سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. هر روز ۰۷:۳۰ با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
ندیدن «مجاهدان سیلاب» و التماس برای بالگردهای تحریمی!
«محمدرضا تابش»، فعال اصلاحطلب و رئیس فراکسیون محیط زیست مجلس، طی اظهاراتی که خبرگزاری ایسنا آنرا منتشر کرد، گفته است:
«در طرحی که برای جبران خسارت سیل تهیه کردیم اشاره شده است که دستگاه دیپلماسی کشور به شکل فعالتری تلاش کند تا بتوانیم مراودات و ارتباطات بیشتری با کشورهای غربی داشته باشیم تا بتوانیم از کمکهای انسان دوستانه آنها که تحریمها مانع ورود آنها به ایران شده است؛ استفاده مطلوبتری بکنیم.»
وی همچنین با اشاره به نبود "هلیکوپتر دید در شب" برای امدادرسانی به سیلزدگان تصریح میکند:
«اگر این هلیکوپتر را داشتیم حجم خسارت وارده به سیلزدگان بسیار کمتر میشد.یا دستگاه لایروبی رودخانهها مشمول تحریمها قرار گرفته است .»[۱]
*آقای تابش بعنوان رئیس فراکسیون محیط زیست باید بداند حادثهای که طی هفتههای اخیر دامنگیر برخی از استانهای کشور شد؛ سیل نیست، «سیلاب» است...
از طرفی مشخص نیست قرار بوده بالگردهای دارای فناوری دید در شب چه معجزهای داشته باشند که بتوانند حجم خسارت وارده به سیلزدگان را کمتر کنند؟ آن هم با قید «بسیار کمتر»!
آیا اگر این بالگردها بودند سیلاب رخ نمیداد یا مثلاً چند ده نفری که بوسیله هجوم سیلاب در لحظه از دنیا رفتند؛ نجات مییافتند؟
از این واقعیتها گذشته، علت علاقه فعالان جریان چپ به بالگردهای خارجی نیز بر ما پوشیده است.
آنها در جریان آتشسوزی ساختمان پلاسکو نیز مدعی بودند که اگر شهرداری تهران بالگردهای آبپاش در اختیار داشت؛ پلاسکو فرو نمیریخت! [۲]
ادعایی که مدتی بعد در جریان آتش گرفتن برج گرنفل در لندن و عدم استفاده آتش نشانان لندنی از بالگرد؛ مضحک بودن آن برای مردم به اثبات رسید.
صحبتهای تابش همچنین از آنرو محل تأمل است که چهرههای جریان سیاسی خاص گویا قصد دست برداشتن از سیاهنمایی از اوضاع کشور را ندارند و مدام در هر کاری اصرار دارند که ایران و مردم ایران به دلیل تحریم و عدم رابطه با غرب دچار خسارتهای فراوان شدهاند!
این در حالی است که در همین مثال ساده بالگردهای دارای فناوری دید در شب مشخص است که سطح تحلیل آقایان در کجا قرار دارد و تا چه اندازه تخیّلی است.
در واقع، آنها، که از میزان گسترده خسارتهای سیل و سیلاب در کشورهای دیگر خبر ندارند و تأثیر حضور نیروهای جهادی در صحنههای مختلف کشور را نیز یا نمیبینند و یا انکار میکنند؛ بدیهیست که مثل تصورات بازی پلیاستیشن! بصورت علیالدوام مشغول تصویرسازیهای مضحک و غیر واقعی از امکاناتی باشند که غرب آنها را به روی ما تحریم کرده است.
واضح است که اگر فناوریهای جدید بالگردی را داشتیم، اندکی بهتر بود اما به اثبات عقل و آمار، عزم جهادی مردم و نیروهای مختلف کشور توانسته است جای خالی این کمبودها را به دو صد برابر پر کند.
ضمن اینکه لازم به توضیح است که آقای تابش و دوستان ایشان که تمام سعی خود را بر توافق با غرب و انجام هرآنچه آمریکا میخواهد انجام دادند تا تحریمها لغو شود؛ امروز بهتر است به جای عجز و لابه دوباره برای نبود اقلام تحریمی؛ به صف نیروهای جهادی کشور بپیوندند، به تأثیر صرفاً ۳۰ درصدی تحریمها اشاره کنند و ترجمان "ما میتوانیم" باشند.
