به گزارش مشرق، «ابوالحسن سلطانی زاده» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
در تعریف جنگ هیبریدی گفته میشود یک جنگ ترکیبی، پیچیده و هوشمند که حریف از همه ابزارها برای پیروزی از آنها استفاده میکند. در شرایط فعلی به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی، استکبار جبههای وسیع، عظیم، نامتجانس و با قدرت تبلیغاتی بالا علیه انقلاب اسلامی ایجاد کرده که در این جبهه وسیع، سرمایهداری غرب، صهیونیسم، ارتجاع عرب، متحجرین، سلاطین جور و جریان نفاق ایفای نقش میکنند. در جنگ هیبربدی، تحریمهای سنگین، فلجکننده و خردکننده به عنوان اصلیترین فشار از بیرون به داخل رهگیری میشود که البته هجمه اقتصادی نیز از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی در دستور کار نظام سلطه قرار داشته و پدیده تازهای نیست، اما آنچه در شرایط فعلی این فشارها را متمایز از گذشته کرده نقش بسیار گسترده عملیات روانی و تبلیغاتی دشمن برای القای اثربخش بودن تحریمها در افکار عمومی است.
بیشتر بخوانید:
پروژه ۸ ضلعی امریکا علیه نظام اسلامی
در تعریف جنگ روانی گفته میشود، یک سلسله از فعالیتهای روانشناسانهای که در زمان جنگ یا صلح یا بحران برای تأثیر گذاشتن بر نگرش و رفتار مخاطبان بیطرف یا خودی طرحریزی شده که در روند دستیابی به اهداف سیاسی - نظامی موثر است. میدان نبرد در جنگ روانی بسیار گسترده و فراگیر است. میدان نبرد، عمق قلبها و ذهنهاست نه عمق پایتختها. اساساً فشار از بیرون به تنهایی منجر به براندازی یا تغییر رفتار یک حکومت نمیشود بلکه آنجا که یأس و ناامیدی و دلسردی از ایستادگی و مقاومت و کارآمدی القا میشود، زمینههای پیروزی فشار از بیرون نمایان میشود. در جنگ روانی به موازات جنگ اقتصادی و با هدف مؤثر واقع شدن تحریمها، فضای مجازی نقش درجه اول را برای پمپاژ ناامیدی ایفا میکند، اگر در ذهن و روان تسلیم شدیم آنگاه به سادگی پرچم سفید را بالا برده و در مرحله رفتار، تسلیم میشویم، زیرا مقدمه تغییر رفتار، تغییر ذهن و روان و باور است. در ماهیت پیام القایی در جنگ روانی اینگونه گفته میشود که هیچ چیز علیه شما مردم وجود ندارد، همه چیز علیه حکومت و رهبران ناشایست شماست و شما شایسته حکومت بهتری هستید، ما را برای واژگون کردن آنها کمک کنید، در واقع قهر با حکومت و به اصطلاح آشتی با مردم، استراتژی القای دشمن در جنگ روانی میباشد.
سربازان جنگ روانی، ژنرالهای پادگاننشین نیستند بلکه پروفسورهای کالجنشین هستند که البته همکاری بسیار نزدیک و هماهنگی با بخشهای نظامی- امنیتی دارند، لذا بودجههای این نوع از جنگ توسط سازمانهای اطلاعاتی تأمین میشود. در این شگرد به طور ملموسی ملتها بمباران روانی میشوند بدون آنکه خود متوجه شوند تا به محملی برای فشار به حکومت در کف خیابان تبدیل شوند، موجی از ناآرامیها و اغتشاشات به صورت زنجیرهای و نقطهای شکل بگیرد و در نهایت از اتصال این نقاط به هم، خط براندازی از درون شکل بگیرد.
به تعبیر سادهتر، جنگ اقتصادی از بیرون و ناآرامیها در داخل زمانی مکمل هم میشوند که عملیات روانی دشمن بهعنوان حلقه واسط این دو موفق عمل کند. در واقع القای بیرونی و مطالبه داخلی به یک حلقه واسط نیاز دارد که عملیات روانی در ابعاد دیداری، شنیداری و گفتاری با بهرهگیری از فضای مجازی و صدها کانال این نقش را ایفا میکند، در این القا مشخصاً از سه روش استفاده میشود:
۱- استراتژی لبه پرتگاه: در این استراتژی اینگونه القا میشود که بحران هستهای یا موشکی یا نفوذ منطقهای، کشور را به لبه جنگ رسانده و شما احساس کنید که در حال سقوط از یک پرتگاه عمیق هستید، پس برای پرهیز از سقوط کوتاه آمده و سازش کنید.
