به گزارش مشرق، رژیم بعث عراق در روز پایانی شهریور ماه سال ۱۳۵۹ با تهاجم زمینی و هوایی، جنگ گستردهای را علیه جمهوری اسلامی ایران آغاز کرد. این رژیم در روزهای نخست جنگ توانست بخشهای زیادی از خاک کشورمان را به اشغال خود درآورد که بین ۱۵ تا ۳۰ هزار کیلومتر مربع برآورد شده است.
ارتش بعثی عراق در جبهه شمالغرب توانست شهرهای قصرشیرین، نفتشهر و سومار را به اشغال خود درآورد و خود را به شهرهای سرپل ذهاب و گیلانغرب برساند که البته با مقاومت نیروهای مردمی و نیروهای مسلح روبرو شدند.
بیشتر بخوانید:
چرا تحقیر ترامپ توسط رهبری، اینقدر دلچسبتر شد؟!
در جبهه میانی نیز ارتش عراق توانست شهرهای مهران و موسیان را اشغال کند. در مهمترین جبهه یعنی جبهه جنوبی نیز عراق پس از ۳۴ روز مقاومت نیروهای مسلح و نیروهای مردمی، خرمشهر را به اشغال خود درآورد و شهر بندری آبادان را محاصره کرد. شهرهای سوسنگرد، بستان و هویزه نیز در ماههای نخست جنگ تحمیلی زیر چکمههای افسران بعثی قرار گرفتند. پیشروی ارتش عراق که تا چند کیلومتری شهر اهواز هم ادامه داشت، موجب شد که بسیاری از مردم شهرهای خوزستان، ترک دیار کنند و راهی شهرهای مختلف ایران شوند. مردم شهر اهواز نیز از آتش توپهای عراق در امان نماندند و تمام مردم خوزستان جنگزده شدند.
پس از گذشت حدود سه ماه از آغاز جنگ تحمیلی، پیشروی ماشین جنگی دشمن بعثی با مقاومت نیروهای مسلح و مردمی متوقف شد؛ اگرچه صدام ادعا کرده بود که چند روزه خرمشهر و اهواز را اشغال خواهد کرد و راهی تهران خواهد شد، اما در تحقق اهداف خود ناکام مانده بود. از این رو سیاست مذاکره را که از قبل اتخاذ کرده بود، تشدید کرد و دست به دامان کشورهای عربی شد تا برای رایزنیهای مجدد و آتشبس راهی تهران شوند؛ این در حالی بود که صدام همچنان تعدادی از شهرهای ایران و بخشهای وسیعی از خاک کشورمان را در اشغال خود داشت و ماشین جنگیاش هم روشن بود.
اولین قطعنامه سازمان ملل یک هفته پس از آغاز جنگ صادر شد. در این قطعنامه علیرغم اینکه شهرهایی از ایران به اشغال عراق در آمده بود، به وقوع تجاوز و نقض تمامیت ارضی ایران اشاره نشده و صرفاً خودداری از توسل بیشتر به زور را از دو طرف خواستار شده بود.
هشتم مهر ماه سال ۱۳۵۹ اولین هیات از سوی سازمان کنفرانس اسلامی به ایران آمد. در این هیات یاسر عرفات رئیس سازمان آزادیبخش فلسطین و ژنرال ضیاء الحق رئیسجمهور پاکستان حضور داشتند. درخواست آنان برقراری آتشبس فوری بود. در اواسط مهر ماه نیز هیات حسن نیت جنبش عدم تعهد به ایران سفر کرد. ۲۹ مهر ۵۹ دوباره هیات سازمان کنفرانس اسلامی به تهران آمد. آنان تلاش داشتند بین ایران و عراق مذاکره و آتشبس به وجود بیاورند. بهمن ماه سال ۵۹ نیز سازمان کنفرانس اسلامی در قطعنامهای از دو طرف درگیر خواست که با آتشبس فوری و خودداری از بهکارگیری زور به مذاکره بپردازند.
درخواستهای هیاتهای صلح با مخالفت ایران روبرو شد؛ چرا که بخشهای وسیغی از خاک ایران در اشغال عراق بود و ماشین جنگی صدام نیز همچنان روشن و مشغول پیشروی و یا تلاش برای اشغال مناطق یا شهرهای جدیدی بود. هدف صدام از مذاکره، فریب ایران بود تا بتواند اهداف خود را محقق سازد، جای پای خود را در مناطق اشغال شده محکم کند و مسیر ماشین جنگیاش را هموارتر سازد. همانطور که با حمله مجدد عراق پس از قبول قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران اثبات شد که عراق با طرح موضوعاتی مانند مذاکره، آتشبس و قبول قطعنامه به دنبال فریب ایران است.
وضعیت این روزهای ایران مشابه ماههای نخست جنگ تحمیلی است. صدام چند روز پس از خروج از توافقنامه ۱۹۷۵، جنگ را آغاز کرد. آمریکا نیز با خروج از توافقنامه برجام، جنگ تمام عیار اقتصادی علیه ایران را شروع کرد. آمریکا در چنین شرایطی به طرح دوگانه "جنگ یا مذاکره" پرداخت و وقتی که این طرحش با ناکامی مواجه شد، نخستوزیر ژاپن را واسطه قرار داد تا برای ارائه پیشنهاد مذاکره راهی تهران شود. هدف ترامپ از مذاکره، فریب ایران است. او در این طرح فریب به دنبال مهار توان هستهای، موشکی و منطقهای ایران است تا جنگ اقتصادی و حتی جنگهای دیگر را علیه ایران هموار سازد.
پاسخ ایران به هیاتهای صلح در دوران جنگ تحمیلی، توقف جنگ، بازگشت عراق به توافقنامه ۱۹۷۵ و پرداخت غرامت به ایران بود. امروز نیز ایران خواستار توقف جنگ اقتصادی آمریکا، بازگشت آمریکا به برجام و پرداخت خسارتهای تحریمهای ثانویه است.