به گزارش مشرق؛ طی چند روز گذشته مسئولین روزنامه خراسان و کیهان جدال نوشتاری درباره دعوت ظریف به جشن انتشار بیست هزارمین شماره روزنامه خراسان داشته اند. عموماً در این شرایط رسانه های جبهه انقلاب به صورت علنی با دو نیت به موضوع ورود نمی کنند، اول اینکه می گویند ورود به این مساله خود به دامن زدن اختلاف و حاشیه سازی بیشتر کمک می کند و برخی نیز از سرمحافظه کاری و اینکه نمی توانند خراسان و کیهان را از خود ناراحت کنند، ورود نمی کنند. ولی واقعیت این است که عملاً هرکدام از رسانه های جبهه انقلاب به یکی از این دو نظر نزدیکتر هستند و چندان حد وسطی وجود ندارد. دسته سومی نیز در این میان وجود دارند که دو طرف را ملامت می کنند که چرا اینگونه علنی بهم پریده اید و الان وقت وحدت است و نباید اختلاف کنند و البته اینان افراد دلسوزی هستند ولی بحث این است که خود این افراد نیز نهایتاً به یکی از دو دیدگاه نزدیک تر هستند!
در همین زمینه:
ظریف در روزنامه خراسان چه گفت؟
بنابراین در اینباره بخوانید:
الف: یک سطح اختلاف میان روزنامه خراسان و کیهان، تاکتیکی و ناظر به افکار عمومی است. اینکه یک طرف قضیه معتقد است که آوردن ظریف آدرس غلط به افکار عمومی است و او بود که اساساً با محاسبات و اعتقادات غلط خود در سیاست خارجه بخش جدی از انحراف در افکار عمومی نسبت به آمریکا و غرب بوده و دیگری نیز می گوید اتفاقاً موضع انتقادی من به بخشی از رفتار ظریف مشخص است ولی او در نهایت محبوب است و در شرایط فعلی باید ظریف بیایید و از دستاوردهای انقلاب سخن بگوید چون اگر هدف رسانه، تاثیر گذاری بر افکار عمومی هست، باید از ظرفیت امثال او هم برای انقلاب استفاده کرد. اولی می گوید خب چرا او را روز خاصی مثل جشن روزنامه که نماد یک روزنامه است آورده اید؟ دیگری احتمالاً پاسخ خواهد گفت من رسانه ام و اتفاقاً از آوردن ظریف هدفم نشان دادن این است که یک رسانه هوشمند باید باشد و… از اینجا به بعد می توان از طرف اولی قضیه را ادامه داد و گفت یک رسانه باید در برابر مخاطب و تابلویی که مدعی آن است باید شفاف باشد و آوردن ظریف آدرس غلط و حتی ژست روشنفکری در مقابل افکار عمومی است و دومی هم خواهد گفت اشتباه شما این است که افکار عمومی را یکدست می دانید و فکر می کنید فقط باید برای یک قشر خاص مطلب تولید کنید و… اولی هم احتمالاً خواهد گفت قشر خاص اتفاقاً مد نظر ما هم هست و روشش هم همین است که باید تبیین کرد، درست و نادرست را نشان داد، ضمناً فساد ستیزی و روشنگری شفاف اتفافا روش بسیار خوبی برای جذب و روشنکردن و موضوع مورد علاقه قشر خاکستری است و… دومی نیز خواهد گفت اتفاقاً باید برای تاثیرپذیری قشر خاکستری از ظرفیت افرادی که نزد آنها محبوبیتی دارند هوشمندانه استفاده کرد… به این دست مباحث می توان موضوعات متعدد دیگری را افزود... آنچه مشخص است که در سطح تاکتیکی اختلاف نظر کارشناسی جدی وجود دارد ولی در سطح تاکتیکی نهایتاً چه باید کرد؟
۱- در سطح کارشناسی مرحله اول به رسمیت شناختن این اختلاف براساس اختلافاتی از جنس علمی و برداشت و اجتهاد متفاوت است و نه متهم و تقسیم کردن یکدیگر به انقلابی و غیر انقلابی بودن و یا به اخلاق و بداخلاقی
۲- اما شاخص قضاوت درباره درستی و یا نادرستی دو نظر تاکتیکی اخیر چیست؟ پاسخ به این مساله واقعاً بسیار سخت است ولی می شود در این گزاره خلاصه کرد: رسانه باید اثرگذارترین اقدام رسانه ای در واقعی ترین شرایط فعلی را انجام دهد. مثلاً: باید برای صورت مساله حضور ظریف در روزنامه خراسان به چند سوال ذیل پاسخ جدی داد:
الف: افکار عمومی نسبت به ظریف در چه موضعی است؟
ب: شرایط فعلی سیاست خارجه چیست و نقش شخص ظریف در اینباره را چه میزان می دانیم؟
ج: شرایط برای روشن کردن اشتباهات بزرگ و غلط ظریف در افکار عمومی در چه مرحله ای قرار دارد؟ (چون رسالت بزرگ رسانه های انقلاب نهایتاً نشان دادن اشتباهات جریان غرب گرا در کشور و بالارفتن سطح بصیرت عمومی کشور است)
د: جشن سالگرد روزنامه به منظور صرفاً تاثیر گذاری بر افکار عمومی است و یا نشان دادن شخصیت رسانه ای؟ یعنی جشن روزنامه را نیز صرفاً یک اقدام رسانه ای می بنیم و یا نه یک اقدام نمادین برای ذات و نشان دادن شخصیت گفتمانی آن، کدامیک؟
طبیعی است که پاسخ به این سوالها خود بخش زیادی از مسیر درست را نشان خواهد داد.
