به گزارش مشرق، طرح افزایش سن ازدواج همچنان در کشاکش میان موافقان و مخالفان قرار دارد و هر کدام از طرفین میکوشند تا با ادلههایی ترازوی این طرح را به نفع خود سنگین کنند. یک فوریت طرح افزایش حداقل سن ازدواج به تصویب رسیده، اما این طرح هنوز نتوانسته است نظر برخی اعضای کمیسیون قضایی حقوقی مجلس را با خود همراه کند و سرنوشت خروج آن از مجلس و شورای نگهبان همچنان در هالهای از ابهام است. تلاش برای تصویب افزایش سن ازدواج در حالی با شدت و قوت ادامه دارد که برخی کارشناسان درباره بروز «بحران جنسی» در جامعه هشدار میدهند.
بیشتر بخوانید:
فرزندآوری ظرف ۳۰ سال از ۶.۵ به ۲ نفر رسید
طرح اصلاح ماده 1041 قانون مدنی، مبنی بر افزایش حداقل سن ازدواج دختران از 13 به 16 سال مدتی است به موضوع اصلی حوزه زنان و خانواده تبدیل شده است. هر چند ابتدا بنا بود این افزایش حداقل سن ازدواج به 18 سالگی باشد، اما سرانجام این طرح با قید یک فوریت در مجلس به تصویب رسید و 16 سالگی برای دختران به عنوان حداقل سن ازدواج انتخاب شد. تمام تلاشها برای افزایش حداقل سن ازدواج در حالی است که طبق آمارها حدود 40 هزار دختر پیش از رسیدن به 18 سالگی به خانه بخت رفتهاند. عمده این دختران نیز در مناطق مرزی و در شرایط سنتی و قبیلهای زندگی میکنند. به گونهای که در صورت ممنوعیت قانونی از آمار این ازدواجها کم نخواهد شد بلکه تمایل خانوادهها به ثبت ازدواج کاهش خواهد یافت. روی دیگر این سکه، اما آمار 12 میلیون دختر و پسری است که در حال عبور از سن مناسب ازدواج هستند. این در کنار آمار 2 /1میلیونی افرادی که به تجرد قطعی رسیدهاند و همچنین آمار قابل تأمل افرادی که در سنین جوانی و در سال اول تا پنجم زندگی طلاق گرفتهاند موجب شده است آتشی زیر پوست شهر به شکلی خزنده پیش برود و بحرانی جدی در کمین جامعه ایران قرار بگیرد به نام «بحران جنسی.»
20 میلیون مجرد در جامعه
از حدود 12 میلیون جوان مجرد 5/5 میلیون نفر را پسران 20 تا 35 سال و حدود 5/ 6 میلیون نفر را دختران این رده سنی تشکیل میدهند. همچنین 2/ 1 میلیون نفر از جمعیت ایران را مجردان قطعی تشکیل میدهند و همچنین 4 میلیون زن مطلقه و بیوه در کشور وجود دارند. همه اینها را وقتی در کنار یکدیگر قرار دهید به آماری 20 میلیونی از افرادی میرسید که مجردند. آمار 20 میلیونی مجردها از یکسو به معنای خروج 20 میلیون ایرانی از چرخه فرزندآوری است و بحران جمعیت را جدیتر میکند. روی دیگر این ماجرا، اما بحرانهایی است که میتواند این جمعیت 20 میلیون نفری را با خود درگیر کند به بیان دیگر از جمعیت 80 میلیون نفری ایران هم اکنون چیزی حدود یک چهارمشان. این در حالی است که کشور انگلستان برای جامعه 9 میلیونی افرادی که تنها زندگی میکنند وزارت تنهایی راه انداخته است. در ایران، اما تنهایی میتواند سرنوشت نهایی اغلب افرادی باشد که ناگزیرند تجرد را انتخاب کنند. از سوی دیگر فاصله 10 تا 13 ساله بلوغ جنسی و ازدواج میتواند بحران جنسی را در جامعه تشدید کند.
دامن زدن اسطورههای غربی به بحران جنسی
حجتالاسلام محمدرضا زیبایینژاد، رئیس مؤسسه تحقیقاتی زن و خانواده با تأکید بر اینکه عقلانیتهای جدیدی در جامعه در حال ظهور است، میگوید: پرسشهایی برای نسل جدید در زمینه جنسی مطرح است که نشان از تغییر سمت و سوی جامعه است.
