به گزارش مشرق، «احضاریه» تازهترین اثر علی مؤذنی است که در روزهای اول محرم امسال منتشر و رونمایی شد. در کارنامه علی مؤذنی چند کتاب دیگر هم در قالبهای مذهبی دارد. کتاب مأمور و دوازدهم او هم با همین دست فرمان کتاب «احضاریه» نوشته شده است. به لحاظ شکلی نیز این آثار شبیه یکدیگر است.
اگر «مأمور» درباره پیامبر اسلام و «دوازدهم» درباره امامعصر(عج) بود مؤذنی این بار شخصیت حضرت زینب(س) را برای نوشتن انتخاب کرده و به سیاق دیگر آثارش دو جهان موازی خلق کرده است. یک جهان که در امروز میگذرد و جهانی که تو را به دل تاریخ میبرد و آنجا روایت میشود.
مسعود شخصیت اصلی داستان روزنامهنگار است. رفیقش هر دو ماه یکبار به مشهد میرود و از او هم دعوت میکند به این سفر برود که هر بار مسعود امتناع میکند چرا که معتقد است باید توسط امام رضا(ع)دعوت شود والا رفتنش میشود عادت، تا اینکه روزی با دعوت کربلا مواجه میشود، آنهم سفر اربعین در زمانهای که داعش هم هست.
خواهر مسعود مخالف رفتن او به سفر است و چون عارفه خواهرش، برایش مادری کرده حرفش را میپذیرد و سفرش را لغو میکند تا اینکه عارفه خواب حضرت زینب؟سها؟ را میبیند که در اتاقش نشسته و برایش آب میریزد .
او این خواب را نشانه دعوت میبیند و آب را برادرش تعارف میکند ولی او نمیخورد و خواهر آماده سفر کربلا میشود اما در نهایت به دلیل مخالفت شوهر از این سفر بازمیماند و مسعود به تنهایی عازم سفر میشود و این خود باعث رخ دادن اتفاقاتی در روند داستان میشود.
بخش اعظمی از داستان در فضای تاریخی صدر اسلام و زندگانی حضرت زینب(س) میگذرد و نویسنده به دوران کودکی و جوانی و ازدواج و در نهایت همراهی بانو با امام حسین(ع)پرداخته است.
«احضاریه» قرار است درباره حضرت زینب(س) باشد و هست. از زمان حال شروع میشود و به دوران تاریخی میرود و
باز میگردد. گهگاهی هم به دوران حال بازمیگردد تا روایت مسعود و عارفه را بیان کند.
باید احضاریه را اثری جسور دانست از آن جهت که سراغ شخصیتی در تاریخ رفته که بسیار پرهیبت است و به قول شاعر «کربلا در کربلا میماند اگر زینب(س) نبود» با این حال همین زینب(س) کبری در تاریخ غیر از کربلا سهمی ندارد. همه مداحان و منبریها وصف حال حضرت را در کربلا و مابعدش ذکر میکنند اما کسی از قبل از واقعه و روال زندگی حضرت خبری نداده. همه می گویند حضرت مفسر خودآموخته قرآن بوده ولی کسی چیزی از آن نمیداند.
از دوران کودکی حضرت اگر خبری هست در قالب خشک تاریخ است و بس. این بار علی مؤذنی اما رفته در دل تاریخ و رمانی خلق کرده که از کودکی تا کربلا را نوشته است.
از دوران قبل از ازدواج حضرت را نوشته و خلق کرده است آنهم با زبان مدرن رمان تا مخاطب همراهی کند و بداند کسی که در کربلا آنچنان استوار ایستاد، چگونه زندگی کرد و چگونه زیست؟
چند جا سعی در تلفیق این داستانها کرده که یا ناکام مانده یا ازآن زود گذشته است.
در بخشهای زمان حال نیز باز به بهانه یادداشتنویسی مسعود از سفر کربلا روایتهای تاریخی همین طوری پشت سر هم ردیف میشود و میآید بدون هیچ پرداخت خاص و قابل تأملی.
