به گزارش مشرق، «حسن رضایی» در یادداشت روزنامه «وطن امروز» نوشت:
محمدجواد ظریف فارغ از اینکه از او خوشمان بیاید یا نه، طی سالهای گذشته بخش مهمی از سهم نمایندگی مردم ایران در سطح بینالملل را بر عهده داشته است. میگوییم بخش مهمی، چون ظریف تنها چهره ایرانی موثر در ذهنیتسازی از ایران و ایرانی برای جامعه بینالمللی نیست.
او البته در این زمینه یک تفاوت با دیگران دارد. ظریف بیش از آنکه مانند چهرههای علمی، فرهنگی و حتی نظامی، مدیون برجستگیهای شخصیتی و ذاتی خود باشد، وامدار رای مردمی است که سالهای ۹۲ و ۹۶ به برنامههای حسن روحانی برای رونق اقتصادی بله گفتند. بر همین اساس، حتما گناه نکردهایم اگر چند سال پس از قیاس ایشان با مصدق و امیرکبیر و مجسمهسازی از او، در قابلیتهای فردی وی برای عهدهداری نمایندگی مردم ایران- حداقل اندکی- شک روا بداریم!
بیشتر بخوانید:
استیضاح ظریف را فراموش کنید
بازخوانی خسارات اقتصادی اظهارات جنجالی ظریف در ۵ سال اخیر
سخنان اخیر وزیر امور خارجه درباره پولشویی چند هزار میلیاردی در کشور که با اعتراض گسترده روبهرو شده است، بار دیگر علامت سوال بزرگی را مقابل قابلیتهای فردی وی میگذارد. مسأله مهمتر اینکه این اشتباه اول و آخر کسی که برخی در داخل کشور مشغول مجسمهسازیاش بودند، نیست.
ظریف در حالی برای تحمیل باجخواهی روشن اروپا به ملت ایران تلاش میکند که بخوبی میداند ما سالهای ۹۲ تا ۹۵ هم که دیگر همکار نابغهاش در دولت هنوز به صورت یواشکی و برخلاف قانون اساسی ۳۷ توصیه گروه اقدام مالی را نپذیرفته بود، مراودات مالی خود را با کشورهای مختلف دنیا داشتهایم. لذا مثل روز روشن است که مسأله، ابدا نیاز حیاتی، فوری و اضطراری سیستم مالی کشور به پذیرش FATF نیست، بلکه تمام دعوا سر بهانهجویی جدید اروپاییهاست، آن هم بهانهجویی بر سر راهاندازی کانال مالیای که مثلا قرار بوده در ازای خروج آمریکا از برجام فورا آن را عملیاتی کنند! محمدجواد ظریف اما با تکیه بر پروپاگاندای رسانهای اصلاحطلبان و اقدامات پوپولیستی و غیرمعقول چهرههای ناآگاه، ۶ سال است در داخل کشور لباس سوپرمن پوشیده، از آن بیرون هم نمیآید!
وی پیش از این هم در دوره وعدههای توخالی غرب در کوران مذاکرات هستهای گفته بود:
«آمریکا با یک بمب میتواند تمام سیستم دفاعی ما را از کار بیندازد».
ظریف پیش از این و در ابتدای سال جاری نیز در شورای روابط خارجی آمریکا با متهم کردن ملت ایران به نابود کردن منطقه غرب آسیا گفته بود:
«من درباره منطقهمان حرف میزنم. نه ایران و نه عربستان نمیتوانند هژمون- قدرت غالب- منطقه باشند. این یک حقیقت است. ما نیاز داریم که این حقیقت را بفهمیم و به آن احترام بگذاریم، هر چند که پذیرش آن میتواند دردآور باشد. بگذارید طوری بگویم که به هیچکدام برنخورد: ما نیاز به یک منطقه قوی داریم نه به یک قویترین در منطقه. در تلاشی برای قدرتمندترین شدن در منطقه، یکدیگر را در منطقه نادیده گرفتیم و اینطور ما منطقه را نابود کردهایم!»
وزارت تحت مدیریت ظریف پیشتر ترجمه معاهده پالرمو را نیز با غلطهای متعدد به نمایندگان مجلس داده بود؛ مسألهای که ظاهرا درباره CFT نیز رخ داده است. موضعگیری در جبهه حریف و شلیک به سنگر خودی البته تنها شاهکار وزیر امور خارجه طی سالهای گذشته نبوده است. وی در میدان ترجیح منافع شخصی و جناحی بر منافع ملی هم کارنامه پرباری دارد. چنانکه پیش از این و در دهه ۸۰ خطاب به محمد البرادعی میگوید: «بسیاری از کاندیداهای ریاستجمهوری از شکست مذاکرات ما سود میبرند. آنها موفقیتی در این گفتوگوها نمیبینند و از طرفی آنها آدمهای پرنفوذی هستند. اعتبار اروپاییها و مذاکرهکنندگان ایرانی هر ۲ در ایران از دست رفته است!»
با این وجود جریان رسانهای غربگرا همچنان ظریف را فردی در حد امیرکبیر ثانی به افکار عمومی معرفی میکند! شکست برجام هم ظاهرا تاثیر چندانی در این رویه مضحک این رسانهها نداشته است. دست زدن به اندازه آدمها اما اگر برای مقطع کوتاهی مفید بهنظر آید، حتما میتواند در بلندمدت برای طراحان این شخصیتسازی و کلیت جامعه خطرناک باشد. پوچ از آب درآمدن نمادسازیهای سیاسی- اجتماعی، نهتنها مهمترین راه کشتن بذر امید در متن اجتماع است، که بزرگترین ضربهها را به سازندگان آن خواهد زد. آقایان غربگرا! تکرار میکنم: منافع ملی به کنار، اگر منافع خودتان را هم در بلندمدت میخواهید، به لشکر زنجیرهایها بگویید اینقدر به اندازه آدمها دست نزنند!