به گزارش مشرق، «مهران ابراهیمیان» طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت:
۱- وزیر نیرو: سیلاب ۲,۱۰۰ میلیارد تومان به تأسیسات آب و برق خسارت زد
۲- حجتی: سیل ۱۳ هزار میلیارد تومان خسارت به بخش کشاورزی وارد کرد
۳- اسلامی: ۱۴ هزارکیلومتر از راههای کشور دچار آسیب شد
سه خبر بالا به شکل یک نوار در روز گذشته و در خبرگزاری جمهوری اسلانی ایران در صفحه اقتصادیاش به نمایش گذاشته شده است، اگرچه این برآوردها نسبی و گام اول برای بازسازی زیرساختها و پرداخت خسارتها مناسب و خوب است، اما با تصویب تخصیص ۲ میلیارد دلار از صندوق توسعه ملی برای جبران خسارات سیل باید مراقب موضوع جدیدی بود که حتماً دستگاههای ناظر و مسئول به آن بیشتر دقت کنند.
بیشتر بخوانید:
روحانی: کمکهای مردم به هممیهنان خود همچنان مورد نیاز است
ماجرای فیلم پربحث آققلا چه بود؟
این موضوع مهم همان تخصیص بهینه منابع است که کاملاً با سهمخواهی و تلاش برای کسب بودجه بیشتر متفاوت است، زیرا در تخصیص بهینه منابع بیش از همه باید برای بازگشت شرایط عادی و بلکه بهتر اقتصاد در مناطق سیلزده برنامهریزی کرد، اما در سهمخواهیهای بودجهای خدای ناکرده مردم مناطق سیلزده به فرع بدل شده و به دنبال پر کردن چالههای قبلی و کمبودهای بودجهای دستگاهها هستند.
فارغ از هر نوع پیشقضاوت درباره عملکرد دستگاهها، مسئولان باید بدانند که امروز ما با مردمی مواجه هستیم که همه چیز خود را از دست دادهاند و بیش از هر چیزی انتظار عدالت در توزیع منابع و بهبود سریع شرایط منطقهای خود را دارند، انتظاری منطقی که خدای ناکرده نباید در چرخه رقابت تخصیص منابع و نفوذ مدیران تحتالشعاع قرار بگیرد، لذا پیشنهاد میشود به جای سهمخواهی و رقابت در کسب منابع بودجه صندوق توسعه ملی به فکر سینرژی (همافزایی) باشند.
امروز مفهوم سینرژی، از مفاهیم کلیدی در مدیریت محسوب میشود و تعریف سینرژی از نخستین تعاریفی است که دانشجویان مدیریت و به طور خاص، دانشجویان «تفکر سیستمی» و «تفکر استراتژیک» آن را میآموزند و وقتی میگوییم باید سینرژی ایجاد شود، منظورمان این است که چند منبع یا چند ظرفیت در کنار هم قرار گرفته و منبع یا ظرفیت جدیدی ایجاد شود که فراتر از حاصل جمع آن منابع یا ظرفیتهاست.
برای این کار میتوان با استفاده از تجربههای خارجی و ظرفیتهای داخلی اهم از نیروهای انسانی و منابع موجود در اختیار دولت و نهادهای غیردولتی و بخش خصوصی حداکثر بهره را برد. باید دستگاههای مختلف در قالب جزئی از یک کل هر یک باری از دوش سیلزدگان بردارند و با اولویتبندی منطقی ابتدا خواستههای مردم سیلزده را برآورده کنند و سپس به فکر جذب منابع برای دستگاههای دولتی باشند.
به عنوان مثال حضور گروههای جهادی در منطقه و جلوگیری از ورود سیل به بخشهایی از اهواز که با تقبل تأمین سیمان موردنیاز مناطق سیلزده توسط بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی بار روانی بسیاری را از روی مردم دراینباره برداشتهاند که به همین تناسب سایر بنگاهها و دستگاهها میتوانند با تقبل بخشی از مواد ضروری مردم سیلزده دغدغههای مردم را کمتر و کمتر کرده و به این ترتیب همافزایی و مثل معروف مدیریتی ۲+ ۲ برابر است با ۵ را محقق کنند.
از یاد نبریم که مردم فقط پتو، آب معدنی و موادغذایی نمیخواهند و به زودی با گذر از مشکلات اولیه باید با تفکری استراتژیک به حل مشکلات منطقهای و زیرساختی پرداخت.