به گزارش مشرق، «ابوالحسن سلطانیزاده» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
هشدار رهبر معظم انقلاب پیرامون جریان غربزدگی که در حرم مطهر رضوی بیان شد، بار دیگر ضرورت بازشناسی و پردازش این جریان را بر سر زبانها انداخت.
بیشتر بخوانید:
ویژگیهای جریان مدافع مذاکره با آمریکا
آمریکا و کوزههای شکسته
این هشدار برای اولین بار نبوده و با مراجعه به منظومه فکری رهبر فرزانه انقلاب در مییابیم که ایشان بارها در طول سالهای گذشته و به مناسبتهای مختلف به این موضوع اشاره کردهاند، اما به نظر میرسد طرح این موضوع با عنوان تقی زادههای زمان که به دنبال وابستگی کشور به فرهنگ غرب هستند، هشدار و خطری جدی است که اگر تبیین نشود، میتواند خسارتهای جبرانناپذیری را برای کشور به همراه داشته باشد.
ناگفته پیداست که منظور از طرح نام سیدحسن تقیزاده صرفاً یک شخص یا بیوگرافی و اندیشههای یک فرد نیست، بلکه وی به عنوان سمبل و نماد تفکر جریان روشنفکری غربزده مطرح است که هم در حوزه درس خوانده و هم در مبارزات مشروطه ایفای نقش میکرده، اما در اثر تعامل و ارتباط با غرب، دچار نوعی شیفتگی شده و جمله معروف «برای پیشرفت باید از فرق سر تا نوک پا غربی شد» را بر زبان رانده است. اگرچه اندیشه و رفتار سیدحسن تقیزاده مملو از خیانت و وطنفروشی است، که این را میتوان در راهاندازی مدرسه تربیت در تبریز برای آموزش اندیشههای غربی، دفاع از نظریه جدایی دین از سیاست در تدوین قانون اساسی مشروطه، عضویت در شبکه فراماسونری انگلیس در ایران، مشارکت در اعدام شیخ فضلالله نوری، ستایش از رضاخان در مجلس پنجم و اخذ مناصب دولتی از وی، موافقت با تمدید قرارداد ذلتبار دادرسی بین ایران و انگلیس و مخالفت با جنبش ملی شدن صنعت نفت و دهها مورد دیگر مشاهده کرد، نباید فراموش کنیم که وی تابلوی جریانی بود که این جریان در گذر تاریخ خود را به انقلاب اسلامی ایران و پس از آن به ۴۰ سالگی انقلاب اسلامی رسانده و در گام دوم انقلاب یعنی چله دوم، رهبر بصیر انقلاب اسلامی خطر این جریان را برای مسیر پیش رو مطرح مینمایند.
جریان ناقصالخلقه روشنفکری با ویژگی وابستگی به غرب که هیچگونه هویت بومی ندارد و بیگانهپرستی و تحقیر فرهنگ کشور خود را افتخار میداند و هیچ پایگاه دینی در کشور و مخالف مرجعیت و جریان مذهبی در کشور ندارد و همچنان خطر مهم داخلی محسوب میشود؛ اما این بار در پوشش دین، خود را به مناصب و عرصههای مهم تصمیمگیری رسانده و نقشآفرینی میکند. جریان همسو با غرب را میتوان جریانی شبه سکولار دانست که نگاه به بیرون دارد، مرعوب دشمن است و در فهم بازی و مفهوم دشمن دچار اختلال است. این جریان راهحل مشکلات کشور را در کنار آمدن با غرب میداند، با استخدام واژههایی همچون آزادی و میانهروی، روحیه انقلابی را برنمیتابد و انقلابیگری را افراطیگری و تندخویی تعبیر میکند، تبعیت گزینشی و نفاق گونه از سخنان ولایت دارد و اگرچه دم از ولایت میزند؛ صرفاً شعاری و لقلقه زبان است و از بندندان به منویات رهبری نگاه نمیکند.
همچنین در موضوع جبهه مقاومت در منطقة غرب آسیا همکاری رضایتبخش ندارد و برجام را عامل اصلی برداشته شدن سایه جنگ از سر کشور میداند. این جریان برای کاهش حساسیت دشمن، محدود کردن قدرت نظامی را دنبال میکند و به اقتصاد مقاومتی به عنوان یگانه نسخه شفابخش برای برونرفت کشور از انسداد ایجاد شده اعتقادی ندارد و نسخه اقتصاد غربی را برای کشور میپیچد. این جریان مدیریت جهادی را برای کشور نمیپسندد و برای اداره کشور به نیروهای تکنوکرات که گاهی مشی اشرافیگری دارند دل میبندد و به همین دلیل نسخههای درمان آنها برای حل معضلات و چالشهای کشور با بنبست مواجه و برای کشور و ملت خسارتآفرین میشود. به نظر میرسد بهترین روش برای مقابله با این جریان، ارتقای سطح دانش، بینش و بصیرت جامعه و اقناعسازی افکار عمومی برای انتخاب درست در بزنگاه عرصههای سرنوشتساز مانند انتخابات است که در این راستا تمامی نیروهای انقلابی و دلسوز انقلاب نقشی مضاعف برای روشنگری بر عهده دارند.