به گزارش مشرق، «ببینید کتاب در اولویت برنامههای ما نیست!» این حرف برای کسانی که در حوزه کتاب و ادبیات فعالیت میکنند، حرف جدیدی نیست. برای من که چندین سال است در حوزه کتاب و ادبیات فعالیت میکنم، رصد کردن کار سازمانها و نهادهای فرهنگی هم زیرمجموعه همین فعالیتها میشود. مطمئناً نهادهای فرهنگی زیاد داریم، اما اینکه بخواهند به کتاب یا حتی نویسندگان و شاعران در این اوضاع و احوال کتاب و نشر توجه کنند، خب تعداد اندکی میشوند. یا به عبارتی دیگر، کمتر نهادی را میبینیم که کتاب برایش مهم باشد. یا برای شاعر و نویسنده بزرگداشت بگیرند آن هم در زمان زنده بودنشان.
سال ۹۲ اولین بزرگداشتشان را شروع کردند، اسمش را گذاشتند؛ «شب شاعر» … با رضا اسماعیلی هم شروع کردند. خلیل عمرانی هم در آن مراسم حضور داشت، قرار بود دومین نفری که برایش بزرگداشت میگیرند، خلیل عمرانی باشد که عمرش کفاف نداد. یوسفعلی میرشکاک، امیری اسفندقه، محدثیخراسانی و خیلیهای دیگر به نوبت در این لیست قرار گرفتند و در روز بزرگداشتشان، تقدیر شدند و حرفهایی را شنیدند و درددلهایی را گفتند که شاید برای اولین بار بود که اتفاق میافتاد.
این اتفاق و بزرگداشتها توسط حسین قرایی و در سازمان فرهنگی و رسانهای اوج انجام گرفت. کاری که از سال ۹۲ شروع شده و در حال حاضر کم و بیش ادامه دارد. شاید بگویید چه اهمیتی دارد، گفتن از کتاب و بزرگداشت گرفتن برای شاعران و نویسندگان؟ نکته مهمی که در این اتفاق اوج وجود داشت، توجه به کسانی است که شاید خیلیها فراموششان کرده باشند، کتابهایشان را نخوانده باشند، اما همین دورهمی کوچک و خودمانی که جمعی از دوستان نویسنده و شاعر جمع میشدند و محور صحبت میشوند؛ یعنی هنوز وجود دارند و برای مخاطبانشان عزیز و مهم هستند.
همانطور که پیشتر گفتم، این کار خوب اوج از سال ۹۲ شروع شد و تقریباً تا اوایل سال گذشته به صورت مرتب برگزار میشد اما حالا به هر دلیلی که شاید کمبود بودجه اصلیترین آن باشد، برگزاریاش با تاخیر همراه شده است و گاهی هم مخاطب این برنامه به این نتیجه میرسد که شاید دیگر قرار نیست چنین بزرگداشتهای خوبی برگزار شود!
یادم میآید که گفتوگویی با حسین قرایی داشتم و از او درباره بازخورد «شب شاعر» پرسیدم و او گفت: «برای آقای زکریا اخلاقی بزرگداشتی گرفتیم، وقتی آقای زکریا اخلاقی در دیدار شعرا با رهبری میخواستند شعر بخوانند آقا فرمودند: «من خبرهای برنامه پاسداشت شما را دنبال میکردم. همین برای من کافی است که ایشان این موضوع را دنبال میکنند.» ارزش افزوده این جلسات بازخوانی یک عمر فعالیت هنری هنرمند و شاعری بود که رسانهها کمتر سراغ او رفته بودند و تجمیع این خاطرات، بخشی از تاریخ ادبیات و شعر معاصر را شکل میداد. این را هم نباید از قلم انداخت که برگزاری این بزرگداشتها مهم بود و هست، اما باز هم میشود گفت که توجه به کتاب به صورت تخصصی در هیچ کجای این سازمان عریض و طویل دیده نشده است. خانه مستند، خانه طراحان، مرکز ماوا، خانه فیلم داستانی، سازمان کودک و نوجوان و مرکز هنرهای نمایشی از زیرمجموعههای این سازمان هستند. از طرفی دیگر میگویند، سازمان اوج تمرکز و بودجهاش را برای فیلم و سریال و موسیقی و توجه به کتاب به سازمان دیگری سپرده است. طبیعتاً جدا کردن کتاب از هنرهای دیگر خودش بحث مفصل و زیادی را میطلبد که بازگو کردنش در این مطلب نیست اما وقتی یک موسسه در زمینه فیلم و سریال، بودجههای هنگفتی اختصاص میدهد و حتی توانمند است در زمینه پوستر و گرافیک، دیوارنگارههای شهر را تا سرحد یک رسانه مستقل، تبدیل به برند کند چرا برای فعالیت در حوزه کتاب کم میگذارد؟ البته نه در حد بزرگداشت گرفتن که آن را هم تقریباً نیمهتعطیل کردهاند!
توجه به کتاب در مدیوم رسانههای تصویری نشان داده است که چقدر میتواند برای ورود مردم و خرید کتاب تاثیرگذار باشد. اتفاقی که برای کتاب «دختر شینا» یا کتابهایی که در برنامه «خندوانه» معرفی میشدند، افتاد نشان میدهد که مردم چه در قالب مسابقه کتابخوانی و چه در قالب معرفی کتاب، اگر این معرفی صورت بگیرد، حتماً کتاب را میخرند و میخوانند. باید به کسانی که کتاب را در همان وجه کتابیاش میبینند و میگویند که کتاب از مجموعه کارهای این سازمان باید حذف شود، گفت: «شما در قالب همان هنری که در حال تولید هستید و کلی هم برایش بودجه و اعتبار میگذارید، برنامه تلویزیونیای را تدارک ببینید که توجه ویژهاش به کتاب باشد یا اینکه مستندی را بسازید که کتاب را برای مردم جذابتر کند یا حتی معرفی کتابها را در قالب ویدئو با حضور کسانی که مردم دوستشان دارند، بسازید. یا میشود برای یک بار هم که شده دیوارنگارهای را برای فضای کتاب و کتابخوانی طراحی کرد.» همه اینها نکاتی است که میشود توجه کرد، اما به راحتی از کنارش میگذریم و حرفمان هم این میشود که «ببینید کتاب در اولویت برنامههای ما نیست…!»
*عاطفه جعفری / فرهیختگان