به گزارش مشرق، به همین بهانه و البته درخصوص اتفاقات رخ داده در روزهای گذشته در فوتبال ایران بهخصوص حواشی پیش آمده در تیم ملی و سایر جریانات روز فوتبال ایران ازجمله اوضاع و احوال نفت مسجدسلیمان گفتوگوی جذابی را با علیرضا مرزبان انجام دادیم. گفتوگو با مرزبان را به زبان «فارسی سخت» در زیر میخوانید.
از نفت مسجدسلیمان آغاز کنیم. روند تیم چطور است؟
شرایطی که با آن روبهرو بودیم این بود که تیم بدون گل زده و پیروزی برای همکاری به من رسید. از زمانی که به تیم اضافه شدم، روندمان بهتر شده و بازیهای با کیفیتی را ارائه کردیم و بازی به بازی بهتر شدیم تا جایی که هواداران نیز از تیم راضی هستند و به آیندهمان امیدوار. کیفیت فوتبالی که ارائه میدهیم هم از نظر فنی و هم از سایر جهات مطلوب و قابل قبول است. تیم متحدی داریم و همه به دنبال نتایج بهتر در لیگ هستیم. در مجموع به آینده تیم امیدوارم چون نفت مسجدسلیمان امروز به یک شخصیت فوتبالی خیلی خوب و انسجام مطلوب رسیده است. فوتبالی ارائه میدهیم که امیدوارکننده است و تنها موردی که آزارمان میدهد، امتیازاتی هست که پیش از این از دست دادهایم که در آینده بهطور قطع سعی بر جبران آن خواهیم داشت.
بعد از دیدار با استقلال و پس از اینکه گفتید استقلالیها هوچی بازی درآوردند، آنها نیز پاسخ شما را دادند. از این بازی هنوز مورد ناگفتهای باقی مانده است؟
احترام خاصی برای مجموعه استقلال قائل هستم. ما از روز اول در مجموعهمان روی مسائل اخلاقی قوانینی را وضع کرده و گفتیم باید شرافتمندانه کار کنیم. به شخصه به بازیکنانم هیچگاه اجازه وقتکشی به هر شکلی را نمیدهم، چون دیدگاهم این است که کار شرافتمندانه همیشه جواب میدهد و کار با وجدان همیشه میتواند با خود موفقیت را به همراه داشته باشد. مسائلی که بود دیگر گذشته است.
میلاد میداودی گفته بود برای تیم بزرگی مثل استقلال زشت است که برای نتیجه گرفتن به دنبال وقتکشی باشد. مربی استقلال هم در پاسخ به وی گفته بود که میلاد نباید بهعنوان فرزند استقلال به شفر فحاشی میکرد!
از آن طرف هم متاسفانه حرفهای بدی زده شد. حاضرم در یک مناظره، اتفاقاتی که افتاد را زیر ذرهبین برده و دربارهاش حرف بزنیم. اینکه همدیگر را متهم کنیم یا واقعیات را نگوییم، دردآور است. به خاطر احترام به مجموعه استقلال حاضر نیستم خیلی از حرفهایی که شنیدم را بازگو کنم چون احساسم این است که جامعه ما در کل مشکل اخلاقی دارد. البته این اتفاقات میافتد چون در جامعه اخلاق نداریم و اصول را رعایت نمیکنیم و دیسیپلین نداریم. وقتی گفتمان ما در جایی مثل مجلس شورای اسلامی که سمبل یک کشور است، با توهین و پرخاش همراه است، نباید انتظار داشته باشیم که در جامعه عادی و ورزشیمان اتفاق دیگری بیفتد! ما بر سر اصول و بر سر مسائل خاص گفتوگو نمیکنیم بلکه افراد همواره درخصوص همدیگر صحبت میکنند و همین موضوع، خودش مقدمات حاشیهها و جنجالها را فراهم میکند. ما همه در خانههای شیشهای زندگی میکنیم و اگر بخواهیم با سنگی، خانه شیشهای کسی را بشکنیم، به همان شکل خانه شیشهای ما را هم میشکنند. این مساله غیراخلاقی بودن شرایط ما را نشان میدهد. تمام این مسائل غیراخلاقی متاسفانه برگرفته از فرهنگی هست که در جامعه جاری است. فوتبال ایران نیز یک چسب برگردان مسائل اجتماعی هست که داریم و خودش یک جامعه کوچک بهشمار میرود و با توجه به توضیحاتی که دادم، این مسائل در فوتبال نیز طبیعی محسوب میشود.
خود شما بهعنوان یک مربی اخلاقمدار، برای اینکه به نتیجه برسید، از بازیکنانتان حتی در یک بازی حساس درخواستی برای وقتکشی نمیکنید؟
در جامعهای مثل ما که رسیدن به هدف، مهمتر از مسیر است، همهمان ضرر میکنیم. اگر به بازیکنانم درس ناجوانمردانه بدهم، چطور میتوانم درباره اخلاق و بازی جوانمردانه با آنها صحبت کنم؟ چطور اگر چنین رفتاری حریف انجام میدهد و ما آن را خوب نمیدانیم، برای خودمان خوب بدانیم؟ این دوگانگی روانی و اجتماعی هست که درگیرش میشویم. تا زمانی که یک تیم به یک نتیجه راضی هست، حتی نتیجه تساوی، برای حفظ نتیجه دست به هر کاری میزند اما اگر تیم مقابل این کار را میکند، اعتراضات نسبت به بازی ناجوانمردانه حریف بلند میشود! متاسفانه این دوگانگیها همواره وجود دارد که آن هم برگرفته از جامعه است.