***
با اتمام برنامه ۹۰ مردم معتاد میشوند!
ورود جامعهشناس اغتشاش به پرونده اتمام برنامه ۹۰
«سعید معیدفر»، از جامعهشناسان اصلاحطلب به تازگی در اظهاراتی که سایت جماران آنها را منتشر کرد درباره اتمام برنامه نود گفته است:
«اساساً بحث سرمایههای اجتماعی محدود به حذف یک مجری محبوب تلویزیونی نمیشود، بلکه فراتر از آن است. سرمایه اجتماعی امری جمعی بوده و فردی نیست و معطوف به یک شخص نمیشود. فرآیندی که در آن حوزه تعاملات، مشارکت و ارتباطات گسترش پیدا میکند و موجب رشد و هم افزایی و توسعه می شود، سرمایه اجتماعی نامیده میشود.»
او میافزاید:
«در اطراف برنامه ۹۰ تعاملاتی شکل میگرفت که افراد میتوانستند با یکدیگر گفت و گو کرده یا نقد کنند. با توجه به اینکه در حوزه های دیگر جامعه ما روزنهها بسته هستند و فرصتی برای گردش سرمایه اجتماعی وجود ندارد، تنها جایی که افراد میتوانند برای هم افزایی فکری و ذهنی خود را درگیر کنند حوزههایی نظیر ورزش و هنر هستند که اگر در آنها نیز انباشت سرمایهای جزیی ایجاد شود با مواجههای که صداوسیما در طی زمان و به ویژه با برنامه ۹۰ در هفته های اخیر داشته، نشان دهنده این است که بخشهایی از حاکمیت از سرمایه اجتماعی بدش میآید.»
معیدفر در بخش دیگری از صحبتهای خود با بیان اینکه حذف سرمایههای اجتماعی در جامعه باعث از بین رفتن امید و اعتماد میشود و جامعهای مسخ شده و بیخاصیت میسازد که گرایش به اعتیاد در آن شدت پیدا میکند! تصریح کرده است:
«حذف برنامههایی نظیر نود که از مخاطبان بالایی برخوردار است میتواند منجر به گسترش بیاعتمادی در جامعه شود.مردم وقتی میبینند که چه بلایی بر سر آرای آنها میآید و هرجا که میخواهند اظهارنظری کنند، مانعی جدی بر سر راهشان ایجاد میشود. بنابراین کم کم بیاعتمادی نسبت به نظرسنجیهای صداوسیما و بسیاری موارد دیگر به وجود می آید. هم صداوسیما و هردستگاهی که با خیانت موجب بیاعتمادی مردم میشوند، آسیب میبینند و هم جامعه را دچار آسیب میکنند .»[۳]
سایت جماران در همین راستا به نقل از یاسر هاشمی (فرزند مرحوم هاشمی) متنی را خطاب به عادل فردوسیپور منتشر کرده است که در آن میخوانیم:
«با محبوبیت خویش، خشم جماعتی را برانگیختی که علیرغم ادعاهای اسلامی، نه با جمهوریت سازگارند و نه برایشان رای و نظر مردم، مهم است. مشکل پدر هم با این جماعت خوددین پندار همین بود که با هر بهانه، میخواستند جمهوریت را از جمهوری اسلامی بگیرند». [۴]
*این نخستین باری نیست که سعید معیدفر بعنوان یک جامعهشناس مرتبط با اصلاحطلبان چنین صحبتهای عجیبی را درباره اعتماد، جامعه، سرمایه اجتماعی و آسیب مردم مطرح میکند...
او چند سال قبل نیز در اشاره به اقدام شرعی و قانونی تفکیک جنسیتی در شهرداری تهران گفته بود: سیاست تفکیک جنسیتی، موجب شکاف بین دولت و ملت میشود!
معیدفر همچنین درباره تجمعات سوگوارانه مربوط به درگذشت یک خواننده جوان هم با کنایه گفته بود: مرتضی پاشایی با مرگ خود صدای درونی جوانان دهه شصتی را برانگیخته است!