۲- قهر با حکومت و آشتی با ملت: در این روش با سیاهنمایی و یأسپراکنی، جای دوست و دشمن عوض میشود و بیگانگان در مقام دفاع از مردم برمیآیند و حکومت، ناکارآمد و بیکفایت در عرصه اداره جامعه و تأمین امنیت و معیشت القا میشود.
۳- تنهاسازی ایران: در این روش نیز با القای منزوی بودن و تنها بودن شما در کنج رینگ قرار گرفته و احساس تنهایی و بدون همراه بودن میکنید که در این پذیرش ناچار به همراهی با جامعه جهانی هستید.
راهکار مقابله
۱- ارتقای سطح آگاهی و بصیرت نسبت به عملیات روانی دشمن: به تعبیر رهبر بزرگوار انقلابمان به قرارگاههای آنها سرک کشیدن و مطلع شدن از نقشههای دشمن چراکه لازمه هرگونه عملیات پیشگیرانه یا دفاع جانانه یا حمله پیشدستانه، آگاهی از سناریو، طراحی و نقشه دشمن میباشد.
۲- قفل نشدن در عملیات روانی او و کشاندن این جنگ به قلمروهای آسیبپذیر مانند بدعهدی امریکا در خارج شدن از برجام برخلاف تعهدات بینالمللی و سنگاندازی در مسیر یک معاهده که به تأیید شورای امنیت سازمان ملل رسیده.
۳- واقعیت اقتصادی کشورمان نشان میدهد نقش سوءمدیریت اقتصادی در داخل کشور به مراتب مؤثرتر از تحریمهای بیرونی است و، چون میدانند تحریمها به تنهایی کارساز نخواهد بود، تحرکات رسانهای و عملیات روانی را چاشنی کار کردهاند، اما خط آتش خود را بر گزاره ضعف مدیریت اقتصادی داخلی قرار دادهاند. در القای این اثرگذاری، دوقطبیسازی و ایجاد خط محاسباتی در بین مسئولان برای رهایی از شرایط موجود یک خط اصلی میشود و در همین راستا جماعتی نیز در داخل تقاضای مذاکره با امریکا را مطرح میکنند که اساساً شکاف و تفرقه در داخل برای دوقطبیسازی و عدم انسجام و وحدت دنبال میشود. راه مقابله در این شرایط، وحدت حول محور رهبر معظم انقلاب برای برطرف کردن زخمهایی است که دشمن به مثابه مگس روی آنها مینشیند و در جنگ روانی خود از آنها بهرهبرداری میکند مانند تورم روزافزون، بیکاری، معیشت، نوسانات ارزی، عدم ثبات اقتصادی و...
۴- تغییر تصورات ذهنی دشمن از خودمان: باید مرتب پیامهای صلابت و مقاومت صادر کنیم، مانند اینکه اگر یکی بزنی ۱۰ تا میخوری یا دست از پا خطا کنی تلآویو و حیفا با خاک یکسان خواهد شد یا تنگه هرمز برای همه یا هیچکس چرا که موفقیت او نسبت به دامنه تأثیرات ما کم و زیاد میشود نه نسبت به توانمندیهای خودش. آمادگی ما فرضیات دشمن را به هم میریزد. او نشان داده که شمروار برای ذبح انقلاب اسلامی تا پای گودال قتلگاه آمده تا کارد بر قفای انقلاب اسلامی بگذارد و انقلاب را ذبح کند. همانگونه که در عاشورای سال ۶۱ هجری قمری تلاش کردند با جنگ روانی گسترده و خارجی خواندن اصل دین یعنی حسین بن علی (ع) اذهان را منحرف کنند ولی حسینیان زمان مرعوب نشدند و عزت و ماندگاری را به ذلت و سرسپردگی ترجیح دادند و به عنوان قطعهای مشعشع برای همیشه تاریخ تبدیل شده، درخشیدند و الگو شدند. آری اگر با روحیه جهادی، انقلابی و عاشورایی آمدیم، دشمن را ناامید میکنیم.