به گزارش مشرق، فائزه هاشمی در گفتگویی اظهار داشت: دو جا بود که بابا ملاقاتهایش را در آنجا انجام میداد؛ یکی اینجا (اتاق پذیرایی) و یکی حیاط؛ چون بابا به فضای باز علاقه داشت. بهار، پاییز و تابستان کنار استخر ملاقات داشتند.
در این اتاق هم مسئولان و هم افرادی از فامیل میآمدند و ملاقات داشتند. جای بابا همیشه ثابت بود و ملاقات کنندگان روی صندلی کناری مینشستند؛ مثل ملک عبدالله، آقای روحانی، حسن آقا (خمینی) و آقای خاتمی.
معمولاً وقتی کسی میآمد اینجا، ما فالگوش میایستادیم ببینیم چه حرفهایی زده میشود.
تخلف در جذب «فائزه هاشمی» به عنوان هیات علمی دانشگاه آزاد + اسناد
غیر از فالگوش ایستادن، دفتر خاطرات ایشان هم مورد علاقه همه بود. دفتر خاطرات کنار کشوی پاتختی بود و همه اعضای خانواده و فامیل، اول از همه سراغ دفتر خاطرات میرفتند تا ببینند چه نوشته است.
مامان بیشتر فالگوش میایستاد. دورههایی خیلی سرفه میکرد. بیماری پیدا کرده بود. یک بار بابا که آمد از اتاق بیرون، گفت: «فالگوش ایستادی حداقل سرفه نکن! آبروریزی است ببینند کسی پشت در گوش میدهد.» گاهی هم ملاقات کننده یک دفعه خداحافظی میکرد و تا میآمدیم بجنبیم، داستان درست میشد.