به گزارش مشرق، جواد موگویی در صفحه اینستاگرام خود قسمت پنجم روایت روز هفتم از سفر به لرستان را اینگونه توصیف میکند:
رونوشتهای سفر به لرستان/۱۷
روز هفتم ۹۷/۱/۱۹ قسمت ۵
سرصبحی دو تا خانم آمدند محل اسکان. از فرمانداری؛ گفتند آمدیم برای سازماندهی گروههای مردمی!
گفتم که چه شود؟
به تته پته افتادند و دست آخر گفتند:
«آخه میدونید چیه! الان این غذاهایی که این گروههای مردمی میدن معلوم نیست که چیه…! آمدیم چک کنیم که یه وقت غیربهداشتی نباشه!»
گفتم «خوبی خانم!؟ شهر در گِل و فاضلابه! شهر شیرخشک نداره، پوشک نیست. شیفت شب بیمارستان شهر، فقط پزشک عمومی دارد. آن وقت شما آمدین بهداشت غذای ما را چک کنید؟!! گفتم خانم گروههای مردمی نیازی به ساماندهی فرماندار ندارد. برید دنبال ساماندهی خودتان!»
با غیظ گفتم که دیگر نیایند! حیف که خانم بودند!
بلافاصله رفتم داخل شهر. من باب جمعآوری گزارش.
چند آخوند پاکستانی دیدم! بیل به دست! از قم آمده بودند. گوشیم خراب شده. نشد عکس بگیرم. حیف شد.
در شهر شیر خشک و پوشک نیست. حتی برای خرید. مردم میتوانند پوشک را کاری کنند اما شیرخشک الزامی است.
از وقتی جهرمی بالن نت را در آسمان شهر پرواز داده، نت عالی شده. دمش گرم انصافاً.
بچههای بسیج گفتند چند خبرنگار خارجی به شهر آمدند. هرچه گشتم پیدایشان نکردم. معلوم است برای چه آمدند!
سردار حسنزاده فرمانده سپاه استان تهران را دیدم. گفت جلسه مدیریت بحران بودم. فرماندار نیامده بود!
فرماندار شهر سابقا معلم ورزشی بوده! و عجیب بیکفایت! عکس مدیران آب و برق شهر که عجیب باکفایتاند!
سری زدم به اداره گاز. گفت از کجایید؟
گفتم نماینده ویژه حراست کل!
بدون اینکه بپرسد حراست کجا! سریع گزارش داد. گفت کل گاز شهر وصل شده. الا محله سازمانیها و خانههایی علمکشان کنده شده. گفتند گازرسانی به این محلهها خطرناک است.
گفتم میروم سرکشی. وای بحالتان اگر دروغ گفته باشید!
رفتم و چک کردم. راست میگفتند. دمشان گرم.
پینوشت:
۱- فیلم بالا، گزارش من و تو از روزنوشتهای من است. ۳روز پیش، پست ۷ روز پیش من را پخش کرده! همان پستی که نوشتم آب نیست، برق نیست، اینجا همه گرسنهاند...
تحریف و دروغ بمعنای واقعی کلمه.
کاری به سیاست ندارم ولی چقدر میشود انسان نبود! جنگ روانی در کشوری که ۲۲ استانش در بحرانند.
۲- کم کم باید بروم شهر معمولان. شایدم خوزستان. هنوز تصمیم نگرفتم. از طرفی