به گزارش مشرق، ذوبی ها که یکی از باثبات ترین تیمهای لیگ برتری در نیم فصل دوم به حساب می آیند پس از برتری در دیدار بزرگ برابر تراکتور، یکی از مدعیان قهرمانی، عصر روز گذشته دیدار معوقه خود برابر سایپا را برگزار کرد. دیداری که پیروزی در آن برای ادامه شکست ناپذیری اصفهانیها نیاز بود اما در نهایت این اتفاق نیفتاد تا شاگردان منصوریان پس از ۱۲، ۱۳ هفته با شکست بازی را تمام کنند.
رشید مظاهری که در بازی هفته گذشته برابر تراکتوریها موفق شده بود خود را به عنوان ستاره بازیهای هفته بیست و ششم معرفی کند در دیدار با سایپا با روحیه ای کاملاً متفاوت با آنچه انتظار میرفت در زمین حضور یافت و در نهایت نیز با روحیه رو به افول خود در دقایق پایانی بازی با یک اشتباه، موجبات باز شدن دروازه خود را فراهم کرد. پس از این اتفاق، با رشید مظاهری به صحبت پرداختیم تا درباره شرایطی که بر وی گذشته صحبت کنیم اما بسیار عجیب بود که با او در حالتی که پیش از این کمتر دیده بودیم روبرو شدیم. یک جور برافروختگی و عصبانیت که اگر بگوییم تا کنون از او ندیده بودیم قطعاً اغراق نیست.
در شرایط خوب چه نیازی به هرج و مرج است
در اولین سوال قصد داشتیم از رشید مظاهری درباره بازی ذوب آهن برابر سایپا سوال کنیم اما او آنقدر از اتفاقات افتاده عصبی بود تا خیلی زود به سراغ اصل مطلب برود و ترجیح بدهد از بیان حرفهای کلیشهای خودداری کند.
متاسفانه باید بگویم اتفاقاتی پیش از بازی امروز رقم خورد که در نهایت تاثیر منفی خود را بر نتیجه نهایی گذاشت. من یک سوال مهم دارم و آن هم اینکه وقتی یک تیم شرایط خوب و یکدستی دارد و به پیش میرود چه لزومی دارد که حرفهایی زده و شرایط تیم را به هم بریزد؟ اصلاً دوست دارم بدانم کدام تیم حرفه ای و کدام مسئول و اصلاً سخنگوی کدام باشگاه پیش از برگزاری یکی از بازیهای تیمش شروع به صحبت کردن میکند؟
شاید من باید از سخنگوی تیم عذرخواهی کنم
ما هفتهها بود که نمیباختیم. شرایط مان برای رسیدن به رتبهای که نزدیک به لیاقت ما باشد مهیا شده بود و پله پله بالا میرفتیم چه شد که تصمیم گرفته شد تا درباره باشگاه و بازیکنان و خاصه خود من، حرفی بر زبان بیاید. واقعاً جالب است که وقتی ما سعی میکنیم با کمترین حاشیه در بازیهای اینچنین فشرده به میدان برویم و اتفاقاً نتیجه خوبی هم بگیریم بزرگترهای ما از زدن هر حرفی که ممکن است تیم را به هم بریزد هیچ ترسی ندارند. از شما خواهش میکنم اگر مصاحبهای مانند آن چه آقای جمشیدی به زبان آورده است، آن هم قبل از بازی مهم، قبلاً دیده اید و یا خوانده اید را بدهید من هم بخوانم و برای همه عصبانیتم از سخنگوی تیم عذرخواهی کنم!
