به گزارش مشرق، چرا باید با کشور عراق متحد باشیم در حالی که ۸ سال با این کشور جنگیدهایم و آنها فرزندان ما را کشتهاند؟ چرا عدهای به سفر پیادهروی اربعین میروند و با عراقیها در برپایی این مراسم همراهی میکنند، درحالی که آنها دشمن ما بودهاند؟
این دو سوال و سوالاتی از این دست، شبهاتی که است که هر از چندی، توسط رسانههایی چون بیبیسی فارسی و در شبکههای مجازی به شکلهای مختلف مطرح میشود...
اما آیا ما در طول ۸ سال دفاع مقدس با عراقیها جنگیدیم یا با حاکمان عراق؟ آیا دشمنی که از او یاد میکنیم صدام و ارتش بعثش بودند یا مردم عادی عراق؟...
برای پاسخ به این دو پرسش معمولاً به فعالیت سپاه بدر اشاره میشود. لشکری که متشکل از مجاهدان عراقی به سرپرستی شهید سیدمحمدباقر حکیم و به فرماندهی شهید اسماعیل دقایقی بود. مجاهدینی که در کنار رزمندگان اسلام با ارتش بعث صدام میجنگیدند. اما سپاه بدریها تنها عراقیهایی نبودند که با صدام و ارتش بعثش برای جنگ با ایران مخالفت میکردند؛ بلکه بسیاری از مردم عراق (از عرب، کرد و ترکمن –شیعه و سنی-) با عملکرد حاکم دیکتاتور کشورشان مخالف بودند.
نمونه زیر یکی از شگفتانگیزترین ماجراهایی است که از عدم همراهی مردم عراق با صدام و ارتش بعثی اش حکایت دارد...
مردان خنثیساز!
اولین و شاید اصلیترین مرکز خنثیسازی بمب و موشک در طول ۸ سال دفاع مقدس، بخش خنثیسازی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی بود. این مرکز با ماموریت ویژه خنثیسازی بمبها و موشکهای عملنکرده و یا نیمه عملکرده هواپیماهای عراقی که بر سر مردم شهرها و روستاهای کشور ریخته میشد؛ خدمات بسیار شایانی به مردم ایران کردند.
نه تنها عملکرد اعضای این گروه، که عملکرد اعضای دیگر گروههای خنثیسازی بمب و موشک در طول ۸ سال دفاع مقدس و در کل کشور بسیار مهم است. زیرا این افراد با فداکاری شگفتانگیزی، جان خود را کف دست میگرفتند و با پذیرفتن خطر بسیار زیاد انفجار ناگهانی بمب یا موشک عمل نکرده، ابتدا مردم را از آن محوطه دور میکردند و بعد بر اساس تخصصشان و با دقت، به کار خنثیسازی میپرداختند. که البته گروههای خنثیساز در این راه شهدای زیادی هم تقدیم نظام جمهوری اسلامی کردند...
مرحوم جواد شریفی راد از اعضای گروه خنثیسازی بمب و موشک نیروی هوایی ارتش، در خاطراتش به ماجرای ناگفته و عجیبی از تاریخ دفاع مقدس اشاره میکند که باید حتماً به آن توجه ویژه داشت...
پیمهای ضامن نکشیده بمبهای عراقی
هواپیماهای جنگی عراق در بهمن ۶۵ یک فرش فروشی را در کرج بمباران میکنند. بعد از اینکه گروه خنثیسازی بمب نیروی هوایی ارتش به آن مکان میرسند، کار دور کردن مردم از محل اصابت بمبها آغاز میشود. مرحوم شریفی راد وقتی بالای سر بمب عمل نکرده میرسد و آن را بررسی میکند متوجه میشود پیم ضامن بمب هنوز روی آن است. ابتدا تصور میکند که شاید این پیم یک تله باشد؛ برای همین با حساسیت و دقت بیشتری روی بمب کار میکند. اما بعد متوجه میشود که تله ای در کار نیست و واقعاً پیم ضامن بمب کشیده نشده بود. گرچه امر بسیار بعیدی بوده اما تحلیل گروه خنثیسازی این می شود که احتمالاً این مسئله یک خطای انسانی بوده و مسئول مربوطه به اشتباه پیم ضامن را نکشیده است.
