به گزارش مشرق، مجموعه داستان «پسران سالخورده» را جوانی نگاشته؛ اما غم از سر و روی داستانهایش میبارد؛ ولی این غم خفهکننده نیست و راه مفری برای مخاطب بازمیگذارد. در این یادداشت، به این کتاب پرداختهایم که نشر «اسم» منتشر کرده است.
«پسران سالخورده» تازهترین اثر حسامالدین مطهری و البته دومین مجموعه داستان وی بعد از «درخت بِه» است که سالها قبل منتشر کرد بعد از نخستین رمانش، «کلت ۴۵» که البته خیلی موردتوجه قرار نگرفت؛ چراکه همگان همچنان نگاهشان به رمان اول وی بود که چشمها را خیره کرده بود. بااینحال، حسام مطهری بعد از رمان «تذکره اندوهگینان» بازهم سراغ مجموعه داستان رفته تا بخت خویش را دراینمیان بیازماید و از همین ابتدا، باید گفت اگرچه شاهکار خلق نکرده است، شرمنده هم بیرون نیامده و مخاطب میتواند با «پسران سالخورده» حسامالدین مطهری ارتباط بگیرد و حتی داستانهای این کتاب را دوست داشته باشد. ضمن اینکه برخی داستانها غافلگیریهای خوبی دارد.
«پسران سالخورده» از ۱۳ داستان کوتاه تشکیل شده که بهگفته نویسنده، عموماً در ۲هزار کلمه نوشته شده است. پسران سالخورده در نگاه کلی، داستان تلخیهاست. مضمون اصلی داستانهای کتاب بر تلخی استوار شده و شاید این تلخی رسوبکرده از تلخی ذهن نویسنده باشد؛ تلخیای که به جان داستانها نشسته است. البته، این تلخی آنقدرها نیست که خواننده را اذیت کند بلکه درحدی است که به او بچشاند حسوحال شخصیتهای داستانها را. او تلخی را عموماً در شخصیتها قرار داده و بیخود سراغ عوامل دیگر نمیرود و بیهوده وقت خودش و مخاطب را نمیگیرد. هرچند در برخی داستانها سراغ عوامل میدانی دیگر میرود، مشخص است که دنبال بهانهگیری نیست. این نکته مهمی است که نویسنده دنبال گیردادن و نقزدن نباشد بلکه بخواهد داستانش را بنویسد که در کتاب «پسران سالخورده» این اتفاق افتاده است. نویسنده ضمن اینکه تلخی داستانها را نرمنرم نوشته، اندوهی نیز به خورد مخاطب میدهد که در برخی داستانها بسیار قوی ظاهر شده و مخاطب را تا به انتها با خود میکشاند تا بداند دلیل و سرمنشأ این اندوه کجاست؛ اندوهی که در برخی داستانها لطیف است و در برخی حتی دوستداشتنی؛ ولی خب این اندوه برخی جاها هم حس تنفر ایجاد میکند. این هم از قوت نویسنده است که توانسته مخاطب را با خودش بکشاند به آنجا که دوست داشته است.
حسام الدین مطهری در مجموعه داستان جدیدش پخته شده است؛ زیرا بازیهای زبانی خوبی بهکار میگیرد تا مخاطب را دنبال خودش بکشاند و در لحظه موعد، تیرخلاص را به او بزند. او میداند داستان جای اطناب و پرگویی نیست و مخاطب حوصله ندارد؛ پس بهجای خودش گره میاندازد و در جای خودش گره را هم بازمیکند. این روند در برخی داستانها رعایت نمیشود؛ اما در مجموع کتاب رعایت شده است. شاید برای من که در مترو هم کتاب میخوانم، ملاک خوبی باشد تا بدانم برای خواندن هر داستان چند ایستگاه را باید پشتسر بگذارم. برخی میگویند رماننویسها نمیتوانند داستان کوتاه بنویسند؛ چون به پرگویی و اطناب در کلام و زبان عادت دارند. شاید این حرف بیراه نباشد؛ اما این مسأله درباره این کتاب صادق نیست و نویسنده توانسته خودش را کنترل کند تا بیهوده کلام را به بازی نگیرد. این نکته مهمی است که خواننده بداند نویسنده با کلمات بازی نکرده بلکه از کلمات استفاده کرده تا حرفی بزند و این نکته مثبتِ کتاب «پسران سالخورده» است.
از یک منظر، «پسران سالخورده» داستانی زنانه است و زنان در آن نقش پررنگی دارند و کاملاً عامل پیشبرنده داستان هستند. حسام مطهری طوری زنان را در داستانهای این مجموعه بهکار گرفته که گویا بدون وجود آنها داستان نوشته نمیشد. در برخی داستانها، کاملاً احساس میشود که نویسنده میتوانسته در دام اروتیکنویسی بیفتد؛ اما مشخص است که این قلم کنترل شده و حتی جاییکه نویسنده میخواهد نگاهی را منتقل کند، حجبوحیای قلم را رعایت کرده است. داستان اول این مجموعه، «معرفینامه مطوّل خارج از عرف» را بخوانید، متوجه میشوید چگونه هم میشود از عشقی نوجوانانه سخن گفت و البته خوب هم گفت؛ ولی در دام ابتذال کلامی نیفتاد، امری که متأسفانه این روزها حتی در داستانهای بعضاً دینی ما هم گریبانگیر نویسندگان شده است. زنان در برخی داستانها با اینکه در اصل داستان نیستند، اما شخصیت اصلی هستند و همهجای داستان حضور دارند و اگر نبودند، داستان ناقص بود و این هنر نویسنده است که توانسته از شخصیتهایی که نیستند، شخصیت خلق کند. این اتفاق در داستان «مچاله کن و بینداز توی بیابان» کاملاً مشهود است. داستان «کاپیتان کراوات نمیزند» اگرچه ظاهراً داستان خلبان ماجراست، تا انتها که بروی، میبینی داستان اصلاً برای این شکل گرفته که همسر کاپیتان را معرفی کند. این در حالی است که او اصلاً در داستان خیلی حضور ندارد؛ اما هست و این چگونه بودن این زنان در داستان هنر نویسنده است که در «پسران سالخورده» کاملاً مشخص شده است.
«پسران سالخورده» در اواسط اسفند منتشر شده و در همین مدت کوتاه، موردتوجه مخاطبان هم قرار گرفته است. مخاطبان تخصصی کتاب در شبکه اجتماعی گودریدز، این مجموعه داستان را پسندیدهاند و این کتاب امتیاز ۴.۲۵ از ۵ را از مخاطبان دریافت کرده است. برخی هم برایش نوشتهاند: «باید به تلخی تکتک داستانها اجازه بدی توی جانت رسوب کنن، بعد بری سراغ قصه بعدی. قصههایی که میشد خودت رو درش ببینی» یا دیگری نوشته است: «نتونستم کل کتاب رو تو یک مجلس بخوانم. حس کردم تلخیش حروم میشه. باید جرعهجرعه خووند و اجازه داد تلخیاش تا مغز استخوان نفوذ کنه. هر داستان «پسران سالخورده» شرح شکست یه مبارزه و نویسنده ما رو در جریان ریزترین درونیات اون مبارز قرار میده. از این بابت، کتاب یک حرصدرآر به تمام معناس؛ حرص از جزئیاتی که عمداً فراموش کردی، بهروی خودت نیاوردی و موقع دیدن روت رو برگردوندی».
*صبح نو