای مدافعان حرم نبود، معلوم نیست که داعشیها و حامیان آنها چه بر سر دنیا میآوردند! به همین دلیل مدافعان حرم، پاسداران حریم انسانیت هم هستند.
حماسهسازان بزرگ در قابهای کوچک
تصاویر و تحلیلهای رسانهها معمولا به عملیاتها و راهبردهای جنگی و ادوات و تجهیزات نظامی و در نهایت، تعداد تلفات و زخمیها محدود میشود. غافل از اینکه مهمترین بخش هر جنگی، انسانها هستند. به خصوص اگر این انسانها، مدافعان حرم باشند، زندگی هر یک از آنها پر از رمز و رازهایی ناگفته اما شنیدنی است.
امروز هم یک گنجینه و نرمافزار غنی را در اختیار داریم که روایت و بازنمایی هر گوشه آن میتواند به هویتیابی و تحول فرهنگی جامعه کمک کند؛ اما چرا از این فرصت زیبا و غنی، آنچنانکه باید استفاده نمیشود؟
یکی از دلایل، بزرگی و عظمت انسانهایی است که در این راه قدم گذاشتند. این عظمت در قابهای کوچکی چون عکس یا فیلم نمیگنجد. شاید به همین دلیل باشد که ادبیات، پیشروتر از سایر رشتهها به واکاوی جریان دفاع از حرم پرداخته است. اغلب کتابهایی که طی سالهای اخیر درباره این موضوع منتشر شدهاند، به رغم مهجوریت اما آثاری محبوب و پر خواننده شدهاند. مثل کتاب «یادت باشد» که به شهید مدافع حرم، حمید سیاهکالی مرادی میپردازد. این کتاب، یک روز پس از رونمایی به چاپ دوم رسید و طی شش ماه، چهارده بار تجدید چاپ شد؛ همان کتابی است که رهبر انقلاب، 15 شهریور در جلسهای با اعضای مجلس خبرگان رهبری، از آن تعریف کردند.
محمدرسول ملاحسنی، نویسنده کتاب «یادت باشد» درباره آشنایی و چرایی نگارش کتاب درباره شهید مدافع حرم سیاهکالی میگوید: «همان طور که شهید آوینی هم گفته بود، شهادت یک لباس تک سایز است که تا آدمها تا اندازه آن لباس نشوند به شهادت نمیرسند. من از سالها قبل با شهید سیاهکالی آشنایی و رفاقت داشتم؛ همشهری ما بود و او را در برنامههای مختلف فرهنگی میدیدم؛ او منش و روشی در زندگیاش داشت که لباس شهادت برازندهاش شد؛ به همین دلیل هم وقتی خبر شهادت حمید سیاهکالی را شنیدم، احساس کردم که اگر زندگی او را به شکلی هنرمندانه و در قالب یک داستان که همه بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند بنویسم، میتوانیم به مردم و به ویژه جوانان کمک کنیم؛ هم بسیاری از سؤالات درباره مدافعان حرم را جواب بدهیم و هم اینکه کلیدی برای باز کردن قفلهای زندگی در اختیارشان بگذاریم.»
در جنگ رسانهای عقب هستیم
در آمریکا به رغم جنگهای متجاوزانه اما هر سال دهها فیلم یا سریال در ستایش نیروهای نظامی و سربازان آن کشور ساخته میشود. با این حال در سینمای ایران، هنوز هم جریان ساخت فیلم درباره مدافعان حرم به وجود نیامده است.
وقتی به کارنامه سینمای ایران نگاه میکنیم، نام سه فیلم سینمایی درباره داعش دیده میشود؛ «به وقت شام» به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا، «جشن تولد» ساخته عباس لاجوردی و «آوازهای سرزمین مادریام» (هنوز به نمایش درنیامده است)، همچنین فیلم نیمهبلند «هنگامه» و اپیزود چهارم فیلم «هیهات» هم به این موضوع اختصاص یافتهاند.
حجتالاسلام ساسان فلاحفر، مستندساز و مدیر گروه رسانهای فاطمیون، از جمله پرکارترین فعالان رسانهای در زمینه جبهه مقاومت و مدافعان حرم است. این طلبه که 25 سال سن دارد، به گفته خودش در تولید 25 فیلم مستند با این موضوع به عنوان کارگردان، تهیهکننده و تدوینگر حضور داشته و علاوهبر این، دهها کلیپ و نماهنگ را هم ساخته است.