از نگاه وی تحلیلهای ما درخصوص مباحث جنسی در فرضیات اجتماعی خلاصه شده است و باید عمیقتر به این موضوع نگاه کنیم. رئیس مؤسسه تحقیقاتی زن و خانواده با بیان اینکه جامعه ایرانی به سمت و سوی خود آیینی در این زمینه پیش میرود، بیان میکند: رشد فردگرایی و گفتمان لیبرالیسم در جامعه به شرع اجازه تصمیمگیری نمیدهد.
وی معتقد است یکی از لایههای عمیقی که در بررسیهای مسائل اجتماعی امروز جامعه همچون مسائل جنسی به آن توجه نمیشود مربوط به لایه اسطورهها و نمادهاست. چون لایه اسطورهای ما از غرب تأمین میشود هر گرایشی در غرب اتفاق بیفتد در جامعه ما بروز و ظهور خواهد داشت. رئیس مؤسسه تحقیقاتی زن و خانواده خاطرنشان میکند: اگر در کنار بررسی لایههای اجتماعی موضوع بحران جنسی به لایههای عمیقتر همچون لایه گفتمانی و اسطوره توجه نکنیم از میدان عقب میمانیم.
وی با اشاره به تعارضات پیش آمده درخصوص تربیت جنسی فرزندان، اختلاف در تربیت و آموزش جنسی را انحراف و خلط مبحث عنوان میکند و میافزاید: برخی متولیان میگویند نیازی به آموزش جنسی نیست درصورتیکه برمبنای تعالیم اسلامی از ابتدای تولد و هنگام مرگ، انسان نیاز به تربیت جنسی دارد.
بنا به تأکید زیبایینژاد منازعه ما با غرب در این زمینه درخصوص اهداف، ادبیات و ضرورتهاست. وی معتقد است هرچند نیاز به تربیت جنسی افراد داریم، اما باید بدانیم زمین بازی را چه کسانی فراهم میکنند.
بحران جنسی در جامعه موضوعی است که در میان بازنمایی رسانهای و برجستهسازی موضوعاتی همچون ازدواج کودکان نادیده گرفته شده است. این ماجرا تا جایی پیش رفته است که برای بحرانیتر نشان دادن ماجرای ازدواج در سنین پایین صاحبنظران حوزه زن و خانواده به بازی با آمار روی آوردهاند.
نمای نزدیک
«میزان # طلاق براساس سرشماری سال 95 نسبت به دو سرشماری قبل، در همه گروههای سنی افزایش داشته و به ویژه این افزایش در گروههای سنی 10 تا 14 ساله و 15 تا 19 ساله بیشتر است... این فقط یکی از مخاطرات # ازدواج ـ. کودکان است.» این توئیت معصومه ابتکار معاونت زنان و خانواده رئیسجمهور در حالی است که شاخصهای اصلی طلاق نشان از پایین بودن طلاق در گروههای سنی مذکور دارد. برای آنکه مقایسه درستی به دست بیاید باید ابتدا ساختار سنی متفاوت سه سال سرشماری نسبت به یکی از آنها استاندارد شود. به این معنا که اگر در هر سه سرشماری ساختار سنی ثابت باشد نرخ خام طلاق چگونه تغییر میکند؟!
بنابراین در این گزارش هر سه سرشماری نسبت به ساختار سنی سال 1395 استاندارد شده است و سپس آمار طلاق مقایسه میشود. پس از این کار مشاهده میشود که بیشترین افزایش طلاق مربوط به پنج گروه سنی بالای 30 سال است.
طبق گزارش سال 1396 دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی سازمان ثبتاحوال کشور، بیش از 33 درصد ازدواجهای کشور در سنین زیر 20 سال رخ میدهد. در مقابل 50 درصد طلاقها مربوط به زنانی است که در سنین بالای 30 سالگی ازدواج کردهاند.
بررسی گزارش فوق نشان میدهد نسبت طلاق به ازدواج در زنان بالای 30 سال 9 برابر زنان زیر 20 سال است. این مسئله نشان میدهد میتوان با آمار بازی و مسئله را به گونهای دیگر بازنمایی کرد.
منبع: روزنامه جوان