ب: اما یک سطح از اختلاف درباره افرادی مانند محمد جوادظریف قطعاً راهبردی است و این اختلاف بسیار نگران کننده تر از سطح تاکتیکی است.
شاخص برخورد با افرادی مانند وزیر خارجه چیست: بنابراین یکبار دیگر باید پاسخ داد که محمد جواد ظریف کیست؟
یک: او وزیرخارجه رسمی جمهوری اسلامی است.
ب: مسئول اصلی اجرایی و دومین فرد در همه ابعاد پرونده برجام بعد از حسن روحانی می باشد.
ج: او نمادی از تفکری است که نرمال سازی انقلاب اسلامی در غرب را خواسته یا ناخواسته در چند سال اخیر کانالیزه کرده است.
د: او در نظرسنجی ها از جمله شخصیت های محبوب محسوب می شود – البته دلیلی برای انفعال جریان ارزشی نیز در برابر افکار او نیست چون همان مبانی راهبردی می گوید که حرف حق نهایتاً مسیر خود را در افکار عمومی در انقلاب پیدا می کند-
ه: او علاوه بر بالاترین مقام اجرایی و رسمی در سیاست خارجه کشور به لحاظ شخصیت سیاسی نیز نهایتاً فردی در چارچوب اجرایی و موقعیت فعلی نظام محسوب میشود و نباید با بی انصافی او را فردی جاسوس و خائن! نامید.
البته همانند جواد ظریف اینک در جمهوری اسلامی کم هم نیستند! بنابراین باید با این طیف چه کرد؟ در یک نگاه کلی عالی ترین روش همان چارچوبی است که از سخنان رهبری درباره چنین افرادی و علی الخصوص فردی مانند ظریف بر می آید. به ظن نگارنده، رهبری در مواجه با چنین افرادی همه ابعاد حقیقی (شخص به ماهو شخص)، جایگاه حقوقی، وضعیت فرد و میزان تاثیر او در افکار عمومی، رویکرد کلان فعلی فرد در مواجه با مبانی و وضعیت فعلی انقلاب را در نظر می گیرند.
به همین دلیل از رهبری معظم اولاً هیچگاه تعرض به شخصیت افراد دیده نمی شود، دوماً به لحاظ جایگاه حقوقی خودشان و هم طرف مقابل، ناگفته های زیادی را در جلسات خصوصی می گویند و نه در آشکار، سوما در نقد رویکرد کلان افراد که نگاه غلط و یا انحرافی با انقلاب داشته باشند، بسیار صریح هستند و بر تصحیح آن در افکار عمومی اصرار دارند، چهارما با وجود نقد به طرف مقابل بنا به داشتن مسئولیت و جایگاه حقوقی در نظام در موضع حمایتی واقعی نیز قرار دارند و حتی گاه تعابییری دلگرم کننده ای هم در درباره آنها و هم در مقابل افکار عمومی از آنها بیان میکنند، این در حالیست که ممکن است در جلسات خصوصی، کاملاً در نقد و بازخواست جدی باشند. و پنجما و ششما و....
اما گرچه جایگاه رسانه با جایگاه رهبری تفاوت های جدی دارد، ولی رسانه در اینباره می تواند از ایشان الهام بگیرد. به عنوان نمونه رسانه نیز در موضع اخلاق و انصاف نباید متعرض به شخصیت افراد شود ولی در موضع شفاف سازی افکار غلط و انحرافی همانند رهبری باید صریح باشد و صدالبته در برخی موارد جلوتر و در بسیاری صریح تر- چون جایگاه و رسالتش متفاوت تر است- در هر صورت می توان موارد بسیاری به این نوع موارد افزود...
ج: اما الغرض اینکه از جدال های نوشتاری کیهان و خراسان باید استقبال کرد و ضمن اینکه نهایت هوشیاری را درباره سوءاستفاده جریانات غیرهمسو و مغرض داشت، ولی وقت آن رسیده است که یکبار رسانه های ارزشی صریح تر و شاید با بحث های جدی تری در پشت صحنه اختلافات تاکتیکی و گاه راهبردی خود را مورد نقد قرار بدهند. این چالش فکری می تواند کمک بسیاری در وهله اول به خود جریان ارزشی و رسانه ای کشور باشد. ضمن اینکه گذاشتن این دعواها فقط در شب انتخابات بیشتر از آنکه علمی باشد بوی سیاسی کاری می دهد و از دل آن نسخه مخلصانه برای رسانه های انقلاب در نخواهد آمد.