سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. شنبه تا چهارشنبه ساعت ۷:۳۰ با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
شهردارانی که میخواهند تهران را به آتش بکشند
عباس آخوندی، وزیر مستعفی راه و شهرسازی و از فعالان اصلاحطلب که نام وی به تازگی بعنوان یکی از جدیترین گزینههای سومین شهردار تهران در شورای شهر پنجم به گوش میرسد، اخیراً طی یادداشتی درباره فرایند انتخاب شهردار جدید تهران نوشته است:
«شورا یکبار دیگر میخواهد اقدام به انتخاب شهردار کند، شایسته است که از خود بپرسد از شهردار چه میخواهد و برای خودش چه نقشی قائل است. من به عنوان وزیر (سابق) راه و شهرسازی خواستههای مشخصی دارم.
اول میخواهم شهردار، تهران را تهران کند. البته این کار سخت و درازمدت است و در پارهای از موارد هم بازگشت به اصالت تهران غیر ممکن. لیکن، با این وجود کارهای زیادی میتوان انجام داد. خیلی مهم است که شهردار یک تصویری از هویت شهر تهران داشته باشد. شهر را بفهمد. حسی هم از روح شهر داشته باشد. برنامه بازآفرینی شهر تهران را در مفهوم کامل خود در دستور کار خود قرار دهد. در کنار محیط فرهنگی و اجتماعی شهر تهران قاعدتا شهردار باید توجهی هم به محیط طبیعی تهران داشته باشد. این شهر یک باغشهر بوده که بخش وسیعی از باغهای آن ویران شدهاست. فضاهای باغی باقیمانده و یا پادگانهای درون شهر تنها نفسکشهای تهران هستند. به جای هزینه میلیارد دلاری ساخت پل صدر میشد، تمام باغهای پیرامونی کن، بجز فضای سکونتگاهی آنان و یا بخش وسیعی از پادگانها خریداری و تبدیل به پارکهای عمومی میشد.»
به گزارش تسنیم، او در ادامه نیز نوشته است:
شهردار باید شهر را اقتصادی اداره کند. از یک طرف باید هزینه شهرداری را تا حد ممکن کاهش دهد و از طرف دیگر هر که بامش بیش برفش بیشتر. گفته میشود که تعداد کارکنان شهرداری چندین برابر سازمان مصوب آن میباشد. قاعدتا باید چارهای برای این موضوع داشت.[1]
*اظهارات آخوندی که هنوز وارد شهرداری تهران نشده! در نزد افکار عمومی اینطور تلقی میشود که او قصد دارد در صورت شهردار شدن، راه ناتمام نجفی را در انتقاد از قالیباف و البته "کار نکردن" ادامه دهد و کابوس «تعدیل» را به کابوس چند ده هزار نیروی شهرداری تهران تبدیل کند.
و این یعنی ایجاد آشوب...
برخی محافل تحلیلی معتقدند اساساً عزم اپراتورهایی که در ستاد اصلاحات نشستهاند و اقدام به راهبری شورای شهر و شهرداری میکنند، اینست که با انحلال عملی سازمان شهرداری، سیاستبازی، اخلال در خدمترسانی مطلوب به مردم و انتخاب شهردارانی از ستاد اصلاحات که در فتنه سال 88 نقش فعالی داشتهاند؛ در چارچوب پروژه «فتنه اقتصادی» عمل کنند و با ایجاد نارضایتی در میان مردم تهران، آشوب خیابانی را به نظاره بنشینند.
این مسئله حتماً بایستی مد نظر چشمان آگاه جامعه باشد که ناتوانی مدیریتی حدّی دارد. به سخن دیگر اینکه یک عزم جدی و عامدانه در وَرای شورای شهر و شهرداری دیده میشود که با طرح مقولاتی مثل ضرورت پرداخت مالیات بیشتر از سوی مردم[2]، ضرورت تعدیل چند ده هزار نیروی شهرداری و نیز از کارآیی خارج کردن عملی شهرداری تهران، قصد به آشوب کشاندن مردم تهران را دارد.
***
تهران دیگر 100 سال عقبمانده نیست! «محمد هاشمی» سیاهنمایی را به گردن صدا و سیما انداخت
«محمد هاشمی»، فعال اصلاحطلب و از چهرههای سابق حزب کارگزاران سازندگی به تازگی در یک مصاحبه با خبرگزاری ایلنا پیرامون تحریمهای آمریکا گفته است:
تحریمهای جدید ایالات متحده آمریکا بیشتر جنبه روانی دارد تا اقتصادی (و) بیشتر روی مردم کوچه و بازار تاثیر گذاشته است که باید صاحبان تریبون به این مسئله دقت کنند.
او در ادامه تأکید می کند:
اگر مجلس و صدا و سیما همراهی کنند و سیاهنمایی نداشته باشند قطعا از پس تحریمها برخواهیم آمد اما اگر سیاهنمایی کنند قطعا شکست میخوریم.[3]
*اگرچه حرف هاشمی مبنی بر تأثیر تحریم بر مردم کوچه و بازار حرف درستی نیست ولی ما هم با آقای هاشمی موافقیم که اگر اثر تحریمها بیش از 20 درصد نیست اما اثر «سیاهنمایی» میتواند 100 درصد باشد.
اما نکته اینجاست که مبتکران اصلی سیاهنمایی در کشور طی 5 سال گذشته نبایستی به جای عذرخواهی و توبه از این رفتار، آنرا به گردن نهادهای کلان کشور بیاندازند!
