به گزارش مشرق، روزنامه جوان نوشت: در چهارمین سالگرد فوت آیتالله هاشمی رفسنجانی، سایت اصلاحطلب انصافنیوز مصاحبهای با دختر او، فائزه هاشمی انجام داده است تا درباره هاشمی رفسنجانی صحبت شود؛ اما عملاً به تریبونی برای بیان مواضع فائزه هاشمی تبدیل شد. او در این گفتگو، هاشمی را توصیف میکند، اما هاشمی مدنظر فائزه را و حتی در سالگرد «بابا» فاصله او را از متن مردم بیشتر میکند. در نهایت هم فائزه هاشمی که زمان و محتوای مصاحبهاش سرشار از یاد و نام پدر است، با دفاع از عملکرد دونالد ترامپ، رئیس جمهور منفور امریکا علیه ایران، نشان میدهد گرچه تلاش بر مدح و ثنای پدر داشته، اما ناخلفیهای همیشگیاش باعث شده که حتی پس از فوت آیتالله هم دست از تخریب چهره او برندارد.
سه گزاره تحریم، ترور و توهین خلاصه همه آن چیزی است که ترامپ علیه ایران انجام داد. حالا فائزه در مقام دختر هاشمی رفسنجانی آمده و از این ترامپ و از این عملکرد دفاع میکند. او میتوانست هر زمان دیگری و بدون پر کردن محتوای صحبتهایش از کلمه «بابا» و خرج کردن از نام مرحوم هاشمی، مواضعش را بگوید، اما حالا در مصاحبه یادبود سالگرد پدرش است که میگوید: «برای ایران دوست داشتم آقای ترامپ انتخاب شود ولی اگر یک امریکایی بودم به آقای ترامپ رأی نمیدادم.» خبرنگار میپرسد که «چرا فکر میکنید اگر ترامپ بود برای ایران بهتر بود؟» و فائزه هاشمی جواب میدهد: «به خاطر همین فشارهایی که میآورد، بالاخره شاید یک تغییر سیاستی اتفاق بیفتد. مردم هر چه تلاش میکنند اصلاحات انجام بگیرد «مرغ یک پا دارد» و هیچ خبری نمیشود و برعکس مردم سرکوب میشوند، شاید اگر فشارهای آقای ترامپ ادامه پیدا میکرد، بالاخره ما مجبور میشدیم یک تغییر سیاستهایی را داشته باشیم. این تغییر سیاستها حتماً به نفع مردم میتوانست اتفاق بیفتد. دموکراتها کمی شُل و وِل هستند. یعنی با آمدن دموکراتها این موضع خطای ما بیشتر تقویت میشود، امیدوارم نشود ولی چنین چشماندازی دارد.»
او ساده و شفاف حرف میزند، گرچه موضع گیریاش مشمئزکننده است؛ دفاع از رئیس جمهوری بیگانه و خارجی که پای سیاستهایش را روی گلوی مردم ایران گذاشت و فشار حداکثری ایجاد کرد، شرمآور است. برای چه؟ فقط برای اینکه میخواهیم حرف و موضع ما در مورد نظام و کشور خودمان به کرسی بنشیند و او هم همچون ما علیه حکومت بود. فائزه هاشمی میگوید که «این نظام مثل بچه بابا بود، بچه خیلیهای دیگر هم هست. چون فقط بابا نیست که چنین شرایطی داشته. بنابراین من معتقدم بابا دلسوزانه موضوع ایران و توسعه را دنبال میکرد که بتواند به یک مسیر درستی بیندازد.»، اما خودش در این مسیر نیست و مثل خیلی وقتهای دیگر دختر ناخلفی برای هاشمی رفسنجانی است. اگر هاشمی نظام را، چون فرزند خودش میدانست که باید با دلسوزی اصلاح شود، فائزه نظام را دشمنی میبیند که با تحریم و فشار لمپن و قماربازی، چون ترامپ باید سیاستهایش تغییر کند! این میان اگر فشار حداکثری هم نصیب ملت شود ــ که شد ــ برای او اهمیتی ندارد.
فائزه هاشمی میگوید: «ما به جایی رسیدیم که نه آزادی وجود دارد، نه اسلامی وجود دارد، نه استقلال به معنای واقعی آن وجود دارد.» این را در مورد چرایی انتقادات پدرش میگوید؛ اما هاشمی هیچگاه اعتقاد نداشت که همه چیز از دست رفته و به قول دخترش، «نزدیک به صفر است» و نکته دیگر اینکه نمیشود امید به رئیس جمهور کشور دیگر داشت و دم از استقلال زد!
در سالروز درگذشت مرحوم هاشمی و یک هفته پس از اولین سالگرد ترور شهید قاسم سلیمانی، فائزه هاشمی میتوانست یادآور اختلاف نظر هاشمی با حاج قاسم پیرامون حضور در سوریه نباشد و پدرش را در چشم مردم، منفی نشان ندهد، اما، چون او به حقانیت مواضع خودش فکر میکند و نه آبرو و اعتبار پدر، ابایی ندارد که هاشمی را مخالف سلیمانی نشان دهد: «من شنیدم، البته مستقیم از بابا نشنیدم، که آقای سلیمانی وقتی میخواستند به سوریه بروند آمدند با بابا مشورت کردند، و بابا گفت که نرو.»
فائزه تحلیلهایی عمیق ندارد و مستندش همان آغاز مصاحبه که چندبار تأکید میکند نامه هاشمی را که بعد از فوتش محسن هاشمی تحویل رهبری داده، نخوانده؛ اما چندین تحلیل از همان نامه نخوانده ارائه میکند! خودش را اگر در نظر بگیریم، مواضعش مهم نیست، اما به نام پدر تمام کردن و بعد از فوت پدر همچنان از وجهه او هزینه کردن برای خود و پایان ندادن به اداهای آقازادگی است که اهمیت دارد.