«نبرد پالمیرا» و «نقاشی یک رویا» ازجمله آثار مطرح وی هستند. وی درباره اهمیت ساخت فیلم درباره جبهه مقاومت و مدافعان حرم میگوید: «یکی از تفاوتهای جنگ امروز با دوران دفاع مقدس، نقش موثر رسانه است. در دوران دفاع مقدس، فضای رسانهای شاید تأثیر چندانی نداشت، اما امروز نقش رسانه در جنگ بسیار مهم شده است. به طور مثال، یکی از عوامل گسترش سلطه و فتوحات داعش در یک دوره، فیلمهایی بودند که در سوریه و عراق قبل از حمله به شهرها پخش میکردند و از این طریق به مردم آن شهرها اعلام میکردند که اگر با ما همراهی نکنید چنین و چنان میشود و... ما هم اگر میخواهیم در این جنگ رسانهای موفق باشیم، باید مسئلهای بزرگتر از دفاع از حرم را تبیین کنیم. چون کشورهایی مثل یمن و لبنان هم اجزای این جبهه هستند، اما حرم ندارند؛ باید بتوانیم اهمیت جبهه مقاومت را به مخاطب بفهمانیم.
اما متاسفانه طی هفت سالی که از جنگ سوریه میگذرد، در تمام سطوح نسبت به دشمن عقب بودیم و جبران آن سخت است. همچنان موضوع این جنگ داغ است و هنوز هم مردم با سؤالات بسیاری مواجه هستند و این مسئله بر زندگی آنها تأثیر میگذارد. فراموش نکنیم که هدف فتنه گروههای تکفیری در عراق و سوریه، ایران و مردم کشور ما بود. پس این موضوع به طور مستقیم به زندگی تک تک ما ایرانیان مرتبط است.»
وی درباره آثار تصویری و سینمایی تولید شده درباره مدافعان حرم و جبهه مقاومت معتقد است: «عرصه مستند در مقایسه با سینمای داستانی، وضعیت بهتری دارد، اما به نظر بنده نسبت به آنچه باید باشد، خیلی عقب هستیم، اینکه هنوز هم برخی از مردم درباره این موضوع سؤال دارند و بر سر چرایی این قضیه گیر کردهاند، گویای آن است که کم کار کردهایم. برای پاسخ دادن به این مسئله باید از رسانه استفاده کرد. در سینمای داستانی هم که متاسفانه به جز دو سه فیلم، کار چندانی انجام نشده است. همان حسرتی که سالها درباره سینمای دفاع مقدس میخوردیم که ای کاش درباره ناگفتههای جنگ بیشتر کار میشد، در سالهای آینده باید چند برابر برای جبهه مقاومت و فرصتهای از دست رفته حسرت بخوریم. ببینید؛ سینمای هند درباره مقابله خود با داعش فیلم میسازد، آن هم در شرایطی که اصلا هند در این قضیه نقشی نداشته و مردم آن کشور اصلا نمیدانند چه خبر است؟ چرا سینمای ما که محور اصلی این جنگ بودیم؛ تا این حد کم کار است؟»
الزامات کار هنری برای مدافعان حرم
آثار هنری، حتی با سرمایهگذاری کم اگر با صداقت و پاکی خلق شوند، میتوانند در دل مردم راه یابند. حتی برخی از آثار درباره شهدای مدافع حرم، از مرزها هم عبور کردند و جریانساز شدند. مثل نماهنگ «ارغوان» که یک کار تصویری و موسیقیایی چند دقیقهای و کوتاه درباره شهید مدافع حرم تقی ارغوانی است و با حضور فرزند این شهید ضبط شده است. این نماهنگ چهار دقیقهای، بازتابهای مختلفی در رسانههای صهیونیستی پیدا کرد.
مهدیار عقابی، کارگردان این نماهنگ، تأثیرگذاری این کار را در پیام نهفته در شعر آن میداند و میگوید:«به نظرم تمام هنرمندی شاعر این سرود در این بیت است و رویکرد آن را وسیعتر کرد؛ «هدف فقط رهایی عراق و سوریه نیست/ مسیرم از حلب است قدس را هدف دارم» واقعا هم همینطور است؛ عراق و سوریه برای ما بهانه است و هدف اصلی ما مبارزه با صهیونیسم است و با تفکر صهیونیستی دشمن هستیم. ما خواهان قدس هستیم و این به درستی در شعر استفاده شده است. چون هدف و پیام کار مستقیم گفته شده، آنها(صهیونیستها) هم مستقیمتر واکنش نشان دادند.»