نویسنده حتی در روایتهای تاریخی نیز ظاهراً از منابع تاریخی عبور کرده و علاوه بر مستندات تاریخی ثابت شده از روایتهای غیرمنقول هم بهره برده است. البته میگویند در جایی که تاریخ سکوت کرده، میتوان خیالپردازی کرد و نویسنده از این اهرم استفاده کرده و روایتش را نوشته که برخی جاها به دل مینشیند.
نویسنده در بخشی انتهایی رمان اتفاق دیگری را هم خلق کرده است. جابهجایی مسعود و عارفه. در حالی که مسعود در کربلا بود و عارفه در تهران ناگهان خواننده این دو را جابهجا میببیند.
این اتفاق فرمی در داستان کار قابل توجهی است که فقط نویسندهای چون آقای علی مؤذنی جسارت آن را دارد.
ظاهراً رئالیسم جادویی نویسنده این بار قرار بوده در حوزه مذهبی خودنمایی کند اما به نظر میرسد خیلی به اهدافش نرسیده هر چند شروع این اتفاق در احضاریه امری خارقالعاده محسوب میشود.
میگویند در رئالیسم جادویی ساختارهای واقعیت دگرگون میشوند و دنیایی واقعی اما با روابط علت و معلولی خاص خود آفریده میشود اما مشخص نیست با چه منطقی مسعود به صرف این که میخواسته از میانه سفر بازگردد و عارفهای که دلش کربلاست باید این گونه با هم جابهجا شوند . ظاهراً نویسنده میخواسته حضور قبلی افراد را این مدل سفرها به تصویر بکشد اما قدرت کافی برای توصیف آن پیدا نکرده و از عنصر جابهجایی استفاده کرده است.
یکی دیگر از مباحث داستان شخصیتپردازی است که تقریباً همه اشخاص داستان در سطح مانده است. مسعود و عارفه در حدی معرفی میشوند اما شخصیتهای عمیق و ماندگاری نیستند و مخاطب نمیتواند با آنها همذاتپنداری کند. مسعود سرسخت در قبول دعوت به زیارت امام رضا؟ع؟ناگهان دعوت به کربلا و سفر اربعین را قبول میکند و عارفهای هم مخالف سرسخت حضور برادرش در این سفر بوده با خوابی که میبیند ناگهان شیفته رفتن به وادی کربلا میشود در حالی که منطقی جز همان خواب وجود ندارد.
دیگر شخصیت بحثبرانگیز داستان حاج ناصر است که در همان ابتدای سفر تمام مکنونات قبلی مسعود را روی دایره میریزد و ما چیزی ازش نمیدانیم الا اینکه 14 بار به سفر کربلا رفته و دلسوخته است.
او از تمام اتفاقات زندگی مسعود با خبر است حتی میداند بین خواهر و برادر چه گذشته است اما مشخص نمیشود این دانستنها از کجا نشأت میگیرد و چگونه این آگاهی به وی حاصل شده است.
حتی حضور جادویی عارفه در کربلا و همراهی وی با حاج ناصر در کاروان حضرت زینب(س) هم بر همین اساس است و فاقد منطق داستانی که نصفه و نیمه هم رها میشود و دیگر خبری از آن نمیشود.
نکته انتهایی این یادداشت بحث زبان و نثر داستان است. رمان پر است از نکات و جملات نغز وزیبا که مخاطب را به وجد میآورد. هنر علی مؤذنی در اینجا خودش را نشان داده و مخاطب راضی است تقریباً در بخش حال داستان این نثر قابل قبول است و مخاطب از آن لذت میبرد اما در بخش تاریخی این نثر ساده است و گزارشی. زبان روایت در بخش تاریخی داستان ساده است.
با این همه به نظر میرسد احضاریه در این وضعیت بازار و کتابهایی که بدون هدف و با موضوعات سخیف منتشر میشود اثری قابل تأمل است و میتواند طیف وسیعی از علاقهمندان و مخاطبان را به خود جلب کند. احضاریه اثری است که قطعاً در جلبتوجه توده مردم موفق خواهد بود و میتواند در آینده راهگشای کتابهایی از این دست نیز باشد.
*صبح نو