او زمانی دیگر و در یک نشست درباره مرحوم پاشایی نیز اینطور اظهار کرده بود که: «اغتشاشات سال ۸۸ یک سبک جدید زندگی بود !»[۵]
ما همچنین قضاوت درباره سطح عقلانی اظهارات معیدفر مبنی بر اینکه بخشهایی از حاکمیت از سرمایه اجتماعی بدش میآید و یا بیان تلویحی اینکه با اتمام برنامه ۹۰ مردم معتاد میشوند! را نیز بر عهده مخاطبان محترم وامیگذاریم.
گفتنیست علت ورود تئوریسینهای اغتشاش و اصلاحطلبان ستادی به فرایند اتمام برنامه نود را بایستی در علایق اصلاحطلبانه آقای فردوسیپور جستجو کرد.
مجری توانمندی که هرگز نتوانست علایق تند اصلاحطلبانهاش را پنهان کند و یک مجری فوتبالی محض برای مردم باقی بماند.
تماشاگران نود در ماجراهایی مثل انتقاد بیمبنای فردوسیپور از شهرداری تهران در پرونده آتشسوزی پلاسکو و خواست تلویحی استعفای قالیباف روی آنتن برنامه نود، مصاحبه با محمدجواد ظریف و مصاحبه با آقای سیدحسن خمینی؛ به روشنی دانستند که دیگر با یک برنامه فوتبالی محض طرف نیستند.
***
«مهران مدیری» ابزار صدا و سیما برای حمله به اصلاحطلبان است!
«عبدالله ناصری»، فعال اصلاحطلب و عضو شورای مشورتی اصلاحطلبان به تازگی در بخشی از یک مصاحبه با سایت اعتمادآنلاین گفته است:
«چه در دولت اصلاحات و چه در دولت تدبیر و امید، نوک حمله رسانه ملی علیه دولت منتخب مردم از ناحیه برنامههای سیاسی بود؛ یعنی خبر، تحلیلها و گفتوگوهای سیاسی. اما در ماههای اخیر صداوسیما طراحی جدیدی انجام داده و سکان حمله علیه دولت را به برنامههای پربیننده خود مانند دورهمی انتقال داده است.»
او با اشاره به این موضوع که صداوسیما در برنامه دورهمی و بهوسیله مهران مدیری، اعلام میکند که من صدای اعتراض مردم هستم، گفت: این در حالی است که همه میدانند در هیچ برنامهای از صداوسیما صدای مردم جایی ندارد! [۶]
*جالب است که مبنای اصلاحطلبان برای قضاوت درباره چهرههای شهیر تلویزیونی؛ میزان همراهی آنها با مطالبات اصلاحطلبان است.
به سخن دیگر اینکه گویا از نظر آنها ملکوک کردن یک برنامه تلویزیونی که چند میلیون بیننده دارد (دورهمی!) هیچ اشکالی ندارد اما اتمام یک برنامه ورزشی پس از ۲۰ سال؛ به صرف اینکه مجری آن حامی اصلاحطلبان بوده است؛ موجب لغو سرمایه اجتماعی، معتاد شدن مردم و غیره میشود...
در بحث انتقاد از دولت نیز آقای ناصری باید بداند که مشکل اصلی اصلاحطلبان و دولت متبوع آنها؛ نه انتقادات تند و کند در برخی برنامههای تلویزیونی که امید بستن بیجا به برجام، گوشت ۱۰۰ هزار تومانی، پراید ۵۰ میلیونی، سفر استاندار گلستان به خارج از کشور در هنگامه سیل، حضور رئیسجمهور محترم در جزیره قشم هنگام وقوع سیل و مقولاتی از این دست است.
دروغ و راست بودن ادعاهایی مثل بیمخاطب بودن صدا و سیما و اینکه مردم جایی در صدا و سیما ندارند! نیز با انتقادات پر شدت و حدت اصلاحطلبان از رسانه ملی بهتر فهم میشود.
***
1_ https://www.isna.ir/news/98012409716/
2_ farda.fr/002ba5
3_ https://www.jamaran.ir/fa/tiny/news-1162919
4_ https://www.jamaran.ir/fa/tiny/news-1162937
5_ https://www.farsnews.com/news/13931208000763
6_ https://etemadonline.com/content/282775