به گزارش مشرق، روزنامه لبنانی البناء در یادداشتی با عنوان «ترامپ از بیم صعود سه غول آسیایی، جنگ نفتکشها در دریای عمان و جنگ گاز در اروپا را فرماندهی میکند»، آمریکا با مشارکت عربستان جنگهای نظامی، اقتصادی و تجاری در منطقه و دنیا را به راه انداخته است.
در مقدمه این یادداشت آمده است: شنیدید که ترامپ در تازهترین توئیت خود به متحدانش درباره ناامنی در تنگه هرمز هشدار داد. قصه این کابوی آمریکایی چیست؟ واقعیت جنگ بی وقفه او علیه ایران چیست؟
بیشتر بخوانید:
پاتروشف: پهپاد آمریکایی در حریم هوایی ایران هدف قرار گرفت
البناء نوشت: با وجود گزارشهای متعدد و تجزیه و تحلیلهای سیاسی، نظامی و امنیتی در مورد حملات به شش تانکر نفت در خلیج فارس و دریای عرب طی دو ماه گذشته، اما هیچیک از این تجزیه و تحلیلها به احتمال انجام این حملات توسط سازمانهای ایالات متحده با سرویسهای امنیتی اسرائیل، عربستان سعودی و امارات عربی نپرداخته است. زیرا هیچکدام از کشورهای منطقه اصلاً نفعی از این حوادث نمیبرند.
اما درباره علامت سوالها و تعجبهایی که بسیاری درباره دقت این سناریو و دادهها و دلایل آن مطرح میکنند که طرفهای آمریکایی را به اجرای این حملات سوق داده است… محمد صادق الحسینی، نویسنده این یادداشت تاکید کرد: دلیل حملات آمریکا به نفتکشها میتواند در جنگ تجاری فراگیری نهفته باشد که ترامپ علیه قریب به سی کشور دنیا و در راس آن چین، روسیه و ایران به راه انداخته است و کشورها یا شرکتهای اروپایی را از اقدامات تحریمی و حمایت از بازار و کالاهای آمریکایی مستثنی نمیکند. این اقدامات با تمام مبانی تجارت آزاد بین المللی در تعارض است. کما اینکه با قوانین تجارت جهانی سازمان ملل هم مغایرت دارد.
البناء افزود: اما این کار چگونه ممکن است؟ ابزارها و انگیزههای راهبردی آمریکا در حمله به نفتکشها در دریای عمان چیست؟
نویسنده تصریح کرد: از آنجا که هر اقدام نظامی یا امنیتی باید پایهای برای دستیابی به یک هدف سیاسی باشد، ما تاکید میکنیم که هدف آمریکا از حمله به نفتکشها و خطوط کشتیرانی، ایجاد یک درگیری نظامی بزرگ است تا تمام منطقه خاورمیانه نه تنها ایران را شامل شود و صادرات نفت از تمام کشورهای صادر کننده نفت در این بخش از جهان متوقف شود تا نتایج زیر حاصل شود:
۱- اقتصاد چین، هند و ژاپن که به شدت به منابع نفتی کشورهای عربی و ایران وابسته است تحت فشار قرار گیرد، زیرا اکثر صادرات نفتی عربها و ایران به خارج از طریق خطوط دریایی در خلیج فارس، دریای عمان و دریای عرب انجام میشود. در نهایت توقف صادرات نفت از خلیج فارس، منجر به کاهش نرخ رشد چین و افزایش قابل توجهی در هزینههای تولید و در نتیجه کاهش قابل توجهی در قدرت رقابت تجاری کالاهای این کشورها میشود و به اعتقاد مقامات ایالات متحده که صاحب این نظریه هستند شانس رقابت برای کالاهای ایالات متحده در سطح بین المللی افزایش پیدا میکند.
۲- ایالات متحده بازارهای انرژی کشورهای عضو اتحادیه اروپا را کاملاً تحت کنترل بگیرد زیرا اتحادیه اروپا عمدتاً وابسته به عرضه نفت خاورمیانه و گاز طبیعی روسیه است که به وسیله یک شبکه از خطوط لوله گاز به این کشورها وارد میشود.
در واقع، این به معنای تحمیل یک تحریم نفتی آمریکا به وسیله اختلال در خطوط کشتیرانی نفت خاورمیانه به اروپا و آسیا و به همین ترتیب وادار کردن کشورهای اتحادیه اروپا، ژاپن و کره جنوبی برای خرید گاز طبیعی مایع از آمریکاست. علم رغم اینکه قیمتهای آن بسیار بالاتر از قیمتهای نفت و گاز طبیعی روسیه است.