بیشتر بخوانید:
جنجال در دقایق پایانی بازی و فریادهای منصوریان
فکر و خیال بیهوده به ذهن بازیکنان رسوخ میکند
پیش از این بارها اتفاق افتاده که من یا هر کدام از بازیکنان دچار اشتباهاتی شویم و اتفاقاً هم از سوی مدیرعامل تیم و هم از سوی سرمربی مواخذه شویم اما همه آنها برای پس از پایان دیدار بود. نکتهای که باعث شده تا من و برخی از بازیکنان تیم ناراحت شویم همین وقت نشناسی جناب سخنگوی باشگاه است. چطور میشود وقتی تیم با نتایج خوب به پیش میرود و ۱۲ دیدار خود را بدون شکست به پایان برده، ایشان میآید و حرفهایی به زبان میآورد که تمام سیستم عصبی من را مختل میکند.
این بی تفاوتی و بی احترامی
آقای جمشیدی سخنگوی باشگاه در مصاحبه خود با یکجور بی تفاوتی و البته بی احترامی میگوید فلانی هرکجا که میخواهد برود! مهم نیست، من میخواهم هواداران تیم ذوب آهن، مردم اصفهان، همه مربیان خودم و مدیران باشگاه را شاهد بگیرم که آقایان لطفاً بگویید در این شش سالی که پیراهن ذوب را به تن داشتم چند بار آمدم و نسنجیده حرف از رفتن زدم؟ چند بار بازار گرمی کردم؟ اصلاً چند بار مدیران تیم را سرکار گذاشتم و اسیر حرفهای خودم کردم که حالا دوستان سه هفته پیش از پایان بازیهای لیگ این گونه صحبت میکنند؟ بزرگترین ناراحتی من از این است که اینگونه حرف زدن اصلاً در منش و قاموس من نیست و درک کردن آن برای من که آسه میروم و آسه می آیم تا حاشیهای یقه ذوب آهن را نگیرد آن وقت میبینیم چطور نسنجیده حرف زدن به تیم ضربه میزند.
عمداً نبوده؟ این هم که عذر بدتر از گناه است
شاید برخی بگویند از روی عمد نبوده اما من فکر میکنم این توجیه اتفاقاً عذر بدتر از گناه است. اصلاً نمیخواهم به ابعاد مختلف توجه کنم اما من فقط به این کار دارم که چرا باید مدیری باتجربه پیش از دیداری حساس میآید و اینگونه درباره یکی از بازیکنانش صحبت میکند؟ آقای جمشیدی به راحتی آب خوردن شخصیت من را به عنوان کاپیتان دوم تیم زیر سوال بردند و این موضوع تمام سیستم عصبی و قدرت فکر کردن من را از کار انداخته است. من از هواداران ذوبآهن میخواهم شهادت دهند در طول شش سالی که من در تیم بودم چند بار حرفی زدم یا کاری کردم که آنها و تیم به هم بریزند و در نهایت پشت تیم را خالی کردم؟ دیدن این رفتار، مزد زحمات من بود؟
وقت نشناسی آقایان، زندگی را برای من کابوس کرد
* فکر میکنی کی میتوانی از این حرف و حدیثها رها شوی؟
رها شوم!؟ نمی دانم الان فقط میتوانم بگویم حاصل وقت شناسی آقایان تبدیل به کابوسی شده که در آخرین دقیقه بازی برای من به وجود آمد. واقعاً نمی دانم که میتوانم از این فکر بد و این کابوس لعنتی نجات پیدا کنم؟ ببینید، این خیلی بد است که باید بعضی چیزها را کنار هم بگذارم و آن وقت با اندوه تمام نتیجه گیری کنم. من که کودک نیستم و آنقدر سردی و گرمی این فوتبال را چشیده ام که خوب بفهمم چطور میشود ظهر روز بازی مهم، حرفهایی از آقای جمشیدی، سخنگوی هیات مدیره تیم باعث میشود تیم به هم بریزد. ما همان روز بازی داشتیم و نمی دانم لزوم بیان آن صحبتها جز اینکه تمرکز من را برای این دیدار به هم بریزد چه چیز دیگری بود.
