به گزارش مشرق، انقلاب و جنگ بهعنوان پدیدههایی آمیخته و برآمده از زندگی مردم حال و احوال زندگی اجتماعی در ایران را دگرگون کردند. به عبارت دقیقتر این تغییر نحوه زیستن مردم ایران بود که تغییر نظام سیاسی را سبب شد. با مستقر شدن انقلاب اسلامی این شیوه تازه زندگی بسط بیشتری پیدا کرد؛ بهنحویکه رد آن را میتوان در فرهنگ و هنر هم مشاهده کرد. بنا بر وعدهای که دادیم به مناسبت هفته دفاع مقدس قصد داریم ردپای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس را در چند رشته هنری پیگیری کنیم. امروز به سراغ موسیقی رفتهایم و با محسن صفایی فرد پژوهشگر موسیقی و هنر انقلاب گفتوگویی ترتیب دادیم تا از چگونگی و سرانجام این تغییرها باخبر شویم.
ابتدا از ترکیب موسیقی انقلاب شروع کنیم. استفاده از این ترکیب ما را به چه معنایی رهنمون میکند؟
انقلاب مثل هر پدیده اجتماعی و سیاسی دیگری واکنش برانگیز است. در همه انقلابهای جهان دو جریان در هنر شکل گرفته است. یکی جریان مردمی و دیگری هنرمندان حرفهای سیاسی. انقلاب ایران هم از این قاعده مستثنا نیست. یکی از تعاریف موسیقی انقلاب موسیقیهای ساختهشده با موضوع انقلاب بین سالهای 57 تا 59 است. این موسیقی از موسیقی اعتراضی پیش از پیروزی شروع میشود و تا اندکی پس از پیروزی ادامه پیدا میکند. موسیقی این دوره، موسیقی انقلاب است. اما موسیقی انقلابی میتواند از این زمان فراتر برود. در این نگاه عنوان موسیقی انقلابی به هرآن شعر، کلام، فرم و سبکی که منسوب و منتسب به رویداد یا آرمان انقلاب باشد اطلاق میشود.
با این تفسیر از نظر شما موسیقی جنگ هم ذیل موسیقی انقلابی دستهبندی میشود؟
موسیقی جنگ هم میتواند ذیل موسیقی انقلابی قرار بگیرد و هم میتواند زیرمجموعه ژانر جنگ و موسیقی رزمی و حماسی قرار بگیرد. نکته مهم در اینجا پیوند مفهومی دفاع مقدس با انقلاب اسلامی است. بالاخره در هر جنگی طرفی پیروز و طرفی کشتهشده و شکستخورده است. ما در بعضی از عملیاتها پیروز شدیم و در بعضی دیگر شهید دادیم. این دو روی سکه جنگ وقتی به جهت احساسی وارد موسیقی میشود گونهای منحصربهفرد را پدید میآورد. بنا به تحلیل و گردآوری که از آثار موسیقی جنگ انجام دادهام، هیچ اثری در موسیقی سوگ و مرثیه جنگ نداریم که خالی از حماسه باشد و درعینحال هیچ موسیقی رزمی و حماسی نداریم که خالی از سوگ و مرثیه باشد. در این نقطه است که پیوند انقلاب و دفاع مقدس در حوزه انسانشناسی موسیقی رخنمایی میکند. انسان انقلاب اسلامی مثل هرکول و اسطورههای دیگر غربی سراسر حماسه نیست. ماشین جنگی نیست که عاطفه و غم در او اثر نگذارد. از دیگر سو یکسره تراژدی و اندوه هم نیست که بویی از حماسه نبرده باشد. او ترکیبی از این دو است. ویژگیهایی که برای انسان مؤمن متأله غیب باور شمرده میشود، میتوان در موسیقی جنگ رنگ و حس و حضورش را درک کرد.
میتواند نمونههایی از این نوع از موسیقی اشارهکنید؟
شما به موسیقی «خجستهباد این پیروزی» نگاه کنید. وقتی به شعر و ملودی و تنظیم دقت کنیم میبینیم که درباره فتح حرف میزند. راجعبه یک پیروزی بزرگ حرف میزند. این اثر به مناسبت فتح خرمشهر پخش شده است. این موسیقی درعینحالی که جنبه ظفرمندانه دارد جایی هم برای همدردی و همآوایی با مظلومان و حزن جنگ قرار داده است. این دو حس چنان درهمتنیده شده که موسیقی خاصی با عنوان موسیقی جنگ پدید آورده است. شما این اثر را با موسیقی جنگهای جهانی اول و دوم مقایسه کنید. در این مقایسه صدای موسیقی ایرانی و صدای انقلاب اسلامی از حیث تحلیل فنی و فرمال موسیقی کاملاً پیداست.