۳- آمریکا میخواهد ضربه بزرگی به بازارهای نفت و گاز روسیه، از جمله بازار گاز مایع، در سطح اروپا، وارد کند تا باعث آسیب جدی به اقتصاد روسیه شود و بر درآمد دولت روسیه تأثیر منفی گذاشته شود که این امر منجر به کاهش هزینههای علمی، پژوهشی و دفاعی در روسیه میشود، به ویژه پس از موفقیتهای بزرگ روسیه که در زمینه انقلاب دیجیتال و اثرات آن بر کیفیت سلاحهای روسی مدرن، از جمله سیستمهای جنگ الکترونیک و سیستمهای سلاحهای الکترومغناطیسی که درجهان بی نظیر است، به دست آمده است.
البناء نوشت: بنابراین مهم است که در زمینه روانپریشی ترامپ، نه تنها در قبال ایران، بلکه در مقابل چین، روسیه و هند نیز چند حقیقت مهم مورد توجه قرارگیرد:
۱- علاوه بر خطوط لوله گاز طبیعی روسیه به اتحادیه اروپا، تولید گاز طبیعی مایع (LNG) در روسیه که در تانکرهای شبیه به مخازن نفتی حمل میشود در سال ۲۰۱۸ به ۱۹ میلیون تن رسیده است. درحالی که ایالات متحده زیر ۲۱ میلیون تن از این ماده را تولید کرده است.
۲- در سال ۲۰۱۸، صادرات گاز مایع LNG روسیه به اتحادیه اروپا بالغ بر چهار و نیم میلیون تن بوده و صادرات این ماده از ایالات متحده به اروپا در سال ۲۰۱۸ تنها ۲.۷ میلیون تن بوده است.
۳- اهمیت فزاینده گاز طبیعی یا مایع در بازارهای بین المللی انرژی است که تقاضا برای آن را تا سال ۲۰۴۰ با میانگین ۷.۱ افزایش میدهد، در حالی که تقاضا برای نفت در همان دوره تنها با ۰.۵ یعنی نیم درصد افزایش می یابد که این نشان دهنده افزایش اهمیت و تاثیر گاز در بازارهای بین المللی است.
تا سال ۲۰۴۰، ۸۰ درصد از افزایش تولید گاز روانه بازارهای چینی و هند خواهد شد، که راه را برای رونق اقتصادی این دو کشور غول پیکر هموار میکند که بر بازارهای تجاری بین المللی تاثیرگذر خواهد بود.
البناء نوشت: از همین رو چین، روسیه و ایران برای مقابله با اهداف این تحرکات خطرناک تجاری و نظامی آمریکا یک استراتژی تقابل پیش دستانه و دراز مدتی را وضع کردهاند که مبتنی بر همکاری از طریق خطوط لوله گاز از شرق سیبری روسیه به چین با حجم سالانه ۳۸ میلیارد مکعب و با هزینه تجاری قریب به ۴۰۰ میلیارد دلار است و ایران نیز در حال ارتباط و تلاش برای ساخت خط لوله گاز از طریق پاکستان است تا این ماده راهبردی را در اختیار هند قرار دهد.
به عقیده نویسنده، تحلیلگران نباید این واقعیت را فراموش کنند که عربستان با آمریکا در جنگ تجاری علیه گروه چهار جانبه چین، هند، روسیه و ایران شریک است؛ چون ریاض همکاری با شرکت نوواتک روسیه یا مشارکت در سرمایه گذاری چاههای گاز بزرگ در شبه جزیره یامال واقع در منطقه قطب منجمد شمالی در دورترین نقطه شمال غرب سیبری را رد کرد. جایی که تولید گاز از آنجا در سال ۲۰۱۸ آغاز شده است.
در همین حال شرکت دولتی سعودی آرامکو بیست و پنج درصد از سهم شرکت «پورت ارس دیولپمنت» آمریکایی در تگزاس را خریداری کرده است که با تکمیل پروژه آن حدود یازده میلیون تن گاز مایع تولید خواهد کرد. طبق برنامه شرکت، همه تولید آن روانه بازارهای اروپایی میشود و در حال حاضر هم واردات مقادیری از این گاز مایع به اروپا آغاز شده و در اولین نوبت در آگوست ۲۰۱۸ وارد لهستان شده است.
در پایان آمده است: بنابراین عربستان شریک آمریکا در جنگهای نظامی آن در همه نقاط خاورمیانه و در جنگهای تجاری و اقتصادی آن در سراسر دنیاست؛ اما شکست آنها بتدریج در حال پدیدار گشتن است و ما تا رسیدن به پیروزی ساعتی بیش فاصله نداریم باید صبر کنیم چون مگر و حیله آنها هیچ ضرری به ما نخواهد رساند.