به گزارش مشرق، حسام الدین مطهری، نویسنده در سایت کاغذ استنسیل نوشت:
بحران اقتصادی چه ضربهای به کتابخوانی میزند؟ در این مدت بهعنوان یک داستاننویس، بارها و بارها با خودم فکر کردهام عاقبت چه بر سر کتاب و کتابخوانی میآید؟
وقتی مردم گوشت و مرغ و نانشان را بهزحمت تدارک ببینند یا اصلاً نتوانند مهیا کنند، چه جایی برای کتاب میماند؟ مردم حق دارند کتاب نخوانند.
بیشتر بخوانیم:
دو سال پیش بود انگار که در یکی از روزنامهها نوشتم: بابت کتابنخوانی به مردم حق میدهم. وقتی صبح تا شبت صرف سگدوزدن بشود، دیگر چه جای تعمق و تفکر؟ عین این حرف را هنری دیوید ثورو در والدن نوشته است. یک گاریچی را مثال میآورد و میگوید: او با این حجم از مشغولیت به حیوان و چرخ گاری و تلاش برای دزدیدن از کارش، چه جایی برای فکر کردن به الهیات دارد؟
نه بازار دیجیتال، نه بازار کاغذی
پارسال با خودم فکر کردم احتمالاً با گرانشدن کاغذ و ظهور سلاطین کاغذ و گرانی کتاب، نیاز بازار به سمت کتابفروشیهای دیجیتالی مثل طاقچه میسُرد. ولی فکرم خامدستانه بود. وقتی زمان و مجال تفکر نداشته باشی، دیگر چه جای احساس نیاز به دانش و خیال خواهی داشت؟
به حاشیه رفتن تفکر
آنچه شرایط اقتصادی امروز از ما دریغ میکند، بیش و پیش از گوشت و مرغ، «نیاز به تفکر» است. گرانی کتاب هم علاوه بر دیگر گرانیها شده و این وسط بختِ کتاب سیاهتر از شکم است. بهنظر میرسد برخی طی سالهای پس از ۱۳۶۰ کمر همت بستند تا با مسدودکردن دریچههای تفکر و محدودکردن تنوع تفکر و مشغولکردن مردم به سگدوزدن، خردهمجالِ رشد و تکاملخواهی را هم از مردم بگیرند.
کارنامۀ حاکمیت
آمار میگوید کتابهای زیادی پس از انقلاب منتشر شدهاند. اما منظور کدام کتاب است؟ گاج؟ قلمچی؟ دهها ترجمه از مردی به نام اوه؟ من پیش از تو با ده ترجمه؟ شعرهای آقای بازیگر؟ داستانهای خانم بازیگر؟ تعبیر خواب ابنسیرین؟ منتخب ادعیه؟ شازده کوچولو با هزاران ترجمه؟ کپی ترجمهها؟
داریوش شایگان در غربت میمیرد. ابوالحسن نجفی در خانهای کوچک عمر را به پایان میرساند، محمد دبیر سیاقی را تا دم مرگ کسی به یاد ندارد، عزلت، تنها رفیقِ قاسم هاشمینژاد در زمان مرگ میشود و خب؟
بهای اندیشه؟ بیخیال
قبلترها که دربارۀ گرانی کتاب میگفتند، نوشته بودم بهایی که بابت کتاب میپردازیم، بهای کاغذ و جوهر نیست؛ بلکه بهای اندیشه است. گفته بودم تجارت کتاب در ایران در نزد ناشران، بیشتر تجارت کاغذ است تا تجارت محتوا. طبیعیست که این نگاه در مردم هم اثر کند و آنها هم یک نگاه به کتاب بیاندازند و بگویند: «مگر چند صفحه است که این همههههههه گران شده؟» همه چیز برای رسیدن فصل مرگ کتابها مهیا است. ناشران سختگیرتر و محتاطتر خواهند شد. آتش گرانی کتاب تر و خشک را با هم خواهد سوزاند.