به تیم ملی فوتبال برسیم. از دعوا و جنجالها گرفته تا یک لیست پرسروصدا. تناقضهای رفتاری کیروش در این مدت اخیر بیشتر از گذشته نشده است؟
این تناقضهای رفتاری از روز اول بوده و مربوط به این مدت اخیر نیست! اما درخصوص لیست تیم ملی و بازیکنانی که دعوت شدهاند، باید به کیروش حق بدهیم، او سرمربی تیم ملی ایران است و هرکسی را که دلش میخواهد میتواند دعوت کند. اگر ما مربیان لیگ بهعنوان کارشناس نظرمان با کیروش در این خصوص متفاوت است، بحثش فرق دارد، اما اساسا به این شکل است که وقتی ما این حق را داریم تیممان را خودمان میبندیم، او هم حق دارد بازیکنانش را خودش انتخاب کند. بهطور مثال در تیمهای ملی بزرگ هم داشتهایم بازیکنانی دعوت شدهاند که در تیمهای باشگاهی خود ذخیره بودند و مربی ملی احساس خوبی به چنین بازیکنی که در باشگاه خود ذخیره بوده، داشته است. اما موضوع زمانی اهمیت پیدا میکند که ببینیم این مسائل فقط فنی مسحوب میشود یا مسائل جانبی هم در آن نقش دارد؟!
این موضوع فنی است و درست میگویید. اما اینکه در همه موارد فنی و غیرفنی از سوی کیروش دخالت شود هم جای توجیه دارد؟
این مسائل با هم متفاوت است. او حق دارد بازیکنان مورد نظرش را انتخاب کند به شرطی که بحث فنی باشد و سیاسیکاری جانبی در تیم ملی نباشد. یعنی این مساله خیلی مهم است که بدانیم بازیکنانی که انتخاب میشوند، در چارچوب فنی هستند یا مسائل دیگر هم شامل آن میشود. مثلا درگیری کیروش با برخی مربیان لیگ باعث میشود بازیکنان شایسته به تیم ملی دعوت نشوند!
شما حق میدهید که مثلا از تیمهای صدرنشین بازیکنی دعوت نشود؟
این یک مساله ساده است. اگر این انتخاب ورزشی باشد، هر حقی را باید برای کیروش قائل باشیم. ایسکو درحالی به تیم ملی اسپانیا دعوت میشود و بازیکن ثابت است که در رئال بیشتر یک نیمکتنشین بوده و نباید این مسائل را بهعنوان یک فاکتور اصلی معرفی کنیم.
توجیهاتی که کیروش میآورد هم جالب است. مثلا حسین حسینی را برای جام جهانی خط میزند چون نیمکتنشین است اما همین نیمکتنشین بعد از جام جهانی دوباره دعوت میشود! امثال این موضوعها زیاد است.
ناراحتی و بحران ما به خاطر این است که چرا مسائل غیر فوتبالی و خارج از مسائل فنی باعث یک سری تصمیمگیریها میشود. باید درنظر بگیریم بازیکنانی که برای تیم ملی فوتبال ایران انتخاب میشوند، بیشتر مسائل فنی دخیل است یا حاشیهای. مطمئن باشید که کیروش بیشتر از من و شما نگران نتایج تیمش است اما گاهی رفتاری از او و دستیارانش بروز میدهد که مورد پسند نیست!
حتما مصاحبه مک درموت و توهینهایش به حمید استیلی را خواندهاید.
مصاحبهای که خواندم نهتنها یک اهانت بزرگ به حمید استیلی است بلکه به جامعه مربیان ایران به شمار میرود که یک نفری دهنش را اینچنین باز و اینگونه توهین میکند که در زمان بازیهای ملی، نماینده مردم آن کشور محسوب میشود. وقتی یک مربی به خودش اجازه میدهد از سیرک صحبت کند، باید از خودش بپرسیم خودش را از کدام سیرک ول کردهاند که اینگونه راحت درخصوص سیرک صحبت میکند. معتقدم او از سیرکی آمده که بازدیدکننده نداشته و یک سیرک خراب بوده است که کسی برای دیدنش نمیرفته.
الان هم دعوا سر ساختمان پک است و میگویند این ساختمان فقط برای تیم ملی بزرگسالان است.
ما عادت داریم اسبی را میگیریم که نمیتوانیم از آن سواری بگیریم، اما میخواهیم به زور زینش کنیم! این مسالهای است که در شاخصههای ملی خود داریم. مگر میشود کمپ تیم ملی ایران فقط دو زمین داشته باشد؟! الان در تمام کشورهای مدرن، شما شاهد امکانات کاملی هستید اما در ایران اینچنین نیست و چنین امکاناتی را شاهد نیستیم.
با گفتن کلمه «فارسی سخت» در تلویزیون، ادبیات جالبی را باب کردید!
آلمانیها یک جمله دارند که میگویند؛ شکافتن یک چیزی بهمنظور پیدا کردن مرکزی که باعث ایجاد مشکل شده است یعنی شما یک بستر را طوری بازی میکنید که تمام جزئیات را میتوانید در آن ببینید و درخصوص آن کاملا میتوانید تحقیق و بررسی کنید. درباره جملهای که در تلویزیون گفتم، واژه دیگری در زبان فارسی به ذهنم نرسید و مجبور بودم از آن واژه استفاده کنم. به همین دلیل بابت استفاده از واژه فوق مجبور شدم از اصطلاح «فارسی سخت» استفاده کنم. ای کاش میتوانستیم همهجا بهخصوص جاهایی که مردم مشکل دارند هم با مسئولان به زبان «فارسی سخت» صحبت کنیم!
منبع: فرهیختگان