ما به آقای هاشمی گفتههایی مثل «تحریمها استخوان مردم را خرد کرده است» اثر برادر مرحومشان را گوشزد میکنیم و ایضا گفتههایی مثل «آب خوردن مردم مشکل دارد»، «خزانه خالیست»، «کشور در شرایط ته درّه قرار دارد»، «مردم ایران گرسنهاند»، «کشور با سونامی فقر مواجه است» و غیره راه که تماما توسط اعضای ستاد مشترک دولت و اصلاحطلبان ایراد و ابراز شدهاند.
جالب است که تمام این صحبتها در حالی اظهار شدند که مقام معظم رهبری کراراً تأکید دارند کشور در شرایط پیشرفت مطلوبی قرار دارد، مشکلات را نباید بزرگنمایی کرد و دشمن قصد دارد شرایط کشور را در حالت عکس جلوه دهد.
ما همچنین به آقای هاشمی یادآوری میکنیم کسی که 2 سال قبل در یک مصاحبه گفت: «تهران 100 سال به عقب رفته است و اگر شهردار آینده بخواهد بر سبک و سیاق آقای قالیباف عمل کند، تهران تا دو سال آینده دیگر قابل سکونت نخواهد بود»، شخص خودشان بود نه صدا و سیما![4]
***
«کابوس تحریم» به روایت میلیونرهای سینما!
خبرگزاری دولتی ایرنا، به تازگی بیانیهای را منصوب به چند چهره سینمایی و غیر سینمایی منتشر کرد که پیرامون تحریمهای آمریکا نوشته شده است.
در این بیانیه که به امضای کسانی مثل اصغر فرهادی، رخشان بنیاعتماد، حسین علیزاده و تعدادی دیگر رسیده، میخوانیم:
دولتها به زبان سیاست با هم سخن میگویند؛ ملتها اما، با زبان صداقت. زبانی از جنس فرهنگ، صلح و دوستی. به همین خاطر تاریخ فرهنگ و هنرِ جهان، صادقترین راویِ رنجها و شادیهای ملتهاست.
دراین نامه همچنین آمده است: ما اهالی فرهنگ و کنشگران مدنی ایران برآنیم با کلامی ورای زبان ناکارآمد سیاست با شما مردم جهان سخن بگوییم.
در بخش دیگری از این بیانیه این عبارات به چشم میخورد:
«... ملت ایران، تنها تاوان این تحریمها را خواهد داد. سیاست گزاران دیر یا زود میروند، اما فجایع حاصل از عملکرد آنها جهانی را میسازد که ما و شما و فرزندانمان در طول تاریخ پیش رو، دست به گریبان کابوس آن خواهیم بود.»[5]
*پیش از این، علی خرّم، دیپلمات سابق و از چهرههای نزدیک به دولت طی اظهاراتی تأکید کرده بود که باید بر «پر تأثیر نشان دادن تحریمها در اقتصاد ایران» اصرار داشت![6]
این اظهارات و مقولاتی مثل «کابوس تحریم» اما در حالیست که اثر تحریمها بر اقتصاد ایران هرگز بیش از میانگین 30 درصد نبوده است و همانطور که مشاهده شد، از صبح فردای اعلام تحریمهای آمریکا علیه کشورمان در 13 آبان نیز اتفاق خاصی در اقتصاد کشور رخ نداد.
در واقع تحریمها از روز اول انقلاب اسلامی بالتمامه و در اعلی درجه وجود داشتهاند و اصطلاحا لیوان تحریمها پر است. اما زمین بازی تحریمها میتواند تغییر کند و آنچه که کاخ سفید هرازگاهی اعلام میکند همین تغییر زمین بازی و تقلّا برای عرض اندام در آن است.
از باب مثال، زمانی که آمریکا به یک کشور حاوی معادن غنی در منطقه غرب آسیا استیلا یافت، بلافاصله کشورمان را در زمینه برخی مواد و تجهیزات معدنی تحریم کرد.
زیرا خیالش از بابت تأمین نیاز برخی اقلام معدنی خود و متحدانش تا مدتی راحت بود. و قس علی هذا...
گفتنیست، سینماگران و غیر سینماگران در حالی این بیانیه را امضا کردهاند که رکورد فروش و مخاطب سینمای ایران در سال جاری شکست و حتی یک فیلم سینمایی نیز توانست به رکورد فروش 38 میلیاردی برسد.
به سخن دیگر اینکه انتظار بود آقایان و خانمهای محترم در کنار کابوسی که از تحریمها احساس میکنند به پیشرفتهای اقتصادی کشور خود نیز اشارهای میداشتند.
لازم به توضیح است که 5 سال قبل و همزمان با آغاز پروژه سیاهنمایی از شرایط کشور و بزرگنمایی تحریمها در ستاد اصلاحات و همان روزهایی که سعید حجاریان در تیتر اول روزنامه اعتماد جمله «و ما ادریک مالتحریم» را بر زبان راند، جمعی از سینماگران و بازیگران نیز کمپینی با محتوای نه به تحریم تشکیل دادند و مدتی از اثرات بسیار بزرگ تحریمها! سرودند.
این در حالی بود که در آن مقطع خبر تازهای از تحریمها نبود!
برخی معتقدند آن جمله حجاریان و آن کمپین صرفاً برای جاده صاف کنی مسئله «برجام» و سیاهنمایی بیشتر از اوضاع کشور بنا بر مقاصد خاص! متولد شدند.
***
3_ http://www.ghatreh.com/news/nn45047086