در زمان حضور آذری حرف و حدیثها برای بعد از بازی بود
اصلاً من یک سوال بسیار مهمی برایم به وجود آمده است. بهرحال چه بخواهیم چه نخواهیم سعید آذری یکی مدیران موفق در فوتبال ایران است. من میخواهم بدانم در مدت زمان حضور آقای آذری در مسند سخنگوی تیم، کی از این حرفها میشنیدیم؟ شش سال در تیم ذوب بودم و یک بار ندیدم آذری بیاید بازیکنان را از زیر تیغ حرفهای خود بگذراند. او تمام حرفهای خود را میگذارد برای از بعد هر چه به این موضوع بیشتر فکر میکنم ناراحتیام بیشتر میشود. یک مدیر به طور طبیعی میتواند اوضاع تیمش را رصد کند و در صورتی که لازم است انتقاد کند اما این اتفاق زمان دارد. اصولاً پس هر بازی باید درباره تیمش حرف بزند نه چند ساعت پیش از بازی که مستقیم روی اعصاب و روان بازیکنان تاثیر منفی میگذارد و هیچ چیز دیگری ندارد.
حرفهایی که تمرکز من را سوزاند
من پیش از این با آقای جمشیدی رابطه خوبی داشتم اما این بار اوضاع جور دیگری اتفاق افتاد. حرفهایی که همه روح و روان من را به هم ریخت، از جانب ایشان بیان شد و سه هفته پیش از پایان بازیهای لیگ باعث شد تا امتیازات این بازی به راحتی از دست ما بپرد. من هم مانند خیلیها از بی معرفتی دلم میگیرد، من بدون اینکه بخواهم ادایی دربیاورم برای تیمم بازی کردم اما می بینم که آقایان اصلاً در جریان مسائل تیم قرار ندارند. آقای جمشیدی خیلی راحت میگویند مظاهری هر کجا میخواهد برود، برود! این چه حرفی است در مقابل شش سال حضور تمام قد و با تمام وجود من؟ ای کاش کاری میکردم که این حرفها به من برنخورد ولی متاسفانه من با خیلیها فرق میکنم.
به مندز گفتم من را بین دو نیمه تعویض کن
در دقایقی که به بازی نزدیک میشدیم من دیدم بسیار به هم ریخته ام و ممکن است کار تیم را در بازی خراب کنم. هرجور که بود نیمه اول را گذراندم اما در بین دو نیمه به آقای مندز مربی دروازه بان های تیم گفتم که نمیتوانم در نیمه دوم بازی کنم. به وی گفتم همین را با دلیل به منصوریان بگوید اما مندز مخالفت کرد و گفت باید بازی کنی. من اگر میخواستم برای بازی حرص بزنم خودم نمیرفتم به مربیان بگویم من را تعویض کنید چون همه روحیه من به هم ریخته و میترسم اتفاق بدی برای من بیفتد که متاسفانه همین طور هم شد!
آقای جمشیدی این حرف شما فقط برای سودجویان است نه من
آقای جمشیدی بزرگوار، سخنگوی تیم ذوب آهن، من که میدانستم این حرفها بازی من را به هم میریزد اما اگر روحیه ای پولادین هم داشته باشم شک نکنید این گونه حرف زدن با تیمها فقط شرایط آنها را خرابتر میکند. چه در ذوب چه در هر تیم دیگری. خواهش میکنم وقتی یک خبرنگار از شما می پرسد که مظاهری ممکن است امسال از ذوب آهن برود در جواب بگویید او هر کجا که دلش میخواهد برود. من ترجیح میدهم چیز بیشتری درباره این مصاحبه به زبان نیاورم اما آقای سخنگوی عزیز، شما با همان یک جمله به راحتی من را از یک مدار خارج کردید. کسی سراغ دارید که من در این سالها بیایم بازار گرمی کنم و خودم را تا حد امکان آدمی سودجو نشان دهم که حالا این گونه درباره من صحبت کردید. دوست بزرگوار، این حرفها زمانی مطرح میشود که شما با یک آدم سودجو طرف هستید.