چند روز بعد اما نقطهای در منطقه خاوران تهران بمباران میشود و وقتی دوباره گروه خنثیسازی به آنجا میروند، با بمبی مواجه میشوند که پیم ضامن آن کشیده نشده بوده!
چند روز بعد از آن خبر میرسد که در جریان خنثیسازی بمبهای اصابت شده به منطقهای در شهر دزفول، گروه خنثیسازی این شهر متوجه شدهاند که پیم ضامن چند بمب کشیده نشده!
بیشتر بخوانیم:
تخصص آقای افشار در جنازه سازی
«حرفهای» بیرنگ و بیریا است / شهیدان ستاری و بابایی اگر میماندند، خانهنشین میشدند
توصیف دهنمکی از «جواد شریفیراد»
گروهبانی که جان «صیاد شیرازی» را نجات داد
پس از آن تا چند ماه در برخی از بمبارانها، بمبهایی یافت میشد که پیم ضامن شان کشیده نشده بود.
در آن مدت مسئولین ارتش با چک رادارها، متوجه میشوند که بمبهای پیم ضامن نکشیده از هواپیماهایی ریخته میشود که از پایگاه شعیبیه عراق بلند میشوند. به این شکل مشخص میشود که گروهی در این پایگاه شکاری ارتش عراق به عمد و برای همراه نشدن با جنایات صدام علیه مردم ایران، اقدام به نکشیدن پیم ضامن بمبها میکنند.
عراقیهایی که برای کمک به مردم ایران شهید شدند
اما پس از گذشت چند ماه از اصابت بمبهای ضامندار، ناگهان شرایط تغییر میکند و مسئولین خنثیسازی بمب متوجه میشوند که دیگر از آن بمبهای ضامن نکشیده خبری نیست. این جریان به شکل معمایی در ذهن مسئولین ایرانی باقی میماند تا اینکه در اواسط سال ۶۶ و در جریان ساقط شدن یکی از هواپیماهای جنگی عراق، خلبان این هواپیما که به دلیل اجکت کردن سالم به زمین رسیده بود؛ به اسارت نیروهای ایران درمیآید. بعد از اینکه مسئولین ارتش متوجه میشوند که این خلبان از نیروهای پایگاه شکاری شعیبیه است، به سراغ او میروند و جویای ماجرای بمبهای ضامن نکشیده و تغییر رویه آن بعد از چند ماه میشوند.
با توضیحات خلبان اسیر عراقی معلوم میشود که جاسوسان استخبارات ارتش بعث صدام از فعالیت گروهی از ارتشیان عراقی در پایگاه شکاری شعیبیه در نکشیدن پیم ضامن بمبها خبردار میشوند. با شناسایی اعضای این گروه متاسفانه همه آنها که تعدادشان به ۷۰ نفر میرسیده، توسط فرماندهی ارتش بعث دستگیر و بعد همگیشان به جرم خیانت به صدام اعدام میشوند.
به این ترتیب ۷۰ مرد عراقی مومن و حقطلب –که شاید در میانشان شیعه و سنی، عرب و کرد و ترکمن و…- بودهاند، به خاطر عدم همراهی با صدام در جنگ با ایران اسلامی به شهادت میرسند. و این یعنی ما حقیقتاً تنها با صدام و ارتش بعثش جنگیدیم نه با مردم عراق...
منبع:
کتاب «حرفهای» -خاطرات جواد شریفی راد (معلم و سرتیم خنثیسازی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی) از جنگ شهرها و موشکباران تهران-، به کوشش مرتضی قاضی، انتشارات رسانه مهر، چاپ سوم ۱۳۹۳. ش