با این حساب شما ادعا میکنید نهتنها از حیث مضمون بلکه از جهت فرم نیز موسیقی جنگ حاوی ویژگیهای سبکی است. درست است؟
بله، مشخصاً موسیقی خجسته باد این پیروزی که استاد احمدعلی راغب ساختهاند و مرحوم مجتبی میرزاده آن را تنظیم کردهاند اثر صاحب امضاست. مدتی پیش آقای محمد گلریز خواننده «خجسته باد این پیروزی» گفته بودند موسیقی این اثر در یکی از دانشگاههای بزرگ آمریکا در رشته موسیقیشناسی توسط استاد در کلاس پخش شده و بهعنوان گونهای متمایز از موسیقی تحلیل شده است. اتفاقی که باعث تعجب دانشجوی ایرانی حاضر در کلاس شده است. شاید آقای راغب بهعنوان آهنگسازی اصلاً عمدی بر بازتاب ویژگیهای موسیقی فارسی و انقلاب اسلامی در کارش نداشته است اما بازتاب آنچه او در فضای آن روز درک کرده در اثر آمده و همین این تمایز را رقم زده است. بنابراین ما در موسیقی جنگ نمیتوانیم یک صدای تماماً جنگی و رزمی را بشنویم. چهبسا این ویژگی از سنت بدرقه و تشییع ما گرفته شده باشد. وقتی رزمندهها اعزام میشوند، پدیده اعزام همراه با حماسه و البته یک نگرانی است. از طرفی خوشحالیم که داریم فرزند یا همسر یا دوست ما به صحنه نبرد میرود و از سویی دیگر نگرانیم که شاید این دیدار آخر باشد. این احساسات توأمان اجازه نمیدهد یک حس تماماً حماسه گون یا سوگوارانه را تجربه کنیم. این آمیختگی متعلق به انقلاب اسلامی و انسان انقلاب اسلامی است.
موسیقی انقلاب و جنگ تا چه اندازه وابسته به جریان حرفهای و دانشگاهی موسیقی است و تا چه اندازه وامدار موسیقی غیرحرفهای و مردمی است؟
موسیقی و شعر ریشه در تاریخ سرزمین ما دارد. ما با نغمهها و آواها بزرگ شدیم. نمیتوانیم ادعا کنیم که انقلاب نابهنگام صدایی تازه را خلق کرده و ساخته است. قطعاً ریشهها و اصالتهای موسیقی ایرانی در آثار انقلاب هم بازتاب دارد. شما به موسیقی فولکلور لرستان نگاه کنید. «دایه، دایه» یکی از میراثهای موسیقی قومی ماست که به موسیقی دفاع مقدس میپیوندد. شما میتوانید ریشه بسیاری از ملودیهای نوحههای حاج صادق آهنگران را در ملودیهای سنتی دزفول و بوشهر و بهطورکلی جنوب جستوجو کنید. جنوبی که مهد نغمه ملودی در کشور ماست. بسیاری از آثاری که استاد راغب برای موسیقی جنگ ساختهاند ریشه در موسیقی فولک گیلان و مازندران دارد. تکیه موسیقی انقلاب و جنگ به تاریخ موسیقی ماست. نه به این اعتبار که شما بتوانید ریشههای موسیقی ساخته شده برای شهادت شهید مطهری را در آثار ساخته شده توسط فلان استاد معاصر پیدا کنید، بلکه شما برای یافتن ریشههای آن باید به موسیقی محلی مازندران رجوع کنید. چند سال پیش که آقای میثم مطیعی بر اساس ملودی قطعه «ننگ به نیرنگ تو» نوحهای را خواندند آقای راغب پیامی دادند و گفتند من این کار را از یک نغمه آیینی در روستاهای گیلان گرفته بودم و به موسیقی حماسی آورده بودم. ممنونم که آن را به جای اصلی خودش برگرداندید. این رفتوبرگشتها در موسیقی طبیعی است.
*صبح نو