ملاحسنی، نویسنده کتاب «یادت باشد» هم درباره شیوه کار درباره شهدای مدافع حرم میگوید: «جنس کار برای مدافعان حرم، نسبت به کار درباره شهدای دفاع مقدس سختتر است. چون درباره شهدای دوران دفاع مقدس، خیلی راحت میتوان داستان پردازی یا براساس اطلاعات قدیمی کار کرد. اما مدافعان حرم چون از نظر زمانی به ما نزدیک بودند و تا همین چند روز قبل در کنار ما زندگی میکردند، پیچیدهتر هستند. موضوع شهدای مدافع حرم، این حسن را هم دارد که مخاطب با آنها احساس نزدیکی میکند. همچنان که در نظرات برخی از مخاطبان کتاب «یادت باشد» آمده که انگار با شهید زندگی کردهاند.»
هنرمندان یا مسئولان؟ کدام مهمترند؟
با توجه به خلأهای موجود، برای جبران کمکاریها چه باید کرد؟ این سؤال مهم که چرا سینمای ما در زمینه معرفی مدافعان حرم به جامعه کم کاری میکند؟ را از فلاح فر، مستندساز جبهه مقاومت میپرسم و او اینگونه جواب میدهد: «تا زمانی که یک موضوع تبدیل به مسئله زندگی هنرمند نشود، نمیتواند دربارهاش اثری را تولید کند. تا وقتی ابراهیم حاتمیکیا مسئلهاش دفاع در برابر داعش نباشد، هیچ کس نمیتواند به او تحمیل کند که فیلمی با این مضمون بسازد؛ اما وقتی مسئلهاش باشد، فیلمی مثل «به وقت شام» میسازد که حتی اگر ضعفهایی هم داشته باشد باز به دل مینشیند، چون برخاسته از مسئله شخصی خود حاتمیکیاست. اگر یک موضوع تبدیل به مسئله و دغدغه شخصی یک هنرمند بشود، هر مانعی را برای ساخت اثر هنری درباره آن موضوع کنار میزند. همان طور که خود من، در جنگ سوریه حضور داشتم، اما اجازه مستندسازی در جنگ را نیافتم. با این حال کارم را هر طور بود انجام دادم. متأسفانه کسانی که مدیران فرهنگی کشور هستند از این موضوع طفره میروند و نمیخواهند این مسئله را به وجود بیاورند.»
عقابی، کارگردان نماهنگ «ارغوان» هم معتقد است: «به نظرم یک بخشی از این خلأ به خود ما هنرمندان برمیگردد، و به مدیریت فرهنگی و صداوسیما و... ربطی ندارد. منِ هنرمند باید ابتدا چنین دغدغهای داشته باشم، من که تعلقات دنیوی دارم و نمیتوانم به راحتی به آنجا بروم و بجنگم ، باری بر دوشم است و باید دین خودم را به کسانی که در این جنگ حضور دارند ادا کنم. متاسفانه چنین موضوعی چندان دغدغه هنرمندان ما نیست و ارغوان اثبات کرد که اگر یک هنرمند چنین دغدغهای داشته باشد، صدا و سیما و فضای مجازی و مدیریت فرهنگی و... استقبال و همراهی میکنند.»
ملاحسنی، نویسنده کتاب «یادت باشد» اما عملکرد مسئولان و نهادهای فرهنگی را هم مهم میداند و میگوید: «به طور طبیعی هنر و تولید اثر یک بخش کار است، اما انتشار آن اثر هم اهمیت دارد که به دست مخاطب برسد. خیلی از تولیدات فرهنگی را داشتهایم که خوب بودند و زحمت زیادی برای آنها کشیده شده، اما چون درست عرضه نشدند و کار تبلیغاتی برای آنها صورت نگرفت، اقبالی هم نداشتند. ارگانها و نهادهای فرهنگی میتوانند به معرفی، توزیع و عرضه آثار کمک کنند.»